تحول یک سیاست: پایان «مبارزه با تروریسم» در افغانستان


تحول یک سیاست: پایان «مبارزه با تروریسم» در افغانستان

 
شنبه 20 خرداد 1391
 
 

طی دو هفته اخیر، سران ناتو یکی از مهم‌ترین نشست‌های خود را در شیکاگو برگزار کردند تا به دو موضوع تروریسم و افغانستان بپردازند. تقریباً همه کشورهای عضو از وضعیت بحرانی اقتصاد آسیب دیده و رنج می‌برند و همین فرصت مناسبی پیش آورده تا انسجام بیشتری در میان اعضا پدید آید. این انسجام به‌ویژه برای رویارویی با وضعیت تازه‌ای است که در پیش می‌باشد. در حقیقت، در نظر است ایالات متحده و ناتو از افغانستان خلاصی یابند و احتمالاً در سوریه یا جای دیگر اقدام نمایند. از این رو، پایان مبارزه با تروریسم در افغانستان بیشتر به معنای احتمال آمادگی برای آغاز آن در جای دیگر است. در این نوشته، ابتدا تا حدی بحث مبارزه با تروریسم، و سپس موضوع افغانستان بررسی می‌شود.


انسجام ناتو در مبارزه بر سر تروریسم به‌ویژه در نمایش تعهدی بود که در حد ماده پنج اساسنامه ناتو مطرح شده است. در این نشست، مفهوم استراتژیک اتحاد حول مبارزه با تروریسم مطرح گردید که مقرر داشته اتحادیه ناتو «چالش‌های امنیتی در حال بروز را که امنیت متحدان یا کل اتحادیه را تهدید می‌کند، متوقف نموده و در برابر آنها از خود دفاع نماید». ناتو در این نشست، تروریسم را بسیار گسترده در نظر گرفته و تصمیم گرفت با خروج از نبرد افغانستان، به آن پایان دهد. از زمان نشست لیسبون در نوامبر 2010، این ایده مطرح بوده که پرداختن به مبارزه با تروریسم به صورتی که در افغانستان هست، ممکن است به عامل و انگیزه‌ای برای تولید تروریسم منجر شود تا ریشه‌کنی آن. در نتیجه، خلاصی از آن، موضوعی است که در این نشست مورد تأکید و توافق قرار گرفته است.


بخش دیگری از بحث در مورد مبارزه با تروریسم، متوجه نگاه‌هایی به یمن، ایران، روسیه، و چین است. رئیس‌جمهوری ایالات متحده بر عزم کشورش برای مبارزه جدی‌تری با تروریسم در یمن تأکید کرده که در روزهای اخیر صحنه ناآرامی و کشتار فراوان بوده است. به همین ترتیب و در مهم‌ترین اقدام، مقامات دفاعی ناتو و ایالات متحده همزمان با نشست ناتو اعلام کردند که سیستم دفاع موشکی ناتو در ترکیه عملیاتی شده و آماده دفاع از متحدان اروپایی ناتو است. این نوعی اعلام فشار بر روسیه و ایران و همین‌طور چین است که در تحولات بعدی مورد نظرند. ایالات متحده به همراه ناتو مدتی است که این دو قدرت را تحت فشار گذاشته تا جمهوری اسلامی، سوریه، و کره شمالی را برای اقدام ناتو علیه آنها رها کنند. در مسیر این سیاست تازه، رئیس‌جمهوری آمریکا تأکید خاصی بر اقدام ناتو و پیشتازی آن در مبارزات بعدی علیه تروریسم داشته است. ازجمله وی اعلام نمود این سیستم دفاعی در اختیار ناتو خواهد بود و ایالات متحده آماده است که تجهیزات و امکانات بیشتری در اختیار متحدانش در ناتو در شرق اروپا قرار دهد تا موقعیت دفاعی خود را تقویت نمایند. اصرار اوباما بر این موضوع، بیانگر تمایل ایالات متحده برای واگذاری نقش‌های بسیار مهم‌تر و بی‌سابقه‌تری به ناتو است که می‌تواند متحدان اروپایی را بیشتر در کنارش قرار دهد. از این رو، اوباما تأکید کرده است که ایالات متحده بیش از هر زمان دیگر به موضوع اتحادش با شرکای اروپایی اهمیت می‌دهد.


شاید مهم‌ترین تحول، گذار ناتو از افغانستان و تصمیم به پایان دادن به مبارزه با تروریسم در افغانستان است. زمینه این کار قبلاً با اعلام‌هایی که اوباما در واشنگتن در سال 2010 صورت داده، فراهم است. در نشست لیسبون هم این موضوع مورد تأکید قرار گرفته است. توافق امنیتی استراتژیک چندی پیش ایالات متحده و افغانستان هم موضوع را قدری به پیش برده؛ اما در نشست شیکاگو، موضوع به کلی مورد توافق قرار گرفته است.
 

فرض محوری برای این توافق، تأکیدی است که سران ناتو به‌ویژه اوباما بر نابودی بنیان‌های تروریسم در افغانستان دارند. به باور اوباما، ظرفیت‌های تروریستی طالبان و القاعده در افغانستان تا حد زیادی در هم شکسته. دستور کار شیکاگو، تمرکز عملیاتی بر القاعده و تا حد زیادی نادیده گرفتن طالبان است. در حالی که اصرار بر این است که طالبان توانایی ایراد خطر ندارد، برخی از مقامات وزارت دفاع آمریکا اعلام کرده‌اند ممکن است برای ایجاد بسترهای بهتر امنیتی، با بقیه نیروهای طالبان وارد گفتگو شوند. در حقیقت، همان‌طور که در زمان انتصاب پیتریوس مطرح شد، قرار شد ایالات متحده مبارزه با القاعده را از طریق نیروهای ویژه و با فرماندهی سیا دنبال نماید. طرح پیتریوس برای پیروزی در افغانستان، روی آوردن به عملیات ویژه از طریق کار اطلاعاتی بیشتر کردن، جدا کردن القاعده از طالبان، و جذب طالبان در سیاست افغانستان، و کنترل القاعده و آمادگی برای ضربات نهایی بر آن بود که تا کنون موفقیت‌آمیز نشان داده است. به این ترتیب، همان‌طور که برخی از تحلیلگران افغانستان اصرار دارند «طالبان تهدید نخست ایالات متحده نیست». در این حالت، نیروهای ویژه ایالات متحده همان‌طور که اوباما هم در سخنان افتتاحیه نشست تأکید کرد، آماده‌اند تا به نبرد با باقیمانده القاعده در جنوب افغانستان و یمن بپردازند. احتمالاً عمده تمرکز ایالات متحده بر یمن است و همان‌طور که قبلاً هم مطرح شده، مبارزه با القاعدة ضعیف‌شده در جنوب افغانستان با پیشگامی نیروهای سیا می‌باشد.

اما در مورد توافق‌های صورت‌گرفته در این نشست، مقرر شده که نیروهای آیساف از اواسط سال 2013 از موقعیت عملیاتی خارج شده و این موقعیت را در اختیار نیروهای افغانی قرار دهند. در مدت شش ماه که آزمونی برای این کار است، نیروهای آیساف آخرین قابلیت‌هایشان را در اختیار نیروهای افغانی می‌گذارند. در این حالت، نیروهای آیساف صرفاً به امور آموزشی و پشتیبانی روی می‌آورند. به همین ترتیب، 33 هزار نیروی آمریکایی فرصت بازگشت به آمریکا را دارند. در حال حاضر، حدود 75 درصد خاک افغانستان تحت کنترل نیروی افغان است که در پایان 31 دسامبر 2014 این نیروها کل افغانستان را در کنترل خواهند داشت.


در خصوص موضوع افغانستان، در حالی که ایالات متحده با پاکستان در ماه‌های اخیر اختلافاتی پیدا کرده، آمریکا اعلام کرد که بر خود دولت افغانستان و شریک مهمی چون پاکستان تکیه می‌کند. منظور اوباما از همکاری با پاکستان، نه تأکیدی جدی بر هماهنگی قبلی بر سر این موضوع، بلکه اصرار بر این موضوع است که مقامات پاکستانی باز هم فرصت دارند در کنار ایالات متحده قرار گیرند و از مزایای اتحاد با این کشور بهره‌مند شوند.


اما در مورد نقش دولت افغانستان، نشست شیکاگو اصرار نمود که نیروهای آمریکایی و ناتو در پایان سال 2014، افغانستان را ترک می‌کنند و دولت افغانستان مسئولیت کل امنیت این کشور را تقبل می‌نماید. برای این کار، اصرار شده که زمینه‌های ناامنی بسیار کم‌شدت شده و نیروهای طالبان و القاعده دیگر در موقعیتی نیستند که افغانستان را دوباره به خطر اندازند. ضمن اینکه تأکید شده ناتو و ایالات متحده در هر تهدید دیگری علیه افغانستان در کنار این کشور هستند. در مورد قابلیت‌های خود دولت افغانستان تأکید شده این دولت در آغاز مسئولیت امنیتی ملی‌اش در سال 2015، نیرویی در حد 230 هزار نفر با بودجه سالیانه بیش از چهار میلیارد دلار در اختیار خواهد داشت. ناتو و ایالات متحده حتی ابراز امیدواری کرده‌اند که با پیشرفت اوضاع اقتصادی در افغانستان، سالیانه 500 میلیون دلار از کمک‌هایشان به این کشور بکاهند.


در پیشبرد این سیاست تازه غرب، چند نکته قابل ملاحظه است. اول، این نکته اهمیت دارد که مقرر است ناتو به بازیگر مهم غرب در مبارزه با تروریسم بدل شود که این، هم آمریکا را به تنهایی درگیر نبرد نمی‌کند و هم اینکه با کار بیشتر با اروپاییان، انسجام بیشتری میان غرب ایجاد می‌کند. دوم اینکه افغانستان همچنان در سیاست منطقه‌ای به‌عنوان جایی برای کنترل نیروهای رقیب غرب مانند روسیه، چین، و ایران مطرح می‌باشد و تأکید بر خروج از افغانستان بیشتر به معنای حفظ انسجام بیشتر برای ورود به عرصه‌های دیگر است. سوم اینکه ایالات متحده و به طور کلی ناتو، بازیگرانی عمل‌گرا هستند و صرفاً در مقام نتیجه‌گیری که حاوی برتری غرب باشد ایدئولوژیک هستند. این عمل‌گرایی به آنها فرصت می‌دهد که با نیروهای طالبان کنار بیایند و با القاعده درافتند. چنانچه طالبان در سیاست افغانستان جذب شود، هم مطلوب آمریکاست و هم مطلوب طالبان؛ اما اگر طالبان نخواهد جذب شود، مدتی با مذاکره و گفتگوهای پراکنده سرگرم می‌شود تا فرصت مناسب برای اقدام علیه آن به دست آید. چهارم آنکه آنها در مسیر عمل‌گرایی بیشتر، پیروزی را بسیار کوچک و کم‌دامنه تعریف می‌کنند تا محقق شود. مثلاً آنها میان اهدافشان تجزیه و تفرقه ایجاد می‌کنند و با به شکست کشاندن یکی، فرصت پیروزی و اصولاً دست یافتن به پیروزی‌های دیگر را فراهم می‌آورند.