خبر توقف در روابط تجاری ایران با امارات: ریسک در مناسبات راهبردی


خبر توقف در روابط تجاری ایران با امارات: ریسک در مناسبات راهبردی

 
چهارشنبه 7 دی 1390
 
 
 

آخرین خبرها در مورد وضعیت روابط تجاری ـ اقتصادی ایران با امارات مؤید این است که دولت ایران سعی دارد در مقابل مواضع ضدایرانی امارات و همکاری‌های این کشور با غرب برای اعمال فشارهای اقتصادی علیه تهران، تا حد ممکن از مبادلات تجاری خود با امارات بکاهد.

با در نظر گرفتن اینکه امارات در مجموع (به‌لحاظ صادرات و واردات) بزرگ‌ترین شریک تجاری ـ اقتصادی ایران محسوب می‌شود، سؤال این است وضعیتی را که اخیراً در مناسبات تجاری ایران با امارات شاهد بودیم/ هستیم و مقامات اقتصادی ایران از آن تحت عنوان هشدار جدی ایران نسبت به امارات در مقابل هر نوع همراهی با سیاست‌های ضدایرانی غرب به‌ویژه تشدید تحریم‌های اقتصادی علیه ایران یاد می‌کنند و برخی از تحلیل‌گران سیاسی چنین تحلیل می‌کنند که ایران با این واکنش به‌موقع از امارات زهرچشم گرفت یا امارات را نقره‌داغ کرد، چه پیامدهایی می‌تواند در روند عادی مناسبات ایران با امارات در بر داشته باشد؟ گفتنی است به‌رغم اختلافات دیرین ایران و امارات بر سر حاکمیت و مالکیت جزایر ایرانی (تنب‌ها و ابوموسی) در خلیج فارس، حجم مناسبات اقتصادی بین ایران ـ امارات به‌قدری بالاست که فقط می‌توان آن را با استفاده از اصطلاح «مناسبات راهبردی» تعریف و تشریح نمود.


در تئوری‌های کلاسیک، مناسبات راهبردی دولت‌ها بر محور متغیرهایی چون قدرت، امنیت، دولت، و دیپلماسی تعریف می‌شد. طبق این نوع دیدگاه، دولت‌ها با شناخت گزینه‌های مختلف و محاسبه سود و زیان آنها، دست به انتخاب می‌زنند؛ اما در تئوری‌های جدید، موضوع بسیار مهم چگونگی و ماهیت شکل‌گیری منافع ملی است. دیگر منافع ملی به موضوعی ثابت اشاره ندارد. در حال حاضر، منافع ملی موضوعی اجتماعی محسوب می‌شود که تعیین مصادیق، اولویت‌بندی، و چگونگی تأمین آن معمولاً چالش‌زاست و بر محوریت رویکردها، سیاست‌ها و منافع دولتمردان از یک سو و ساختارهای فرهنگی و هویتی از سوی دیگر شکل می‌گیرد. در حقیقت، در رویکرد جدید در عرصه مناسبات بین‌المللی، دولت‌ها تهدیدهای امنیتی خود را براساس نوع تعریف ویژه خود از هویت ملی تعریف می‌کنند و بدین ترتیب مناسبات راهبردی معمولاً در بستر جغرافیاهای فرهنگی ـ هویتی همسان و مشترک شکل می‌گیرند.


در حال حاضر، چنین وضعیتی را حتی می‌توان در مناسبات ایران با برخی از کشورهای همسایه، به‌ویژه امارات در سواحل جنوبی خلیج فارس مشاهده کرد؛ هرچند طبق دیدگاه کلاسیک، شاید به‌دلیل اختلافات ژئوپلیتیکی بین ایران ـ امارات بر سر موضوع مالکیت و حاکمیت جزایر ایرانی، استفاده از اصطلاح مناسبات راهبردی در خصوص روابط طرفین اغراق‌آمیز است. با این حال، نمی‌توان انکار کرد به‌رغم همه تفاوت‌های مذهبی و زبانی بین ایرانیان و اعراب، با توجه به پیوندهای عمیق دینی ـ فرهنگی و مجاورت جغرافیایی، روابط ایران با کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس، از اولویت‌های مهم و تاریخی ایران در حوزه مناسبات خارجی محسوب می‌شوند.


در این میان، امارات وضعیت خاصی دارد. این کشور علاوه بر اینکه در دو دهه اخیر در حوزه رشد اقتصادی و تولید ثروت، گوی سبقت را از دیگر کشورهای منطقه ربوده است، در روابط تجاری ـ اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ به گونه‌ای که این موضوع را می‌توان برای اقتصاد ایران هم فرصت تلقی کرد و هم تهدید. فرصت از آن جهت که در مجموع نزدیک به شصت درصد از کل تجارت (چهل درصد از واردات و هیجده درصد از صادرات) ایران با بازارهای جهانی از طریق امارات به انجام می‌رسد؛ با این حال، نکته اصلی این است که افزایش سطح روابط تجاری ایران و امارات و وابستگی اقتصادی ـ تجاری ایران به امارات تا حدی است که این موضوع را در عین فرصت به تهدیدی جدی برای اقتصاد ایران تبدیل کرده است. با توجه به روند موجود، سؤال این است که در حال حاضر آیا زیرساخت‌های بندری ایران (در اولویت اول) یا بنادر دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس (اولویت بعدی) و یا دیگر همسایگان همجوار ایران، در کوتاه‌مدت از پتانسیل جایگزینی بنادر امارات در سازماندهی و مدیریت اقتصادی مبادلات تجاری ایران با بازارهای جهانی برخوردار هستند یا نه؟ گفتنی است دُبی یکی از مهم‌ترین بنادر اقتصادی در بعد فرامنطقه‌ای و با زیرساخت‌های تجاری است، اما در عمان و قطر که سال‌ها با اقتصاد مبتنی بر نفت و گاز اداره شده‌اند، زیرساخت‌های تجاری و اقتصادی کمتری شکل گرفته است. بنابراین، هرچند امارات از حوزه مناسبات تجاری ایران سودهای کلانی به‌دست آورده، نمی‌توان منکر این موضوع بود که بنادر و مناطق آزاد امارات در عرصه مناسبات تجاری ـ اقتصادی ایران نقش پل ارتباطی را دارا هستند.


آمار رسمی گمرک ایران نشان می‌دهد در سال 1389 امارات کماکان به ارزش 8/16 میلیارد دلار انواع کالاهای تجاری به ایران صادر کرده (ایران سومین شریک بزرگ وارداتی امارات محسوب می‌شود) و در مقابل آن به ارزش 3/3 میلیارد دلار انواع کالاهای تجاری از ایران وارد کرده است که با این محاسبه (تجارت بیش از بیست میلیارد دلاری)، امارات بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران محسوب می‌شود. این در حالی است که طبق آمار موجود، حجم کلی تجارت ایران با چین به‌عنوان دومین شریک تجاری ایران در زمان مشابه حدود 3/10 میلیارد دلار می‌باشد.


حال با توجه به آنچه گفته شد، باید پرسید این همه بازارگرمی یا تهدیدهای دوجانبه در بستر مناسبات تجاری، هم از سوی مقامات اماراتی به شکل همراهی با غرب در جهت تشدید تحریم‌های اقتصادی علیه ایران و هم از سوی ایران در مقابل همکاری‌های امارات با سیاست‌ها و مواضع غرب برای تشدید تحریم‌های اقتصادی علیه ایران، به نفع کیست؟ آیا با تداوم این شرایط، باز هم می‌توان به توسعه مناسبات تجاری ـ اقتصادی طرفین در حد مناسبات راهبردی امیدوار بود؟ مسلماً تداوم شرایط موجود ریسک بزرگی در ماهیت مناسبات طرفین محسوب می‌شود و زخم‌های عمیق آن از قابلیت گسترش نیز برخوردارند. بنابراین، کاملاً بدیهی است با کاهش سطح مناسبات، هر دو طرف متضرر خواهند شد و منافع ملی فعلی طرفین در بستر مناسبات اقتصادی در حد روابط کاملاً راهبردی، قربانی سیاست‌ها و استراتژی‌های کاملاً سیاسی خواهد بود. هرچند به اعتقاد نگارنده، با اینکه تراز تجاری مثبت این مناسبات کاملاً به نفع امارات است، در وضعیت فعلی تحریم‌های اقتصادی علیه ایران، و با هر نوع اختلال در روند مناسبات تجاری ـ اقتصادی ایران با امارات، تا وقتی جایگزین مناسبی برای امارات در سیستم مناسبات تجاری ایران وجود ندارد، متضرر اصلی ایران خواهد بود. در حقیقت، شاید ایران بتواند با صرف هزینه‌های زیاد خلأ امارات در سیستم مناسبات تجاری خود را پر نماید؛ با این حال، باید متوجه بود در حوزه خلیج فارس بیشتر شبکه‌های تجاری به بنادر تجاری و مناطق آزاد امارات وصلند و هر نوع تجارت ایران در کوتاه‌مدت، مستقیم یا غیرمستقیم از طریق امارات به انجام خواهد رسید.