تحلیلی بر روابط ترکیه و روسیه پس از تحولات خاورمیانه


تحلیلی بر روابط ترکیه و روسیه پس از تحولات خاورمیانه
 


یکشنبه 26 شهریور 1391
 
ترکیه با روی‌کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سپهر سیاسی این کشور در سال 2002، سیاست تنش‌زدایی با همسایگان و نظام بین‌الملل  را در دستور کار سیاست خارجی خویش قرار داد. در این چارچوب نگاه و منطق حاکم بر سیاستمداران ترکیه نسبت به روسیه که به عنوان رقیب ژئوپلیتیک در نظر گرفته می‌شد به میزان زیادی رنگ باخت.
هر چند سیر صعودی بهبود روابط دو کشور از فردای فروپاشی شوروی و به تبع آن جنگ سرد شکل گرفته بود، اما تعمیق روابط دو کشور با گسترش همکاری‌های استراتژیک با معماری نوین سیاست خارجی ترکیه توسط داوود اوغلو شکل و محتوای جدید یافت. به طوری که در سال ۲۰۰۸ روسیه در زمینه تجارت خارجی موفق شد جایگزین آلمان به عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری ترکیه شده و در این سال حجم مبادلات تجاری میان دو کشور به ۳۵ میلیارد دلار در سال افزایش پیدا کرد. در سال ۲۰۰۹،  نخست‌وزیر وقت روسیه ولادیمیر پوتین از آنکارا دیدار کرده و نتیجه آن پانزده موافقت‌نامه مشترک بین دولتی و امضای هفت پروتکل بود. در می ۲۰۱۰  و به هنگام دیدار رئیس‌جمهور روسیه دیمیتری مدودف دو کشور در مورد ساخت اولین نیروگاه هسته‌ای در ترکیه با هزینه‌ای بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار به توافق رسیدند. این در حالی است که دو کشور تمایل خود را به منظور افزایش این میزان از مبادلات تجاری تا  سقف ۱۰۰ میلیارد دلار در سال 2012 اعلام کردند. چنین روندی با فراز و فرودی از جنس منافع ملی دو دولت همچنان تا شروع تحولات خاورمیانه ادامه یافت. اما با شروع زلزله سیاسی در منطقه خاورمیانه به‌خصوص تشدید ناامنی و بحران در سوریه، تنش‌های حاکم بر روابط دو کشور در دوران جنگ سرد که در زیر خاکستر تاریخ مدفون گشته بود، دوباره شعله‌ور گردید. این امر، از زمانی که ترکیه همراه با ناتو گام در تحولات لیبی نهاد که طی آن دولت متحد روسیه ساقط گردید، جان تازه یافت.
از طرفی به‌طور خاص‌تر در بحران سوریه، روسیه و ترکیه نیز از تاثیرات منطقه‌ای این بحران دور نماندند. به طوری که طی ماه‌های اخیر به‌خصوص اختلاف مواضع و منافع دو کشور در بحران سوریه آینده روابط سیاسی دو کشور را که بسیاری از کارشناسان در دهه اخیر دوره طلایی روابط دو کشور می‌دانستند، در پرده‌ای از ابهام برد.
در این راستا، روسیه در نقش متحد و حامی اصلی و استراتژیک بین‌المللی حکومت بشار اسد و ترکیه در محور مخالفین غربی و عربی دولت حاکم در سوریه که به سیاست تغییر رژیم پایبند هستند در دو محور کاملاً متضاد و رویاروی یکدیگر قرار گرفتند.
 

از این رو، بحران سوریه به همراه دیگر مسائل از جمله سیاست‌های مسکو در قبال قبرس، استقرار سیستم سپر دفاع موشکی ناتو در خاک ترکیه و سیاست‌های خط لوله انتقال نفت و گاز که برخی از آنها با هدف کنار گذاشتن روسیه از مبادلات انرژی و کاستن از نقش ژئواکونومیک این کشور صورت‌گرفته ظرفیت تقابل دو کشور را سالهای اخیر را ارتقا داده است. گسل‌هایی که بنظر می‌رسد در پی سیاست‌های ترکیه در قبال دو متحد روسیه یعنی لیبی و سوریه عمق بیشتری یافته است.
اگرچه گسل‌های اختلاف در روابط کشور به مانند دوره جنگ سرد فزونی یافته اما نگرانی‌های از جنس مشترک، همچنان دو کشور را نسبت به یکدیگر محتاط نموده است. دغدغه‌هایی مانند مهار منازعات داخلی و قومی جدایی‌طلبانه با کمک طرف دیگر و نیاز به توسعه روابط اقتصادی دو کشور برای فرار از رکود جهانی می‌توانند در کنترل سطح بحران در روابط دو کشور بسیار موثر باشد. بی‌سبب نبود که در سفر اخیر اردوغان به روسیه، رهبران هر دو کشور بر تعهدشان بر حفظ روابط و پیوندهای استراتژیک و اقتصادی دو کشور به‌رغم اختلاف‌نظر در بحران سوریه و سایر موضوعات اشاره شده تأکید داشتند.
پایان سخن آنکه قرار دادن قطعه‌های پازل روابط دو کشور روشن می‌سازد قطار روابط از مسیر دوره طلایی که در دهه اخیر پیموده خارج می‌شود و اهمیت استراتژیک خود را از دست خواهد داد ولی این به مفهوم ایجاد خصومت و بحران غیرقابل رفع در روابط دو کشور نباید تعبیر شود.