انگیزه‌ها و موانع همیاری عربستان و رژیم صهیونیستی


انگیزه‌ها و موانع همیاری عربستان و رژیم صهیونیستی
 
 
 
 
دوشنبه 31 خرداد 1395
 
 
  
آخرین دشمنی آشکار عربستان با رژیم صهیونیستی به جنگ چهارم اعراب و رژیم صهیونیستی یعنی نبرد رمضان (1973) برمی‌گردد. در آن مقطع ریاض با اعمال تحریم نفتی علیه رژیم صهیونیستی، تل‌آویو را در وضعیت سختی قرار داد. از آن پس اقدامات عربستان نیز مانند تمام اعراب از حد مواضع اعلامی فراتر نرفت. تغییر شرایط منطقه و جهان حتی تأثیر تلطیفی بر این مواضع داشت.
دشمن مشترکی به نام ایران و کابوسی به‌نام افزایش گستره منطقه‌ای هلال شیعی به‌تدریج با وقوع انقلاب اسلامی شرایط را برای این دو بازیگر خاص و پیچیده کرد.
شرایط متفاوت در کنار وجوه اشتراکی همچون پیوندهای عمیق دو بازیگر با غرب، موافقت با حفظ وضع موجود منطقه‌ای، دیدگاه‌های مشترک در تحولاتی مانند بحران سوریه، بحران هسته‌ای ایران، موضع مشترک نسبت به جریان‌های شیعی از جمله حزب‌الله لبنان سبب گردید ناظران بر این باور باشند که دغدغه‌های امنیت مصلحت‌اندیشی دولت‌ها را افزایش می‌دهد لذا شرایط امنیتی دو بازیگر درپی تحولات منطقه سبب گردیده به‌مرور زمان تمایلات مشابه نزد آنها ایجاد شود.
در این راستا، عربستان رژیم صهیونیستی را بازیگری می‌بیند که می‌تواند سبب ایجاد موازنه با تهران شود و هم آمریکا را دوباره علاقه‌مند به نقش‌آفرینی حداکثری در منطقه کند؛ اما رژیم صهیونیستی از عربستان دارای نفوذ معنوی در جهان اسلام انتظار دارد با تابوشکنی شرایط روانی ارتباط با رژیم صهیونیستی در جهان عرب را تسهیل کند تا رویکرد جنبش‌های اسلامی نسبت به تل‌آویو اعتدال یابد.
با این ملاحظات، عربستان تحت تأثیر مصر دیگر بازیگر تعیین‌کننده در معادلات صلح گشایش در مناسبات رژیم صهیونیستی، فلسطین را پیش درآمد عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی می‌داند ولی عربستان برعکس مصر با تمول اقتصادی خود و البته نفوذ معنوی بر کشورهای اسلامی امکان مانور سیاسی و دادن پاداش و انجام تنبیه طرح صلح عربی را کلید زد.
ریاض تلاش کرد با اثربخشی فرایند صلح مسیر عادی‌سازی روابط را مدیریت کند بنابراین تلاش گسترده‌ای در نهادهای ایجاد شده مانند کنفرانس آناپولیس و رایزنی با طرف‌های فلسطینی درگیر با رژیم صهیونیستی یعنی حماس و فتح را شروع کرد تا وحدت ملی در فلسطین شکل گیرد. این روند سالیان بعد حتی با واگرایی حماس از تهران درپی تحولات جهان عرب و امواج بهار عربی چندان رضایت‌بخش نبود.
سقوط صدام و بعدها طرح پرونده هسته‌ای ایران در مجامع بین‌المللی دو رویداد تعیین‌کننده بود که اندکی از دغدغه‌های امنیتی سعودی‌ها کم کرد و لذا به همان نسبت روند عادی‌سازی کند شد؛ اما دیری نگذشت که عراق بعد از صدام دوباره برای عربستان مسئله‌ساز شد. امواج بهار عربی شکل گرفت و درپی آن باد به بادبان رقیب منطقه‌ای ریاض یعنی تهران وزید تا فرمول تعریف‌شده عربستان برای عادی‌سازی تغییر کند و برقراری ارتباط دیگر منوط به حل فرایند صلح نباشد.
این روند با حل پرونده هسته‌ای ایران و ناکامی جریان تکفیری برای سقوط رژیم اسد دیگر جای تردید برای دو طرف نگذاشت تا ترافیک دیدارهای مخفیانه مقامات دو کشور به نُقل محافل خبری تبدیل شود.
زمینه‌های ذکر شده به‌نظر می‌رسد راهبرد همیاری میان تل‌آویو و ریاض را وارد فاز جدیدی کرده اما به نظر نمی‌رسد همگرایی از سطح روابط امنیتی و نظامی به‌دلیل موانع داخلی و فرهنگی فراروی دو کشور فراتر رود.
حساسیت‌های اجتماعی در جهان عرب سبب خواهد شد حتی به‌رغم علقه‌های بسیار نزد دو طرف درنهایت پیوندی کوتاه‌مدت را شاهد باشیم که بسان گذشته در خفا بده‌بستان‌های سیاسی امنیتی جریان داشته باشد؛ زیرا به‌رغم برنامه‌ریزی مدون صورت گرفته در برگزاری نشست‌های علمی و فرهنگی، پذیرش تیم‌های ورزشی صهیونیستی در سرزمین‌های عربی و جایگزینی ایران به‌جای رژیم صهیونیستی به‌عنوان منبع تهدید، امر حساسیت‌زدایی اجتماعی می‌تواند موفق نباشد.
هرچند علنی کردن روابط مسئولان سیاسی و چهرهای سیاسی و امنیتی اعراب با رژیم صهیونیستی سناریویی است برای قبح‌‌زدایی و کاهش حساسیت‌های اجتماعی در بلندمدت اما این امر می‌تواند ریسک مقابله جریان‌های بنیادگرایی مخالف ملک سلمان و روند تصاعدی کاهش مشروعیت داخلی برای عربستان را به‌همراه داشته باشد.