خط‌مشی ترامپ


آیا میلیاردرهای آمریکایی خط‌مشی ترامپ را درقبال ایران تعیین می‌کنند؟
 

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا از نخستین روزهای به‌قدرت رسیدن و حتی پیش از آن، بارها و بارها نارضایتی خود را از توافق هسته‌ای با ایران علنی ساخته است. وی در مبارزات انتخاباتی خود، در مجامع گوناگون و اخیراً در جریان هفتادودومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برجام را مورد انتقاد قرار داده و در لفاظی‌های خود به آن تاخته است. بااین‌حال، او تاکنون دو بار پایبندی ایران را به برجام تایید کرده و در همان حال ایران را به نقض «روح برجام» متهم کرده است.
اظهار نارضایتی مداوم ترامپ از توافق هسته‌ای با ایران این گمانه‌زنی را پدیدار کرده که ممکن است ترامپ پس از گذشت نود روز از تأییدیه پیشین، پایبندی ایران را به توافق هسته‌ای برای بار سوم امضا نکند. او باید 15 اکتبر (23 مهر) بار دیگر پایبندی ایران را به برجام تأیید کند و درهمین‌حال اخباری شنیده می‌شود که او قصد انجام چنین کاری را ندارد و درحقیقت تمایل دارد تا از توافق هسته‌ای با ایران خارج شود.
در حاشیه برگزاری هفتادودومین اجلاس سازمان ملل متحد، نشست کمیسیون مشترک برجام برگزار شد که طی آن آقای ظریف و تیلرسون، وزرای امور خارجه دو کشور، برای نخستین‌بار با یکدیگر دیدار و گفتگو داشتند؛ دیداری که تیلرسون آن را «متمدنانه و محترمانه» توصیف کرد. تیلرسون پس از دیدار با آقای ظریف از ترامپ خواست تا پایبندی ایران را به برجام تأیید کند و سپس به‌دنبال رسیدگی به نگرانی‌های آمریکا در این توافق باشد. وی در جایی دیگر علناً اعلام کرد که وزارت امور خارجه آمریکا نقشی در سیاست خارجی این دوره ندارد و این شخص ترامپ است که تصمیم می‌گیرد.
با ذکر این اوصاف، این سؤال پیش می‌آید که چرا ترامپ تا این حد تمایل دارد برجام را نابود کند؟ آیا گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مبنی‌بر راستی‌آزمایی ایران، توصیه‌های مکرر متحدان آمریکا و مقامات اتحادیه اروپا، برای وی مجاب‌کننده نبوده است؟
مسئله اصلی و نگرانی عمده ترامپ که موجب می‌شود در هر فرصتی لب به انتقاد از برجام بگشاید مواردی است که وی می‌گوید در برجام نیامده و او را آزار می‌دهد، این نگرانی‌ها به چهار دسته تقسیم می‌شوند:
1. نگرانی از گسترش فعالیت‌های موشکی و توسعه برنامه موشک‎های بالستیک جمهوری اسلامی ایران؛
2. نارضایتی درمورد حمایت قاطع جمهوری اسلامی ایران از بشار اسد در سوریه؛
3. ناخرسندی از حمایت ایران از حزب‌الله لبنان؛
4. نگرانی از حمایت جمهوری اسلامی ایران از حوثی‌های یمن.

هدف ترامپ از نابودی برجام و اخیراً مطرح کردن لزوم مذاکره دوباره درخصوص آن، که صریحاً مورد مخالفت اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت، زیر فشار قرار دادن ایران حول چهار مورد ذکرشده است.
در داخل ایالات متحده آمریکا اما عده‌ای هستند که ترامپ را به نابودی برجام تشویق می‌کنند؛ از جان بولتون، نماینده پیشین این کشور در سازمان ملل متحد گرفته تا برخی از نمایندگان تندرو جمهور‌ی‌خواه و البته میلیاردرهایی که از او حمایت مالی کرده‌اند. در ادامه به معرفی سرشناس‌ترین این افراد می‌پردازیم.
برنارد مارکوس 
برنارد مارکوس یک میلیاردر و ملاک آمریکایی است که بخشی از هزینه وکیل ترامپ و پسرش را در پرونده اتهام همکاری این دو با روسیه در انتخابات آمریکا پرداخت کرده است. وی مبلغ توافقی 700/101 دلار را ازطریق حساب بانکی متعلق به جمهوری‌خواهان به حساب وکیل ترامپ و پسرش واریز کرده است؛ پرداخت مابقی حق‎الزحمه توسط پنج میلیاردر دیگر تقبل شده است.
وی در سال 2015 مبلغی حدود 5/3 میلیون دلار به بنیاد دفاع از دموکراسی و یک میلیون دلار به بنیاد آموزشی آمریکایی اسرائیل کمک مالی کرد.
مارکوس یکی از سرسخت‌ترین مخالفان توافق هسته‌ای با ایران است. وی در مصاحبه‌ای که در سال 2015 با شبکه تلویزیونی «فاکس بیزنس»  داشت اعلام کرد: «وقتی شما با شیاطین معامله می‌کنید، گرفتار مشکلات عمیقی خواهید شد؛ و من فکر می‌کنم جمهوری اسلامی ایران همان شیطان است». وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود درمورد برجام می‌گوید: «برجام یک توافق کشنده و مرگبار [برای آمریکا] است و باید توسط همه اعضای کنگره درمورد ادامه آن رأی‌گیری کرد». مارکوس تنها حامی میلیاردر ترامپ و مخالف برجام نیست.

شلدون َادِلسون 
از دیگر حامیان مالی متمول ترامپ است که با توافق هسته‌ای مخالفت سرسختانه دارد. وی درطول مبارزات انتخاباتی ترامپ، 35 میلیون دلار به یکی از کارزارهای انتخاباتی او کمک کرد. در اوایل به قدرت رسیدن ترامپ مشخص شد که کمک‌های مالی وی بی‌انگیزه نبوده ‌است. ترامپ با انتشار توئیتی در صفحه توئیتر خود نوشت: «شلدون ادلسون می‌خواهد دلارهای زیادی را به مارکو روبیو  (یکی از سناتورهای آمریکایی) بدهد. ادلسون احساس می‌کند که می‌تواند او را به عروسک کوچکی تبدیل کند. من هم موافقم!».
نیوت گینگریچ ، سخنگوی پیشین کنگره نمایندگان آمریکا در سال 2012 افشا کرد که «ادلسون همواره یک خواسته قلبی دارد و آن حمایت بی‌قیدوشرط از رژیم صهیونیستی، خاصه جناح راست و حزب «لیکود»  و شخص نتانیاهو است».
وی در سال 2011، حدود 5/1 میلیون دلار به بنیاد «دفاع از دموکراسی» ، همان مؤسسه‌ای که بعداً با کمک یوسف العتیبه، سفیر امارات متحده عربی، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی، مانع از سرمایه‌گذاری شرکت‌های خارجی در ایران شد، کمک مالی کرد. ادلسون هیچ نقطه پنهانی در مخالفت با جمهوری اسلامی ایران ندارد. او روزی در دانشگاه یشیوا گفت که باید علیه ایران از سلاح هسته‌ای استفاده شود تا راه مذاکره باز بماند!

پاول سینگر 
میلیاردر دیگری است که به ترامپ یک میلیارد دلار برای هزینه انتخاباتی کمک کرد؛ درحالی‌که همزمان گروه‌های مخالف توافق هسته‌ای را نیز پشتیبانی مالی می‌کرد؛ ازجمله کمک دو میلیون دلاری به بنیاد آموزشی آمریکایی اسرائیل  و یا کمک‌ 6/3 میلیون دلاری به بنیاد دفاع از دموکراسی.
با استناد به روابط مالی آشکارشده بین افراد ثروتمند آمریکا و یا مؤسسات تأثیرگذار آمریکایی که مخالف برجام هستند، بار دیگر نقش منابع مالی و پول در جهت‌دهی به سیاست داخلی و خارجی کشورها مشخص می‌شود. ترامپ در یکی از ائتلاف‌های یهودیان در سال 2015 اعلام کرد: «شما از من حمایت نمی‌کنید؛ زیرا من پول شما را نمی‌خواهم، شما می‌خواهید سیاستمداران خود را کنترل کنید؛ خوب است... من از شما حمایت می‌خواهم، نه پول شما را...».
اما هنگامی‌که به قدرت رسید از اظهارات خود عقب‌نشینی کرد. با این اوصاف، خروج آمریکا از برجام، دیر یا زود، دور از انتظار نیست. آنچه برای جمهوری اسلامی ایران باید مهم باشد این است که چطور می‌توان منافع ملی را در یک توافق چندجانبه، بدون حضور آمریکا، تأمین کرد و یا چه اقداماتی می‎توان برای جلوگیری از آسیب بیشتر به این توافق انجام داد.

منبع
http://lobelog.com/are-billionaire-donors-driving-trumps-iran-policy/