ماهنامه امنیت بینالملل - شماره 4
فهرست تفضیلی:
سخن مدیر مسئول
ظرفیت کشورهای عمان و قطر برای مقابله با تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران/ حمیدرضا اکبری
اینستکس و کارآمدی آن در روابط تجارتی ایران و اتحادیه اروپا/ نرجس امینی
سند بازبینی دفاع موشکی ۲۰۱۹ آمریکا و تأثیر آن بر شرایط نظامی منطقه غرب آسیا/ رامین ندیمی
فروپاشی پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد (INF) و بازاندیشی در رژیم کنترل تسلیحاتی/ حسین عسگریان
پسرانها و پیشرانهای تشکیل کابینه لبنان/ حسین آجورلو
سفر بن سلمان به پاکستان و پیامدهای آن برای جمهوری اسلامی ایران/حسامالدین حجتزاده
گزارش نشست ماه؛ چشمانداز تحولات افغانستان و امنیت منطقهای
سخن مدیر مسئول
تجارب دولتهای ملی، یافتهها و آموختههای مراکز دانشگاهی و مطالعاتی موفق و تاثیرگذار نشاندهنده آن است که شناخت و تامین امنیت بینالمللی از اصول نسبتا مشخصی پیروی میکند که بیتوجهی به آنها میتواند پیامدهای خسارتباری برای کشور بهدنبال داشته باشد. این اصول را میتوان به شرح زیر بیان کرد:
1. امنیت بینالملل به عنوان مهمترین وظیفه دولت، بدون مطالعه نظاممند، شناخت درست، سیاستگذاری سنجیده و اجرای دقیق نمیتواند به شکل موثر و مفید حفظ و تأمین شود.
2. امنیت بینالملل دارای ابعاد گوناگون سیاسی ـ امنیتی، اجتماعی ـ فرهنگی، اقتصادی، زیستمحیطی و نظامی است و اعمال موثر آن را باید در سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی بررسی کرد.
3. امنیت بینالملل با سازوکارها و ابزارهای مختلفی قابل تامین است. شناخت مناسبترین، کمهزینهترین و موثرترین این سازوکارها، نیازمند بررسی علمی توانمندیها، آسیبها و مزیتهای نسبی و مطلق هر بازیگر است.
4. شناخت دقیق و نظاممند امنیت بینالملل میتواند به ایجاد ساختاری دانشبنیاد در حوزه مطالعات راهبردی در جامعه و تصمیمگیری بر اساس یافتههای علمی منجر شود.
براساس این اصول و یافتهها، در ماهنامه امنیت بینالملل، بازیگران، مسائل و موضوعات راهبردی معطوف به امنیت بینالمللی در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و زیستمحیطی انتخاب و با توجه به رویدادها، روندهای موجود و چشمانداز آنها بررسی خواهند شد. درعینحال، در نوشتن گزارشها تلاش میشود با توجه به رویدادها و عوامل مادی و ساختاری آنها، از روندها، عوامل معنایی و گفتمانی نیز غفلت نشود؛ ویژگیهای خاص هرکدام از مسائل و موضوعات لحاظ گردد؛ نگرش کلان به مسائل و موضوعات موجب جدایی علم از واقعیت و ورود آن به وادی خیال نشود؛ کلاننگری بر پایه رویدادهای خُرد بنا شود و تحلیل کلان بر پایه وقایع متکثری استوار گردد که به شکل نظاممند جمعآوری شده و در کنار هم قرار گرفتهاند. موسسه ابرار معاصر تهران بر این باور است که بدون بررسی و تجزیه تحلیل دقیق تکتک این موضوعات و رویدادها، نمیتوان درک درستی از واقعیت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشت و تصویری کامل و جامعی از آن ارائه نمود و ماهنامه امنیت بینالملل به دنبال رفع این نقیصه مهم و کمک به اتخاذ تصمیمات مفید موثر در عرصه کشورداری و ایجاد ساختاری دانشبنیاد در حوزه مطالعات راهبردی و فرایند تصمیمگیری در حوزه امنیت بینالملل است.
دکتر عابد اکبری
ظرفیت کشورهای عمان و قطر برای مقابله با تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران/ حمیدرضا اکبری
ـ بهدنبال لغو برجام و آغاز دور جدید تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران توسط رئیسجمهور آمریکا، مقابله با اقدامات یکجانبه و خارج از عرف و موازین حقوقی و دیپلماتیک دولت آمریکا و کاهش تبعات تحریمها و افزایش فعالیتهای تجاری، اقتصادی و بازرگانی ایران در سطح بینالمللی و منطقهای، بهخصوص با همسایگان، موضوع مهم و اولویت سیاست خارجی ایران محسوب میشود.
ـ دراینمیان، افزایش مناسبات با کشورهای همسو علاوهبر کمک به کاهش تنشهای امنیتی و سیاسی در منطقه، ظرفیتهای جدیدی را در همکاریهای اقتصادی منطقهای شکل میدهد و قدرت مانور این کشورها در عرصههای مختلف اعماز: انرژی، حملونقل، ترانزیت، تجارت، بازرگانی و رفع نیازهای اقتصادی را در سطح گستردهتری فراهم میسازد.
ـ در راستای اهداف ذکرشده، توسعه همکاریهای اقتصادی و تجاری با قطر و عمان بهدلیل وجود پتانسیل لازم در این کشورها فرصت مناسبی برای ایران است. برایناساس، مسئله اصلی این مقاله، امکانسنجی ظرفیت کشورهای عمان و قطر برای مقابله با تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران و افزایش سطح مناسبات اقتصادی فیمابین است که با تحلیل دادههای مرتبط با این موضوع مورد بررسی قرار میگیرد.
ادامه مطلباینستکس و کارآمدی آن در روابط تجارتی ایران و اتحادیه اروپا/ نرجس امینی
ـ پس از اعلام ثبت ابزار حمایت از مبادلات تجاری میان ایران و اروپا موسوم به اینستکس، محافل و صاحبنظران ایرانی و خارجی تحلیلهای گوناگونی را ارائه کردند. در مقاله حاضر، بار دیگر این موضوع ارزیابی، و در بخش ابتدایی تحلیل فنی این سازِکار ارائه شده است.
ـ در بخش دیگر این مطلب، با عنایت به سطح اطلاعات ارائهشده از نحوه عملکرد این سازِکار، موارد و ابهامات مطرحشده دراینخصوص بررسی شده که این موضوعات مستقیماً بر نحوه عملکرد این سازِکار و میزان کارآیی آن در روابط تجاری ایران و اروپا اثرگذارند.
ـ در بخش دیگر این نوشته، موضوع اثرگذاری دولت آمریکا و گروهی از اقدامات انجامشده ازسوی ایشان در مخالفت با ایجاد سیستم تسهیلکننده روابط تجاری ایران و اروپا مورد بررسی قرار گرفته است.
ـ در پایان نیز با استفاده از دو فرضیه توصیه شده است که ایران از اقدامات منفعلانه و واکنشی بپرهیزد و فعالانه در این جریان ایفای نقش کند.
ـ فرضیه اول مبتنیبر این موضوع است که سازِکار معرفیشده ازسوی سه کشور اروپایی، سازِکاری است که در کنش و واکنش بازیگران اثرگذار بر آن و همچنین گذر زمان، میزان موفقیت یا ناکامی خود را نشان خواهد داد. مفروض دوم نیز بر این استدلال پایه نهاده شده که خروج از توافق ایجادشده میان ایران و اروپا، خواسته آمریکا و متحدان این دولت است و درعینحال، تأمینکننده منافع ملی ایران نیست؛ لذا موضوع فعال شدن دیپلماسی و گفتگوهای سازنده با اروپا پیشنهاد شده است.
ادامه مطلبسند بازبینی دفاع موشکی ۲۰۱۹ آمریکا و تأثیر آن بر شرایط نظامی منطقه غرب آسیا/ رامین ندیمی
ـ با پیشرفتهای چشمگیر رقبای آمریکا بهویژه روسیه و چین در زمینه موشکهای بالستیک، موشکهای کروز و نیز سامانههای ضدموشکی و ضدماهوارهای، دولت ایالات متحده احساس کرد که در این عرصه از رقابت نظامی با این کشورها عقب مانده است؛ درنتیجه، سند راهبردی بازبینی دفاع موشکی ۲۰۱۹ را تدوین کرد. این سند دارای ویژگیها و نکات جدیدی در مقایسه با سند مشابه پیشین دفاع موشکی آمریکاست که در سال ۲۰۱۰ منتشر شده بود.
ـ سند جدید موارد زیر را شامل میشود: برنامههایی بهمنظور بهبود، ارتقاء مؤلفههای سپر دفاع موشکی آمریکا و نیز ساخت سامانههای جدید برای افزودن بر لایههای این سپر ضدموشکی ازطریق استقرار سیستمهای حسگر و رهگیر موشکها در فضا، ردیابی و انهدام تسلیحات نوین، مافوق صوت، بهکارگیری پهپادهای مجهز به سلاح لیزری برای سرنگون کردن موشکهای دشمن و استفاده از جنگندههای رادارگریز F-35 در مأموریتهای شکار سکوهای متحرک پرتاب موشکهای بالتسیک پیش از شروع فعالیت آنها.
ـ یکی از عناصر مهم در سیاست دفاع موشکی ایالات متحده، اولویت دادن به مقابله با تهدیدات موشکی از ناحیه حریفان بالقوه کوچکتر مانند کره شمالی و ایران است. در این سند، به ایران بهعنوان یکی از چهار کشور (بهعلاوه روسیه، چین، کره شمالی) دارای توان تهدید موشکی علیه آمریکا اشاره شده است.
ـ این مقاله چنین نتیجهگیری میکند که تلاشهای ایالات متحده برای ایجاد سپر دفاع موشکی در خاورمیانه، بهخصوص با همکاری کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و برای مقابله با آنچه «تهدید موشکهای بالستیک» خوانده میشود، به مسابقه تسلیحات موشکی و ضدموشکی در منطقه غرب آسیا سرعت میبخشد.
ـ در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ناچار میشود با اتخاذ تدابیری در عرصه دفاعی و تسلیحاتی، با طرح دفاع موشکی منطقهای آمریکا مقابله کند. جنگهای دو دهه اخیر در منطقه غرب آسیا نشان داده است که هیچکدام از سامانههای دفاع موشکی موجود قادر نیستند بهطور کامل، مانع از رسیدن موشکهای مهاجم به اهداف خود شوند.
ادامه مطلبفروپاشی پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد (INF) و بازاندیشی در رژیم کنترل تسلیحاتی/ حسین عسگریان
ـ با خروج آمریکا و متعاقب آن روسیه از پیمان مذکور، معماری کنترل تسلیحات هستهای میان آمریکا و روسیه با شدیدترین بحران از دهه 1980 به بعد مواجه شده است، بهطوریکه احتمال فروپاشی آن وجود دارد.
ـ با تصمیم آمریکا و متعاقباً روسیه برای خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد (INF)، چشمانداز تلاشها برای توافق بر سر معاهده استارت جدید در هالهای از ابهام قرار گرفته است.
ـ در بدترین سناریو، بهدنبال فروپاشی پیمان مذکور، شاهد توسعه و استقرار سریع موشکهای متعارف و کوتاهبرد و میانبرد روسیه و آمریکا در دو سوی مرزهای ناتو و روسیه خواهیم بود.
ـ در زمینه آینده رژیم کنترل تسلیحاتی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: اول، نوع رژیم کنترل تسلیحات دوجانبۀ روسیه و آمریکا بهسوی تمرکز چندجانبه خواهد رفت؛ دوم، توافقنامههای سنتی و الزامآوری که از نظر حقوقی مستلزم فرایند تصویب هستند بیاعتبار خواهند شد؛ سوم، در توافقات تسلیحات استراتژیک آتی، پارامترهای کمّی کمتر مورد توجه قرار خواهد گرفت؛ چهارم، این احتمال وجود دارد که بهجای رژیمهای دوجانبه سنتی، توافقات آتی انعطافپذیرتر و مبتنیبر طرحهای چندجانبه باشد. دراینمیان، شاید خود اصطلاح کنترل تسلیحات نیز مورد بازنگری قرار گیرد. رژیم کنترل تسلیحات دوجانبه (الزامآور ازلحاظ حقوقی و تا حد بسیاری کمّی) ممکن است بهزودی جای خود را به مدیریت تسلیحات استراتژیک چندجانبه، غیررسمی و تا حد بسیاری کیفی دهد.
ـ دراینمیان، شکلگیری پیمان جدیدی که بتواند بهطور کلی توان موشکی و تسلیحاتی ایران را دربربگیرد و آن را محدود سازد، دور از ذهن نخواهد بود. در این متن میتوان گفت هرگونه رژیم کنترل تسلیحاتی و موشکی که بتواند مانع توسعه توان موشکی ایران گردد مطلوب ایران نخواهد بود؛ زیرا این کشور قدرتی نوظهور در این زمینه محسوب میشود. بااینحال، در متن شکلگیری رژیم کنترل تسلیحاتی و موشکی الزامآور، الگوی مطلوب برای ایران رژیمی است که در آن، همه قدرتهای بزرگ در ذیل این رژیم قرار گیرند.
ادامه مطلبپسرانها و پیشرانهای تشکیل کابینه لبنان/ حسین آجورلو
ـ کابینه لبنان بعد حدود نُه ماه از انتخاب سعد الحریری به نخستوزیری، با محوریت وحدت ملی و مشارکت اکثر جریانات و احزاب لبنانی در 31 ژانویه 2019 تشکیل شد و با توجه به ترکیب این کابینه میتوان گفت جریان 8 مارس نزدیک به محور مقاومت مانند مجلس این کشور، بیشترین سهم را دراختیار دارد.
ـ مهمترین پسرانهای تشکیل کابینه را در دوره کنونی میتوان اینگونه عنوان کرد: 1. تعیین سعد الحریری بهعنوان نخستوزیر مکلف با پشتوانه ضعیف سیاسی در مجلس لبنان؛ 2. تمامیتخواهی سعد الحریری در طایفه اهل سنت لبنان؛ 3. زیادهخواهی احزاب و جریانات نزدیک به 14 مارس؛ 4. تعلل برای روشن شدن وضعیت جدید منطقهای و بینالمللی؛ و 5. نقش مخرب عربستان سعودی.
ـ مهمترین پیشرانهای تشکیل کابینه را در دوره کنونی میتوان اینگونه عنوان کرد: 1. تأکید حزبالله بر ثبات در لبنان و تشکیل سریع کابینه؛ 2. همکاری میشل عون، رئیسجمهور لبنان در تشکیل کابینه؛ 3. احساس خطر سعد الحریری و محور غربی، عبری و سعودی از کاهش حمایت عمومی بهعنوان مقصر تأخیر در تشکیل کابینه؛ و 4. تثبیت موقعیت نظام سوریه در بحران هشتساله.
ـ جمهوری اسلامی ایران در نقش اصلیترین عنصر محور مقاومت باید ضمن تداوم راهبردهای کنونی خود در لبنان و کل منطقه غرب آسیا، ازیکسو، قدرت نرم خود را توأم با قدرت سخت تقویت کند. ازسویدیگر، شکست راهبردها و سیاستهای محور غربی، عبری و سعودی در انتخابات و تشکیل کابینه لبنان، منجربه تغییر راهبرد کلی آنها علیه محور مقاومت نخواهد شد؛ ولی زمینه را برای اصلاح و تعدیل برخی از سیاستهایشان فراهم کرده است. بهنظر میرسد در این شرایط، رصد دقیق تحرکات این محور ضد مقاومت، برای تحلیل و ارزیابی سیاستهای احتمالی ایشان ضروری است.
ادامه مطلبسفر بن سلمان به پاکستان و پیامدهای آن برای جمهوری اسلامی ایران/حسامالدین حجتزاده
ـ سفر بن سلمان به پاکستان آغاز روند تثبیت روابط استراتژیک عربستان سعودی و پاکستان است. ارتقاء این روابط به سطح استراتژیک در سالهای اخیر، پیامدهای ناخوشایندی را برای جمهوری اسلامی ایران و کل منطقه به همراه داشته که گسترش افراطگرایی وهابی و همکاری بیدریغ آشکار و پنهان اسلامآباد با ریاض در جنگهای سوریه و یمن از مصادیق بارز آن بهشمار میروند.
ـ گسترش همکاریهای اقتصادی، کمک مالی هنگفت و سرمایهگذاری دستکم بیست میلیارد دلاری عربستان در زیرساختهای ایالت بلوچستان پاکستان که در سفر بن سلمان به اسلامآباد نهایی شدند، فقط پوشش و بهانههایی برای تقویت نفوذ سازمان اطلاعات سعودی و شیوخ وهابی در مجاورت مرزهای پاکستان و جمهوری اسلامی ایران هستند.
ـ با توجه به همپیمانی علنی مقامات عربستان با سران رژیم صهیونیستی بهخصوص برضد ایران، همچنین روابط بسیار نزدیک آل سعود با پاکستان و بهویژه تمایل فزاینده اسلامآباد به عادیسازی روابط با تلآویو بهنظر میرسد ولیعهد سعودی نقش «میانجی» یا به تعبیر بهتر، «دلّال» را برای برقراری روابط رسمی بین پاکستان و رژیم صهیونیستی ایفا میکند.
ـ آل سعود و بهویژه شخص بن سلمان، پاکستان را بیشازپیش همچون سکوی پرشی برای ایفای نقش برجسته و اثرگذارتر در تحولات افغانستان درنظر گرفتهاند. بنابراین، بیتردید ولیعهد سعودی در سفر به پاکستان تلاش کرده است که نظر مقامات نظامی و سیاسی پاکستان را درمورد هموارتر کردن مسیر دخالت بیشتر ریاض در روند صلح آمریکایی برای افغانستان جلب نماید. حضور پررنگتر عربستان در پروژه موردنظر واشینگتن و اسلامآباد برای آینده افغانستان، علاوهبر افغانها، در بلندمدت برای امنیت ملی و همچنین منافع راهبردی ایران در افغانستان و منطقه پیامدهای ناگواری خواهد داشت.
ادامه مطلبگزارش نشست ماه؛ چشمانداز تحولات افغانستان و امنیت منطقهای
ـ اعلام خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و تلاش برای به سرانجام رسیدن مذاکرات صلح با طالبان منجربه افزایش تلاش بازیگران منطقهای نظیر ایران و روسیه برای پیگیری منافع خویش در صحنه افغانستان شده است. ازسویدیگر، اضطرار آمریکا برای بهثمر نشاندن این مذاکرات بدون توجه فضای داخلی افغانستان موجی از نگرانی را در میان دولت و مردم این کشور ایجاد کرده است.
ـ مبنای اختلاف طالبان و قاطبه مردم در افغانستان، خوانش خاص این گروه از شریعت است که آن را مبنای عمل در حوزه سیاست و اجتماع قرار میدهند؛ این درحالی است شرط طالبان مبنیبر تشکیل دولت موقت در افغانستان و منحل شدن دولت کنونی این هراس را ایجاد کرده است که این گروه با دستاوردهای هیجدهساله جامعه مدنی و سیاسی افغانستان چه خواهد کرد؛ ازاینرو، بعید بهنظر میرسد راهحل پایان منازعه در افغانستان از دریچه مذاکره بیرون آید.
ـ عدم تکمیل پروژه دولت ـ ملتسازی، شکافهای متعدد قومی و مذهبی و ارزشی در کنار نفوذ گروههای غیرقانونی به بدنه اجتماعی امکان پایان منازعه و برقراری صلحی پایدار در افغانستان را دور از ذهن میسازد. نگاه قومی به انگاره قدرت در افغانستان، بر ادراک افغانها و غیرافغانها حاکم است و تا هنگامی که مسئله قومی در این کشور به فهمی مشترک و توافقی همهشمول دست نیابد، بازگشت صلح بیمعنا خواهد بود.
ـ نقش و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در آینده افغانستان در قالب اجماع منطقهای برای یافتن راهحلی جمعی برپایه خواست مردم افغانستان باید مطرح شود. با تکیه بر این استدلال، مذاکرات ایران با طالبان معنا خواهد یافت و ایران در نقش بازیگری ثباتآفرین در منطقه، ورود به روند صلح در افغانستان را بخشی از مسئولیت منطقهای خویش برای حل منازعات تبیین خواهد کرد.
ادامه مطلب
نظر شما