بازگشت صالح و سناریوهای پیشِ رو در یمن


بازگشت صالح و سناریوهای پیشِ رو در یمن

 
سه‌شنبه 19 مهر 1390
 
 

بحران‌ها و جنبش‌های اعتراضی مردمی در جهان عرب به‌رغم بسیاری از ریشه‌ها و مؤلفه‌های مشترک تفاوت‌های مهمی نیز با هم دارند و تقریباً برای هریک از این بحران‌ها می‌توان روند و شرایط خاصی را متصور شد. در تونس و مصر اعتراضات گسترده مردمی با مدارا و مدیریت ارتش باعث کنار گذاشتن رهبران سیاسی و آغاز روندی از تغییرات و اصلاحات سیاسی در این دو کشور شد. در لیبی سرکوب خشونت‌آمیز اعتراضات از سوی رژیم قذافی و عکس‌العمل نظامی مخالفان به‌همراه مداخله نظامی خارجی، باعث تبدیل شدن قیام به جنگی تمام‌عیار و سرانجام فروپاشی رژیم گذشته شد و تحولات بحرین و سوریه نیز روند خاص خود را داشته است. اما در این میان، بحران یمن مورد بسیار خاص‌تری را از برخی جنبه‌ها نشان می‌دهد، به گونه‌ای که بعد از چندین ماه اعتراضات گسترده مردمی و خروج علی عبدالله صالح، رئیس‌جمهور این کشور، وی بعد از غیبتی سه‌ماهه بار دیگر به‌صورتی غیره‌منتظره وارد صنعا شد و در جهت کنترل امور تلاش می‌کند. با توجه به عدم تحول جدی و پیشرفت شرایط در یمن به‌نفع رژیم حاکم یا گروه‌های مخالف، یکی از پرسش‌های مهم قابل طرح آن است که محتمل‌ترین سناریو در خصوص روند تحولات یمن کدام است؟ برای پاسخ به این پرسش در اینجا سه سناریوی عمده یعنی مهار بحران از سوی رژیم صالح و بازگشت شرایط به گذشته، برتری مخالفان و دگرگونی در ساختار قدرت، و تداوم بی‌ثباتی و بحران موجود را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

سناریوی نخست را می‌توان وضعیتی با احتمال بسیار اندک و تقریباً غیرممکن محسوب کرد و شواهد و دلایل بسیاری وجود دارد که هرگونه موفقیت رژیم حاکم برای مهار بحران و تثبیت مجدد قدرت را زیر سؤال می‌برد. اعتراضات یمن از منظر گستره مخالفان و حضور قشرهای مختلف مردمی، گستره جغرافیایی و سرایت اعتراضات به اغلب مناطق این کشور و همچنین گستره مطالبات و تأکید بر تغییر رژیم و رفتن عبدالله صالح از مراحل اولیه عبور نموده و به وضعیتی غیرقابل بازگشت رسیده است. علاوه بر این، شکاف در حاکمیت و جدا شدن بخش‌هایی از نیروهای نظامی و امنیتی از نظام حاکم، وجود نیروهای سازماندهی‌شده و منسجم در میان مخالفان و از بین رفتن اعتماد عمومی به صالح و وعده‌های وی برای عبور از مرحله انتقالی و واگذاری قدرت، موانع جدی دیگری برای موفقیت رژیم حاکم برای مهار بحران و تثبیت شرایط خود است.


سناریوی دوم یعنی موفقیت مخالفان برای تغییر رژیم و دگرگونی در ساختار نیز به‌رغم برخی بسترها و احتمال بیشتر نسبت به سناریوی نخست، با موانع و دشواری‌های مهمی مواجه است که می‌توان آن را به موانع و عوامل بازدارنده داخلی و خارجی تقسیم‌بندی کرد. در عرصه داخلی می‌توان به حضور طرفداران رژیم حاکم و تداوم پایبندی آنها به حمایت از صالح و همچنین تداوم قدرت سرکوب و کنترل نظامی رژیم به‌رغم چالش‌های این رژیم به‌عنوان عواملی اشاره کرد که تداوم حیات رژیم حاکم را ممکن ساخته است. علاوه بر این، در طرف مقابل مخالفان از انسجام و رهبری مشخص به گونه‌ای که بتوانند موفقیت و تأثیرگذاری بالایی در اندازه تغییر رژیم را در مدت زمانی مشخص داشته باشند و چشم‌انداز مشخصی را مطرح نمایند، نمی‌توان شاهد بود. در عرصه خارجی نیز نه‌تنها اراده و بازیگر تأثیرگذار جدی برای تسریع موفقیت مخالفان وجود ندارد، بلکه آمریکا و به‌خصوص عربستان سعودی تلاش می‌کنند تا رژیم صالح را با حمایت‌های خود حفظ کنند و در واقع اینگونه حمایت‌ها مهم‌ترین مانع برای پیشرفت تحولات به‌نفع مخالفان محسوب می‌شود. بر این اساس، سناریوی موفقیت مخالفان و تغییر رژیم حداقل در کوتاه‌مدت، بسیار دشوار خواهد بود.


سناریوی سوم یعنی تداوم بی‌ثباتی و بحران، نسبت به دو سناریوی قبل از احتمال بیشتری برخوردار است. حتی شواهد و تحولات بیانگر آن است که بحران در یمن می‌تواند گسترش یافته و به جنگ داخلی وسیعی تبدیل شود. مؤلفه‌های مختلفی وجود دارد که تداوم بی‌ثباتی و بحران در یمن را به محتمل‌ترین سناریو برای ماه‌های آینده در این کشور تبدیل می‌کند. گروه‌های مخالف به اعتراضات خود ادامه می‌دهند و هیچ سازوکار داخلی و بین‌المللی مطمئن برای تحقق مطالبات و متقاعد ساختن آنها به تعدیل اعتراضات وجود ندارد. به‌رغم تأکید مخالفان بر اعتراضات مسالمت‌آمیز و خودداری از وارد شدن به مبارزات خشونت‌آمیز هیچ‌گونه اراده واقعی داخلی و خارجی برای توجه و تحقق خواسته‌های مخالفان وجود ندارد و بر این اساس حتی ممکن است بخش‌هایی از مخالفان با بی‌نتیجه دانستن این شیوه اعتراض به‌تدریج به‌سمت الگوهای خشونت‌آمیز گرایش پیدا کنند. رژیم صالح نیز نه‌تنها تصمیمی به گذار از بحران ندارد، بلکه تداوم بقای خود را با بی‌ثباتی بیشتر و حتی توسل به جنگ داخلی تعریف می‌کند؛ چراکه معتقد است با پررنگ کردن ناامنی و بی‌ثباتی در این کشور می‌تواند حمایت‌های خارجی را برای خود به‌عنوان تنها نیروی قادر به ایجاد نظم به‌دست آورد. مهم‌تر اینکه عربستان سعودی و آمریکا با توجه به فقدان چشم‌اندازی برای نظم سیاسی و گروه‌های قدرت بعد از فروپاشی رژیم صالح، احتمال گسترش بیشتر بی‌ثباتی‌ها و سرایت آن به عربستان سعودی و همچنین قدرت گرفتن القاعده در جنوب یمن تداوم بی‌ثباتی و بحران کنونی را نسبت به تغییر رژیم صالح ترجیح می‌دهند و تصمیمی به پایان دادن به حمایت از صالح ندارند. در نتیجه اینکه مجموعه مؤلفه‌های داخلی و خارجی نشان می‌دهد بی‌ثباتی و بحران در یمن در ماه‌های آینده محتمل‌ترین سناریو خواهد بود.


تداوم بی‌ثباتی و بحران در یمن نشان‌دهنده اراده جبهه ضدانقلاب متشکل از رژیم عبدالله صالح در داخل و بازیگران خارجی به‌خصوص عربستان سعودی و آمریکا برای ممانعت از موفقیت انقلاب در یمن است که باعث وخامت بیشتر اوضاع سیاسی و امنیتی و تحمیل هزینه‌های گسترده‌تری بر مردم این کشور خواهد شد. در حالی که دیگر بازیگران منطقه‌ای مانند ایران بر لزوم توجه به مطالبات مردم یمن و کنار گذاشتن رویکرد سرکوب در مقابل معترضان تأکید دارند، رویکرد ضدانقلابی دولت سعودی و آمریکا و حمایت از رژیم صالح به‌رغم سیاست‌های غرب در قبال بحران‌های لیبی و سوریه حاکی از غلبه منافع امنیتی و استراتژیک این بازیگران بر ایدئال‌های دموکراتیک در برخورد با تحولات جهان عرب است.