نزاع ژئوپلیتیک در عمق تاریخ: بحران در مناسبات آنکارا ـ پاریس


نزاع ژئوپلیتیک در عمق تاریخ: بحران در مناسبات آنکارا ـ پاریس

 
شنبه 17 دی 1390
 
 

 
چند ماه پیش، نیکولا سارکوزی در جریان حضور خود در ارمنستان اظهاراتی را بیان نمود که عکس‌العمل شدید آنکارا را درپی داشت. سارکوزی در اظهارات خود خطاب به ترکیه هشدار داد درصورتی‌که دولت ترکیه تا پایان سال 2011، نسل‌کشی ارامنه در سال 1915 را به‌رسمیت نشناسد، دولت فرانسه قانون مجازات منکران نسل‌کشی ارامنه توسط نیروهای عثمانی را تصویب خواهد کرد. البته، پارلمان فرانسه قبلاً نیز در سال 2001 کشتار ارمنی‌ها را به‌رسمیت شناخته بود. بنابراین، هرچند این موضوع با واکنش شدید آنکارا همراه شد، اما پس از تشدید تنش‌های سیاسی در مناسبات طرفین و به‌رغم تلاش‌های دیپلماتیک ترک‌ها، سرانجام مجلس ملی فرانسه 22 دسامبر 2011 لایحه‌ای تصویب کرد که با اجرای کامل آن منکران نسل‌کشی ارمنی‌ها، به یک سال زندان و پرداخت 45 هزار یورو جریمه نقدی محکوم خواهند شد. درحالی‌که پیش از تصویب این لایحه در مجلس ملی فرانسه، اردوغان تهدید کرده بود که پاریس با این اقدام خود هزینه سنگینی خواهد پرداخت. اردوغان اعلام کرده بود درصورتی‌که پاریس حوادث سال 1915 را تحت عنوان نسل‌کشی ارمنی‌ها به‌رسمیت بشناسد، آنکارا نیز درمقابل، کشتار و قتل‌عام هزاران الجزایری‌ و روآندایی‌ توسط فرانسوی‌ها را به‌رسمیت خواهد شناخت. اردوغان که از این عمل فرانسوی‌ها با عنوان «تاریخ کثیف و خونین» یاد می‌کند، خطاب به سارکوزی هشدار می‌دهد که ترکیه از تمامی روش‌های دیپلماتیک استفاده خواهد کرد تا فرانسه را محکوم کند.

گفتنی است، به‌دلیل جایگاه ویژه دیاسپورای ارمنی، موضوع به اصطلاح نسل‌کشی ارمنی‌ها همواره مسائل سیاست داخلی و خارجی فرانسه را تحت تأثیر قرار داده است. به اعتقاد ارمنی‌ها نزدیک به 5/1 میلیون ارمنی به‌وسیله ترک‌ها در اواخر دوره عثمانی قتل‌عام شده‌اند. درمقابل ترک‌ها با لفظ نسل‌کشی در این مورد مخالف بوده و معتقدند این آمار اغراق‌آمیز است و تنها حدود سیصد تا پانصد هزار نفر از ارمنی‌ها و همین تعداد از اتباع ترک بر اثر درگیری یا قحطی در یک جنگ مستقیم که در آن ارمنی‌ها طرف روس‌ها را گرفته بودند کشته شده‌اند. آنکارا معتقد است این موضوع باید ازسوی کمیته تحقیق بی‌طرف مورد بررسی قرار گیرد و پارلمان‌ها حق اظهارنظر درباره مسائل تاریخی خارج از مرزهای خود را ندارند. بنابراین، بسیاری از کارشناسان معتقدند طرح دوباره این موضوع ازسوی پاریس در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری 2012 کاملاً متأثر از فشار لابی ارمنی است.


این درحالی است که پیشتر از این، ارمنی‌ها تهدید کرده بودند در انتخابات آتی فرانسه از حزب مخالف سوسیالیست این کشور حمایت کرده و آرای خود را به نفع این حزب به صندوق خواهند ریخت. علت این امر خلف وعده جناح حاکم در تصویب طرح مجازات منکران نسل‌کشی ارمنی‌ها در سنای فرانسه ذکر شده است. شایان ذکر است مجلس نمایندگان این کشور چندین بار در مصوبه‌های مختلف نسل‌کشی ارمنی‌ها توسط عثمانی‌ها در سال 1915 را به‌رسمیت شناخته و در آخرین اقدام خود در اکتبر 2006 طرح مجازات منکران نسل‌کشی ارمنی‌ها را به تصویب رساند که برای تبدیل شدن به قانون لازم‌الاجرا نیاز به مصوبه مجلس سنای فرانسه داشت، اما مجلس سنای فرانسه در مه 2011 به این طرح قانونی رأی منفی داد. به‌همین‌علت، بسیاری از کارشناسان دیدار سارکوزی از بنای یادبود قربانیان ارمنی و ادای احترام به کشته‌شدگان ارمنی در جریان حضور در ارمنستان و وعده تصویب طرح مجازات انکارکنندگان نسل‌کشی ارمنی‌ها در مجلس سنای فرانسه را در حوزه تلاش‌های سیاسی سارکوزی برای جلب آرای 450 هزار ارمنی ساکن در فرانسه تحلیل می‌کنند.


هرچند که به‌لحاظ عملی ممکن است این سیاست نتیجه عکس نیز داشته باشد؛ زیرا در جامعه فرانسه علاوه‌بر ارمنی‌ها، نزدیک به پانصد هزار شهروند ترک و هزاران مهاجر مسلمان از کشورهای آفریقایی زندگی می‌کنند که خاطرات تاریخی خوشایندی از استعمار و استثمار فرانسویان در آفریقا ندارند. مسلماً درقبال اقدام اخیر پاریس، تبلیغات تندی که ظرف چند روز اخیر ازسوی رسانه‌های بین‌المللی ترکیه درباره کشتارهای وحشتناک فرانسوی‌ها به‌ویژه در الجزایر و روآندا شروع شده است کاملاً در آرای مهاجرین آفریقایی نیز تأثیرگذار خواهد بود. علاوه‌براین، این مصوبه با تعداد آرای بسیار ضعیفی به تصویب رسید و این رأی ضعیف می‌تواند برای سارکوزی که مایل است در انتخابات ریاست‌جمهوری آتی برای بار دوم شرکت کند بسیار نگران‌کننده باشد.


بااین‌حال، در آن سوی جریان، اخبار موجود حاکی از آن است که دولت ارمنستان از پاریس به‌خاطر تصویب لایحه‌ مجازات منکران نسل‌کشی ارمنی‌ها رسماً تشکر کرده است، اما درمقابل چنین اظهاراتی جای سؤال است آیا چیزی که شاهد آن هستیم واقعاً همین ماجراست؟ اگر چنین است پس چرا چنین سناریوهایی تنها درمورد کشتار یهودیان و ارمنی‌ها مطرح می‌شود؟ مگر چیزی که در فلسطین، قره‌باغ، بوسنی ـ هرزگوین و دیگر نقاط جهان رخ داد و هنوز هم در برخی از کشورها مثل عراق، افغانستان، لیبی و... تحت عنوان فرایند ایجاد دموکراسی شاهد آن هستیم نسل‌کشی نیست؟


به‌لحاظ ژئوپلیتیکی، دلیل دیگر بازی جدید پاریس با آنکارا را باید در انگاره‌های ژئوپلیتیکی فرانسوی‌ها از ترک‌ها جستجو کرد. فرانسوی‌ها بزرگ‌ترین مخالفان پیوستن ترک‌ها به اتحادیه اروپا هستند. از نظر آنها سنگ‌بنای این اتحاد اروپایی بر بستر هویت مشترک مسیحی شکل گرفته و درصورت تحقق ورود ترک‌های مسلمان در این همگرایی، قابل پیش‌بینی است که بزرگ‌ترین حفره ژئوپلیتیکی یا پاشنه آشیل اتحاد اروپایی بر روی مرزهای اروپا با جهان اسلام شکل خواهد گرفت. این درحالی است که این روزها بسیاری از تحلیل‌ها، ترک‌ها را برنده تحولات جهان عرب نشان می‌دهد. همین موضوع می‌تواند جریان‌های موافق پیوستن ترک‌ها به اتحاد اروپایی (ازجمله دیدگاه بریتانیا) را تقویت کند. درواقع رقابت تنگاتنگ پاریس با آنکارا در لیبی نیز درهمین‌زمینه قابل تحلیل است.


حال، فارغ از تمام عوامل تأثیرگذار در شکل‌گیری این بحران دیپلماتیک بین آنکارا ـ پاریس، سؤال مهمی که مطرح است این است که بحران کنونی در مناسبات طرفین که به‌نوعی می‌توان از آن تحت عنوان منازعه ژئوپلیتیکی در عمق تاریخ نام برد چه نوع پیامدهایی می‌تواند درپی داشته باشد؟


از این جهت می‌توان برای این بحران دیپلماتیک بین آنکارا ـ پاریس از لفظ منازعه ژئوپلیتیکی نام برد که طرفین در این منازعه حیثیت و هویت تاریخی یکدیگر را مورد هجوم قرار داده‌اند. در منازعات ژئوپلیتیکی، نزاع بر سر کنترل و تصاحب ارزش‌های جغرافیایی است. مسلماً، حیثیت و هویت تاریخی نیز بخش لاینفک و سنگ‌بنای هویت جغرافیایی هر کشور و ملتی محسوب می‌شود و بازی با حیثیت و هویت تاریخی آنها قطعاً با تبعات سنگینی همراه خواهد بود. بنابراین، برخلاف نظرات سطحی برخی از کارشناسان، جدای از واکنش‌های تند آنکارا (قطع روابط سیاسی ـ اقتصادی و نظامی با پاریس) در مقابل بازی جدید پاریس که می‌توان از آن به‌عنوان استراتژی واکنشی و قطعاً مقطعی آنکارا برای جلوگیری از آنچه که در پاریس درحال شکل‌گیری است نام برد (به‌لحاظ منطق دیپلماسی، مسلماً آنکارا مناسبات تجاری دوازده میلیاردی خود را قربانی نمی‌کند)، درصورت پافشاری پاریس بر تداوم این بازی حیثیتی ـ هویتی و احتمال گسترش آن به کل اروپا، شاید شاهد تحولات اساسی در نوع و ماهیت مناسبات آنکارا با اروپا باشیم.


هیچ بعید نیست که تحقیر هویتی ترک‌ها در اروپا موجب بازبینی آنکارا در چند دهه تلاش ترک‌ها برای همگرایی با اروپا باشد. هرچند تاکنون موضوع عضویت کامل ترک‌ها در اتحادیه اروپا به بهانه‌های مختلف رد شده است و فرانسوی‌ها از مخالفان اصلی ورود ترک‌ها به این اتحادیه هستند، بااین‌حال آنکارا تاکنون تلاش کرده است هرچه در توان دارد با اروپا همکاری نماید. اروپایی‌ها باید متوجه باشند که سرخوردگی حیثیتی ـ هویتی آنکارا در اروپا به‌راحتی می‌تواند ترک‌ها را به‌لحاظ ژئواستراتژیکی از اروپا جدا کند. قطعاً دستگاه دیپلماسی آنکارا چنین عمل نمی‌کند که در حوزه مناسبات اقتصادی با اروپا متضرر شود؛ اما درمقابل، به‌لحاظ ژئواستراتژیکی، فاصله‌گیری آنکارا از اروپا و ورود آن به همگرایی هویتی ـ اقتصادی جدید با حوزه جغرافیایی ترک زبان و حوزه تمدنی اسلامی تمام جهان غرب به‌ویژه اروپا را در منگنه استراتژیکی قرار خواهد داد. این درحالی است که ترکیه به‌لحاظ ژئوپلیتیکی گلوگاه حیاتی انتقال انرژی به اروپا محسوب می‌شود و ترک‌ها به‌راحتی می‌توانند همچون روس‌ها از این موقعیت خود به‌عنوان ابزار فشار بر علیه اروپا استفاده نمایند.


از این گذشته، بازی جدید پاریس کاملاً با اهداف حضور اخیر سارکوزی در قفقاز جنوبی که برخی از وی تحت عنوان سفیر صلح نام می‌برند منافات دارد. این بازی نه‌تنها موقعیت فرانسه در گروه مینسک را متزلزل خواهد کرد، بلکه با این اقدام پاریس به‌نوعی تمام امیدهای شکل‌گرفته برای عادی‌سازی مناسبات بین ترکیه ـ ارمنستان نیز به باد خواهد رفت. با این شرایط، پیش‌بینی می‌شود روند حل‌وفصل بحران قره‌باغ نیز سخت‌تر شود. شایان ذکر است، جمهوری آذربایجان علاوه‌بر محکومیت شدید این اقدام، اعلام کرده است به‌طور قاطع از مواضع آنکارا حمایت می‌کند و مسلماً تداوم این روند در ماهیت مناسبات باکو نیز با پاریس تأثیرگذار خواهد بود. همچنین، برحسب اتحاد استراتژیکی و همکاری‌های عمیق بین آنکارا ـ باکو و اقتضای تعلقات ژئوپلیتیکی و منافع ملی مشترک بین طرفین، درصورت تشدید فشارهای سیاسی ازسوی اروپا به‌ویژه فرانسوی‌ها علیه آنکارا، تجدیدنظر یا به عبارتی بازار گرمی و بازی سیاسی ترک‌ها (ترکیه و آذربایجان) در پروژه‌هایی همچون نابوکو یا ترنس خزر دور از انتظار نیست.


درمجموع، به اعتقاد نگارنده آنچه از نزاع کنونی بین آنکارا ـ پاریس می‌توان استنباط کرد، این است که این نزاع ژئوپلیتیکی حاصل بهره‌برداری سیاسی پاریس از یک رویداد تاریخی است. سارکوزی در این بازی منافع ملی فرانسوی‌ها را قربانی سیاسی‌کاری‌های حزبی و ایدئولوژی نژادپرستی کرد. مسلماً با احتساب تمام بازتاب‌های ممکن، پاریس بازنده بزرگ این بازی است و بدیهی است ماحصل چنین بهره‌برداری‌های سیاسی از رویدادهای تاریخی چیزی جز تشدید بدبینی و خصومت بین ملت‌ها نخواهد بود. ازطرف‌دیگر، این موضوع باعث می‌شود چنین موضوعی در سیاست داخلی یا خارجی کشورها به یک نوع اپیدمی سیاسی تبدیل شود. برای مثال: با توجه به وجود لابی قدرتمند ارمنی‌ها در آمریکا، هیچ تضمینی وجود ندارد که این موضوع در انتخابات آتی ریاست‌جمهوری این کشور نیز تکرار نشود.