ترکیه و تحولات عراق؛

برنامه‌ای بلندمدت یا خطایی محاسباتی!


 

آشفتگی و پیچیدگی سیاسی تحولات خاورمیانه، همواره بر عناصر ژئوپلیتیک استوار بوده است. تغییرات ژئوپلیتیک ناشی از بحران‌های عراق و سوریه در منطقه خاورمیانه در شرایطی در حال رخ دادن است که مسائل ارزشی ـ ایدئولوژیک با مسائل جغرافیای سیاسی و توازن قدرت و نقش‌های منطقه‌ای بیش از گذشته در هم گره خورده‌اند. در این میان، ترکیه ظرف یک دهة گذشته بیش از سایر بازیگران منطقه‌ای در این مسیر گام برداشته است. دلیل آن هم در ایدۀ عمق استراتژیک داوود اوغلو، دکترین نوعثمانی‌گرایی و دیدگاه‌هایی از این دست است. از همین‌رو، برخی از تحلیلگران و ناظران مسائل ترکیه بر این باورند که عملکرد ترکیه در خاورمیانه در بلندمدت به پاکستانی شدن این کشور کمک می‌کند و بعید نیست رویکرد دوگانه ترکیه به تحولات جهان عرب به‌ویژه در بحران سوریه و حمایت آن از گروه داعش در عراق، به یک چالش جدی برای این کشور تبدیل شود.
در همین راستا، گفته می‌شود که اشغال کنسولگری ترکیه و گروگان گرفتن اتباع این کشور در موصل از سوی داعش می‌تواند اقدام ظاهری و نمایشی و حتی برای حفاظت از کارکنان ترکیه باشد؛ زیرا بعید است این گروه به اتباع این کشور صدمه برساند، دلیل آن نیز واضح است. همچنان که رژیم اسرائیل در کناره بلندی‌های جولان برای مداوای زخمی‌های گروه‌های تروریستی النصره و داعش بیمارستان صحرایی دایر کرده، بسیاری از افراد این گروه‌ها در داخل خاک ترکیه مداوا می‌شوند؛ امری که همواره انتقاد احزاب مخالفی همچون حزب جمهوری‌خواه خلق، حرکت ملی، دموکراتیک چپ، حزب دموکرات، و حزب ترکیه مستقل را به‌دنبال داشته است.
داوود اوغلو در بخشی از اظهارات خود در قبال گروگانگیری اتباع این کشور گفته بود که منتظر خبرهای خوش باشید که ظاهراً این خبر خوش فقط آزادی اتباع این کشور را نوید نمی‌داد؛ بلکه در اصل، منظور تغییر معادلات در عراق پس از تحولات منجر به سقوط موصل و برخی نقاط دیگر بود. به‌نظر می‌رسد در نهان، راهبرد کلان ترک‌ها، داعش و سعودی‌ها حداقل در سوریه و عراق یکی است. ترکیه همواره یکی از کشورهایی بوده است که تبعات سقوط صدام در عراق را قبول نکرده و با طرح ادبیات دولت فراگیر در مواجهه با تحولات عراق، عملاً نشان داده است که نتایج انتخابات و برتری عددی به نفع شیعیان را نپذیرفته است.
ترکیه در زمان دولت اجویت، مخالف تجزیه عراق بود و طرح آن را عامل جنگ می‌دانست. در شرایط کنونی نیز ترکیه، عراقی را که در آن هرم قدرت از آنِ شیعیان باشد نمی‌خواهد و در همین راستا تلاش می‌کند؛ لذا به‌نظر می‌رسد حفظ تمامیت ارضی عراق دیگر خط قرمز ترکیه نیست و حتی ظهور دولت مستقل سنی به مرکزیت موصل نیز می‌تواند رضایت آنکارا را جلب کند. در واقع، وقتی قدرت در بغداد در دست شیعیان باشد، ترک‌ها در سیاست غیراعلامی حامی تجزیه می‌شوند و این روندی است که با ارتباط ترک‌ها با اربیل و گروه‌های تندرویی چون داعش و النصره در حال اجرا و عملیاتی شدن است.
ترکیه در راستای دکترین تعریف‌شده برای خود، شمال عراق تا موصل را از آن خود می‌داند و در نگاه عمیق استراتژیک داوود اوغلو نیز شمال عراق دایره نفوذ راهبردی ترکیه برای ورود به خاورمیانه است. اما برخی از ناظران مسائل ترکیه معتقدند با توجه به واقعیت‌های قومی و بسترهای اجتماعی موجود در ترکیه، خود آنکارا با خطر تجزیه مواجه است؛ ولی هنگامی که شیعیان در بغداد مهم‌ترین فاکتور قدرت باشند، تجزیه عراق نه با هدف پیوستن به ترکیه، بلکه با هدف احیای نفوذ سنتی ـ تاریخی آنکارا، موضوعی است که می‌تواند مطمح نظر حزب عدالت و توسعه قرار بگیرد. از این منظر، به‌نظر می‌رسد ترکیه جدی‌ترین حامی ایده دو منطقه نفتی و استراتژیک، با دو دولت سنی به مرکزیت «موصل» و «اربیل» باشد.
ترکیه از سویی با ایران روابط اقتصادی دوجانبه مطلوب تنظیم می‌کند؛ با دولت نوری ‌مالکی برای سرمایه‌گذاری‌های شرکت‌های تجاری و صنعتی ترکیه قرارداد می‌بندد؛ از سوی دیگر، سیاست امنیتی خود را با ریاض و تل‌آویو تنظیم می‌کند، و به تعبیری تهران را در سیاست‌های امنیتی دور می‌زند! به همین جهت، ترکیه از جهت نگاه به مسائل منطقه، فرق زیادی با سعودی‌ها و برخی کشورهای مرتجع عرب ندارد و اگر ترکیه امروز داعش را تهدید می‌کند، در واقع چیزی جز سیاست فرار به جلو نیست.
از طرفی عامل نزدیکی چند سال اخیر ترکیه به اربیل و فروش نفت آن بدون اجازه دولت مرکزی عراق، به این علت است که بغدادِ فعلی با محوریت نوری مالکی، تأمین‌کننده منافع و دیدگاه آنکارا نیست. ترکیه می‌خواهد در پایان این بحران و جنگ در عراق از طریق جدایی کردستان از بغداد بر چاه‌های نفت این منطقه مسلط گردد. حزب حاکم در آنکارا و دستگاه امنیتی آن، بر این باورند که پایان این آشفتگی در عراق، محصول خوبی برای دولت ترکیه خواهد داشت؛ بدین معنی که از سویی دولت بارزانی در کردستان عراق حیاط‌خلوت ترکیه می‌شود و از سوی دیگر، ترکیه برای همیشه بر چاه‌های نفتی در شمال عراق مسلط خواهد شد! به همین دلیل است که زمزمه‌های گفتگوی مستقیم با اوجالان در ترکیه مجدداً مطرح شده است.
از همین‌رو، ترک‌ها با ایجاد رابطه اقتصادی و سیاسی خارج از عرف با اقلیم کردستان و با فروش نفت این بخش از عراق از سویی، زمینه‌ساز استقلال کردها شده‌اند؛ تا آنجا که اقلیم کردستان با اعتمادبه‌نفس و آشکارا به قصد استقلال کردستان حتی تا مناطق مورد مناقشه در قانون اساسی این کشور پیش می‌روند، و از سوی دیگر، ترکیه با اعمال سیاست مذهبی در مسیری گام برمی‌دارد که عواقب آن فقط دامنگیر عراق نخواهد بود و ممکن است به پاکستانی شدن خود ترکیه کمک کند. پایین کشیدن پرچم ترکیه در دیاربکر ـ که کردها آن را پایتخت خود می‌دانند ـ نخستین پیامد این رویکرد آنکارا و بی‌ثباتی در ترکیه نیست.
بنابراین می‌‌توان شرایط و عملکرد کنونی دولت ترکیه در قبال عراق و سوریه را با سیاست‌ها و رویکردهای چند دهۀ گذشتۀ دولت پاکستان در افغانستان مقایسه و تحلیل نمود. همچنان که امروزه ریشه دواندن و سرایت افراطی‌گری، سخت‌اندیشی و ستیزه‌جویی دشمن اصلی پاکستان است، و نه هندوستان؛ ممکن است همین قاعده، مشمول ترکیه گردد.