افزیش اختلافات اعضای ناتو در عصر ترامپ


افزیش اختلافات اعضای ناتو در عصر ترامپ


سه‌شنبه 17 اسفند 1395



مایکل پنس در کنفرانس امنیتی مونیخ اعلام کرد، آمریکا مهم‌ترین متحد ناتو خواهد ماند؛ اما معاون ترامپ در صحبت‌های خود نسبت به تقسیم نامتناسب هزینه‌های ناتو نیز هشدار داد.

اینکه ترامپ در تقابل منافع آمریکا و ناتو اولویت را به آمریکا داده امری غیرمعمول و بی‌سابقه نیست؛ اما اینکه رئیس‌جمهور جدید آمریکا حتی در زمان تبلیغات انتخابات قائل به تقابلِ منافع واشینگتن و اروپایی‌ها در سازمان همکاری‌های نظامی شده، نشان دهنده عمق اختلافات اعضا ناتو در این شرایط است.


این فاصله‌گیری به اندازه رشد یافته که مرکل تلویحاً در کنفرانس مونیخ با کاربرد واژه‌هایی مانند: یکه‌تازی واشینگتن و عدم اعتقاد آمریکایی‌ها به چندچانبه‌گرایی از رویکرد آمریکا در ناتو انتقاد کرد.


صدراعظم آلمان با اشاره ضمنی به اولویت‌ها، حقوق، تکالیف و انتظارات فاصله‌دار اعضای ناتو ادامه مسیر همکاری امنیتی را برای طرف‌ها ممکن، ولی سخت ارزیابی کرد.


اروپایی‌ها تقاضای هیئت آمریکایی مبنی‌بر افزایش بودجه دفاعی کشور را با شرایط جدید مقدور نمی‌دانند، و اعتقاد دارند سرمایه‌گذاری امنیتی تنها در افزایش بودجه دفاعی خلاصه نمی‌شود بلکه باید این سرمایه‌گذاری در حوزه‌های آموزشی و بهداشتی نیز تعریف شود.


محور فوق مهم‌ترین اختلاف دوسوی آتلانتیک برای تداوم کار ناتو محسوب می‌شود. اروپایی‌ها اعتقاد دارند درصورتی سهم پرداختی اعضا باید متناسب باشد که مدیریت سازمان نیز به‌صورت مشارکتی صورت پذیرد و ناتو از مرحله یک‌‌جانبه‌گرایی عبور کند.


ازسوی‌دیگر، آمریکایی‌ها امنیت را تماماً نظامی می‌بینند و کارکرد ناتو را در برخورد با رقبایی مانند: روسیه می‌دانند، حال آنکه اروپاییان تمایلی ندارند ناتو به حوزه رقابت‌های دوجانبه آمریکا ـ روسیه ورود کند.


این امر نشان‌دهنده آن است که اعضا ناتو در مقطع تاریخی بعد از فروپاشی شوروی مانده‌اند و نمی‌توانند تفاهمی برای دستورکار، مأموریت‌ها و نحوه عملکرد منطقی ناتو بیابند.


در حوزه مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی اسلامی نیز شرایط مشابهی وجود دارد تا جایی که اروپاییان اعتقاد دارند، می‌توان به‌ صورت‌بخشی منافع مشترک با روسیه جستجو و تعریف کرد. در‌حالی که واشینگتن چنین امری را تخطی از اصول، ساختارها و ارزش‌های مشترک می‌دانند.


ازسوی‌دیگر، اروپا مخالف آن است که در لوای مبارزه با تروریسم مقابله با مسلمانان در دستورکار ناتو قرار گیرد. دراین‌راستا، فون درلاین، خطاب به آمریکاییان از موافقت دولتش برای افزایش بودجه دفاعی خبر داد؛ اما وزیر دفاع آلمان خدشه‌دار شدن ارزش‌های معنوی غرب و تجاوز به حیثیت انسان‌ها را به بهانه مبارزه با افراط‌گرایی صحیح و مجاز ندانست.


به‌ نظر می‌رسد این اظهارات، اشاره به عملکرد نامطلوب آمریکایی‌ها در سال‌های اخیر در مبارزۀ تروریسم و اقدامات اخیر ترامپ موسوم به فرمان مهاجرت و نیز کاربست مفاهیمی مانندِ فاشیسم اسلامی ازطرف استیفن بنن، مشاور امور استراتژیک ترامپ دارد؛ اما تیم ترامپ نیز در کنفرانس امنیتی مونیخ استدلات خود را داشت. آنها اعتقاد دارند شرایط جدید در مناسبات قدرت جهانی رخ داده که نمی‌توان به این مسائل بی‌توجه بود. جیمز استاوریدیس، فرمانده نیروهای ناتو از سال 2013 می‌گوید، آمریکا دیگر نمی تواند با شرایط تعیین شده بعد از جنگ جهانی دوم به همکاری امنیتی با اروپا ادامه دهد.


ترامپ اعتقاد دارد حالا دیگر هفت دهه از جنگ جهانی دوم گذشته و کشورهای اروپایی به توان دفاع از خود رسیده‌اند، الان زمان آن رسیده که این کشورها دین خود را به آمریکا ادا کنند و هژمونی غرب را در مقابل تهدیداتی مانند روسیه، قدرت‌های نوظهور در شرق آسیا و حتی آمریکای لاتین حفاظت کنند.


آمریکا مجبور است برای حفظ این هژمونی از فعالیت‌های مستقیم نظامی در قالب ناتو صرف‌نظر کند و فرماندهی ناتو در برخی عملیات‌ها را به اروپاییان واگذار کند.


امسال واشینگتن درحالی بر طرح این دیدگاه که ملازم با افزایش بودجه دفاعی است تأکید می‌کند که تنها چهار کشور بریتانیا، استونی، یونان و لهستان بیش از دو درصد تولید ناخالص خود را صرف هزینه‌های دفاعی می‌کنند.


واشینگتن اعتقاد دارد در شرایطی که کانون ناامنی در غرب آسیا و در مجاورت اروپا قرار گرفته، صرف بودجه 277 میلیارد دلاری اروپا به ازای هر نفر اروپایی معادل یک دلار و نه سنت می‌شود، این مقدار هزینه کردِ ناچیزی برای امنیت‌سازی است و حداقل باید پنجاه سنت به ازای هر نفر افزایش یابد تا تعادل در حقوق و تکالیفِ سازمان شکل گیرد.


این درحالی است که به استثنای برخی کشورهای اروپایی، سایرین توان چنین هزینه کردی را در خود نمی‌بینند؛ در چنین شرایطی باید صبور بود و نظاره کرد که تداوم این اختلافات در دوسوی آتلانتیک چه تأثیری بر رویکرد ناتو در عصر ترامپ خواهد گذاشت، و تا چه اندازه این چالش‌ها بر ایده احیای آمریکا تأثیر خواهد گذاشت.


آیا اروپا با گذشتِ هفت دهه از پایان جنگ جهانی دوم اعتماد به‌نفس لازم برای امنیت‌سازی در قاره سبز را به‌دست آورده، یااینکه به افزایش بودجه نظامی تن داده و به تعبیر ژرمن‌ها هزینه یک‌جانبه‌گرایی آمریکایی‌ها از جیب اروپا پرداخت می‌شود
؟