اهداف سیاست نفتی چهارضلعی عربستان سعودی


اهداف سیاست نفتی چهارضلعی عربستان سعودی
 
 
چهارشنبه 17 دی 1393
 
 
 
 
کاهش شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی و باز هم طرح موضوع «سلاح نفتی عربستان».
افت قیمت به بشکه‌ای کمتر از شصت دلار سبب شده تا در هفته‌های اخیر تحلیل‌های متفاوتی به‌خصوص درمورد نقش سنتی عربستان سعودی در بازارهای جهانی نفت مطرح شود. در این مقاله تلاش شده تا با بررسی سناریوهای مختلف به سیاست چهارضلعی عربستان سعودی پرداخته شود.
عربستان به‌عنوان دومین تولیدکننده عمده و بزرگ‌ترین صادرکننده نفت جهان در نشست اخیر اوپک در ماه گذشته نه‌تنها از سیاست کاهش تولید دفاع نکرد، بلکه معتقد بود که روند کاهش نفت باید ادامه پیدا کند. فارغ از اینکه مسئله کاهش تقاضا در سطح جهانی و همچنین پاره‌ای از موضوعات مربوط به کاهش بهره‌وری و رشد اقتصادی در سطح جهانی خود عامل بسیار مهمی در کاهش قیمت نفت بوده و خواهد بود، اما آنچه ملموس‌تر به‌نظر می‌رسد، سیاست عربستان در بازار نفت است که همزمان؛ بازار، آمریکا، روسیه و ایران را به‌دلایل مختلف نشانه رفته است. در زیر و بنا به تقدم اهمیت، این فاکتورها ارائه می‌شود:
1. عربستان در سال‌های اخیر سیاست «حفظ سهم بازار» را درمقابل سیاست سنتی اوپک یعنی «دفاع از قیمت ازطریق کاهش تولید» دنبال کرده و معتقد است که اوپک در این سال‌ها اشتباه کرده است و باید با عبور از این سیاست سنتی، به فکر سهم بازار خود باشد؛ زیرا با کاهش تولید، جا را برای سایر انرژی‌ها و نیز تولید نفت غیراوپکی‌ها عملاً باز می‌کند. بنابراین روشن است که عربستان نه‌تنها نفت خود را کم نکرده است، بلکه به ارائه تخفیف نیز می‌پردازد تا سهم خود را از بازار حفظ کند. علی النعیمی، وزیر نفت عربستان، در اظهارنظری پس از اجلاس 6 آذر اوپک در وین گفت که ‌به نفع تولیدکنندگان این سازمان نیست که ‌تولید خود را کاهش دهند، حتی اگر قیمت نفت بشکه‌ای، بیست، چهل، پنجاه و یا شصت دلار باشد. وزیر نفت عربستان در توجیه این نظر گفته است: «اگر من تولید را کاهش بدهم، برای سهمم در بازار چه اتفاقی می‌افتد؟ قیمت بالا می‌رود و سهم من نصیب روس‌ها، برزیلی‌ها و تولیدکننده‌های نفت آمریکایی می‌شود».
2. هدف دوم عربستان که در بلندمدت قابلیت عملیاتی شدن پیدا خواهد کرد، پایین نگه داشتن قیمت نفت است برای اینکه ازیک‌سو و در طولانی‌مدت بتواند نفت بیشتری داشته باشد و ازسوی‌دیگر بتواند پروژه‌های نفت شیل آمریکا را غیراقتصادی و بدون صرفه اقتصادی کند؛ زیرا نفت شیل به‌دلیل اینکه با هزینه زیادی تولید می‌شود، نیاز دارد تا در قیمت‌های بالای جهانی تولید و عرضه گردد. ازآنجاکه متوسط هزینه تولید نفت شیل بین 65 تا 75 دلار است، وقتی قیمت نفت کاهش پیدا کند و به قیمت‌های زیر شصت و احیاناً چهل و بیست برسد، پروژه‌های نفت شیل غیراقتصادی شده و سوددهی آنها از میان می‌رود. البته این سیاست در کوتاه‌مدت جوابگو نبوده، بلکه در میان‌مدت جوابگو خواهد بود؛ زیرا پروژه‌های فعلی شیل، هزینه پایینی دارند، ولی برای پروژه‌های جدید عملاً صرفه اقتصادی نخواهند داشت.
3. هدف دیگری که سعودی‌ها با هماهنگی آمریکا دنبال می‌کنند، حمایت از کاهش قیمت برای فشار بر روسیه، همزمان با فشارهای اقتصادی آمریکا و اتحادیه اروپا بر مسکو است. اینکه تا چه سطح و میزانی میان عربستان و آمریکا هماهنگی وجود دارد، خود محل تردید است، اما به‌طور کلی می‌توان گفت که این موضوع شاید به‌لحاظ روانی و ذهنی برای سعودی‌ها اهمیت داشته باشد؛ زیرا تنبیه روسیه بر سر مسئله سوریه و همچنین اوکراین ازجمله مواردی است که در بعد سیاست‌های منطقه‌ای و همچنین همراهی بین‌المللی برای عربستان حائز اهمیت بوده و هست.
4. چهارمین هدفی که عربستان در موضوع کاهش قیمت نفت دنبال می‌کند به موضوع فشار بر ایران برمی‌گردد. از دهه ۱۹۷۰ تاکنون، استفاده عربستان سعودی از نفت خام به‌عنوان سلاحی در برابر رقیب خود ایران، بی‌سابقه نبوده است. در نوامبر ۲۰۰۶، نواف عبید، یکی از مشاوران امنیتی عربستان سعودی، در مقاله‌ای در واشنگتن پست نوشت: «اگر عربستان سعودی تولیدات نفت خام را افزایش و قیمت را تا پنجاه درصد کاهش دهد، این مسئله برای ایران ویران‌کننده خواهد بود و توانایی‌های ایران را در هدایت صدها میلیون شبه‌نظامی شیعه در عراق و دیگر مناطق، کاهش خواهد داد».
همچنین شاهزاده ترکی الفیصل در گفتگو با مقامات ارشد آمریکایی و بریتانیایی در یک پایگاه عملیاتی ناتو، به ایران هشدار داده بود که از ناآرامی‌های منطقه ناشی از بهار عربی سوءاستفاده نکند. از دیگر سو و نزدیک به شش ماه پیش و قبل از اینکه بازار نفت شاهد این تغییرات ناگهانی شود، محمد بن نواف، سفیر عربستان در بریتانیا، در هشداری، تهدید به استفاده از سلاح نفت علیه رقبای منطقه‌ای عربستان نمود. فارغ از اینکه این اظهارات صریح را بپذیریم یا خیر، آنچه که تاحدی ملموس است، این موضوع است که سعودی‌ها به این ادراک رسیده‌اند که باید در فضای جدید منطقه‌ای و در زمانی‌که مسیر تحولات پیرامونی به‌نوعی به سمت ایران در حرکت است، از این ابزار به‌عنوان فشار بر ایران استفاده کرد. سوریه، یمن، لبنان و عراق را می‌توان در دل این سناریو مورد تحلیل قرار داد. ازسوی‌دیگر و به‌خصوص در زمانی که ایران به درآمدهای نفتی برای موفقیت سیاست‌های خروج از رکود و رشد اقتصادی در داخل نیاز دارد، این انگیزه عربستان را قابل فهم‌تر می‌کند. همچنین فهمی که سعودی‌ها از هسته‌ای شدن ایران دارند و موفقیتی که تهران در اقناع قدرت‌های بزرگ به پذیرش حق غنی‌سازی خود داشته است، به ادراک امنیتی عربستان شکل جدیدی داده است و آنها را وارد فرایندهای عکس‌العملی و تقابل‌جویانه نموده است.
طرح این چهار گزاره شاید این گمانه را تقویت کند که عربستان درحال دنبال کردن یک سیاست متوازن، صریح و موفقیت‌آمیز است و به‌نوعی برنده این کارزار با افق نه‌چندان روشن است، اما تحلیل زوایای این سناریوها واقعیت‌های دیگری را پیش‌رویمان قرار می‌دهد که نشان می‌دهد عربستان تاحدی می‌تواند پیروز این بازی باشد و درواقع بخش دیگری از این فرایند می‌تواند به ضرر این کشور تمام شود.
شاهد مثال اینکه نزدیک به نود درصد از درآمدهای عربستان وابسته به نفت است. وزارت اقتصاد عربستان نیز اعلام کرده است که در بودجه سال آینده کشور؛ ٨٦٠ میلیارد ریال (٢٢٩ میلیارد دلار) صرف هزینه‌ها می‌شود، درحالی‌که درآمدهای این کشور به ٧١٥ میلیارد ریال عربستان کاهش می‌یابد. ابراهیم الاصاف، وزیر دارایی این کشور، اعلام کرده است که دولت با کسری بودجه 6‌/‌38 میلیارد دلاری طی سال جدید میلادی روبه‌روست.
مؤسسه آمریکایی «گلدمن ساکس» نیز پیش‌بینی کرده ‌است که درصورت ‌ماندن قیمت‌ها در سطح شصت دلار، کشورهای تولیدکننده نفت حدود یک تریلیون دلار ضرر خواهند کرد. این کاهش قیمت ازسوی‌دیگر به از دست رفتن صد‌ها هزار فرصت شغلی در بخش نفت و گاز منجر خواهد شد. اگرچه ذخایر ارزی نزدیک به 750 میلیارد دلاری تا چند سال می‌تواند عربستان را در پرده مصونیت قرار دهد، اما هزینه‌های رو به افزایش داخلی و منطقه‌ای مسئله‌ای نیست که بتواند تکیه‌گاه ثابتی برای سعودی‌ها در دنبال کردن اهداف سیاسی در رهگذر تحولات بازار نفت باشد.