رویکرد عربی به مذاکرات هستهای ایران
رویکرد عربی به مذاکرات هستهای ایران
شنبه 9 اردیبهشت 1391

مذاکرات هستهای بین ایران و گروه 1+5 در استانبول ترکیه که با برداشتها و نگاه مثبت ایران و سایر بازیگران بینالمللی همراه بود، بعد از تنشها و منازعات مختلف بین ایران و غرب در چند سال گذشته و بهخصوص یک سال اخیر امیدواریهای قابلتوجهی را برای عبور از تنشهای موجود و حرکت به سوی حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات در قالب بازی برد ـ برد بهوجود آورده است. هرچند که چالشها و پیچیدگیهای بسیاری برای پیشبرد مذاکرات در مراحل بعدی وجود دارد و بهصورت قطعی نمیتوان درمورد آیندة مذاکرات و تأثیرات آن بر روابط ایران و غرب اظهارنظر کرد، اما حداقل در شرایط حاضر بهنظر میرسد که نوعی تفاهم کلی و رویکرد مثبت ازسوی طرفین برای ادامة مذاکرات و دستیابی به برخی نتایج وجود دارد. در چنین شرایطی که پیشبرد مذاکرات و تفاهم ایران با 1+5 در هر سطحی میتواند آثار و پیامدهای مثبتی برای ایران و جامعه بینالملل درپی داشته باشد، بهنظر میرسد نوع رویکرد اغلب کشورهای عربی به این مذاکرات برخلاف اغلب اعضا و ناظران بینالمللی چندان مثبت و خوشبینانه نیست. درحالیکه اغلب مقامات و رهبران عربی ترجیح دادند که سکوت اختیار کنند و اظهارنظر مثبتی از رهبران عرب دراینخصوص دیده نشد، بخشی از محافل رسانهای و مطبوعاتی عربی دیدگاهی بدبینانه و انتقادی را دراینخصوص نشان دادند. این درحالی است که این کشورها درطول سالهای گذشته همواره به لزوم پرداختن به برنامه هستهای ایران و اعمال فشار بینالمللی تأکید داشتهاند.
بهنظر میرسد سکوت، نگرانی و نارضایتی عربی از مذاکرات هستهای ایران ناشی از روبهرو شدن با واقعیت جدیدی در روابط ایران و غرب است که خوشایند بخش قابلتوجهی از کشورهای عربی نیست. درحالیکه مقامات عربی که با غرب همکاریهای مهمی در اعمال فشار بر ایران و گسترش تحریمها بر این کشور داشتهاند، منتظر افزایش فشارها بر ایران و وادار کردن ایران به عقبنشینی و کاهش نقش منطقهای خود بودهاند، در عرصة عمل روند مذاکرات حاکی از بازی برد ـ بردی است که درنهایت میتواند به بهبود روابط بینالمللی ایران و پذیرش نقش منطقهای مشروع و طبیعی آن منجر شود. درواقع این نگاه نشاندهنده اساسی و جدی بودن رویکرد مبتنیبر توازن قدرت سنتی و فهم روابط با ایران در قالب بازی برد ـ باخت در دیدگاه کشورهای عربی است. به این مفهوم که این کشورها هرگونه پیشرفت در کاهش تنشهای ایران و غرب و بهبود روابط بینالمللی ایران را بهعنوان مسئلهای با تأثیرات منفی بر جایگاه منطقهای خود میدانند و موفقیت ایران و بهبود شرایط آنرا بهمثابه ناکامی خود و تنزل موقعیت منطقهای اعراب تلقی میکنند.

هرچند که هنوز روند و نتیجة مذاکرات هستهای ایران و غرب و همچنین مواضع اصلی کشورهای عربی دراینخصوص چندان واضح و مشخص نیست، اما برداشتهای اولیه نشانگر آن است که غلبة نگاه مبتنیبر رقابتهای منفی امنیتی بین کشورهای منطقه واقعیتی جدی و متداوم است که بر نوع روابط بازیگران منطقهای و نظم و امنیت منطقهای تأثیرات نامناسبی خواهد داشت. گسترش تعاملات و همکاریهای ایران و غرب در موضوع هستهای میتواند زمینهساز تعاملات گستردهتر و باعث اعتمادسازی برای حلوفصل سایر اختلافات منطقهای شود و در این روند بهتدریج منطقه بهسوی ثبات و امنیت بیشتر حرکت کند که درمجموع تمام بازیگران منطقهای از شرایط جدید منتفع خواهند شد. اما نگاه مبتنیبر سیاست قدرت صرف و رقابتهای امنیتی که میتواند برخی بدبینیها و نارضایتیها از پیشرفت مذاکرات هستهای ایران و غرب از جنبههای مهم آن تلقی شود دستاورد خاص مثبتی را به همراه نخواهد داشت.

اما آنچه میتواند به گسترش ثبات و همکاریهای منطقهای بین بازیگران کنونی بهخصوص ایران و کشورهای عربی کمک کند، نگاهی نوین به مسائل منطقهای و درک واقعیتهای ساختاری و ماندگار است که بر منافع تمام کشورهای منطقه در بلندمدت و حتی کوتاهمدت تأثیرگذار خواهد بود. آنچه که تأکید بر آن در این نگاه جدید محسوب میشود مؤلفههایی مانند واقعیت همسایگی دائمی ایران و اعراب و الزامات ناشی از آن، تغییرات بینالمللی و تأثیر آن بر روابط و جایگاه کشورهای منطقه با قدرتهای بزرگ جهانی و وضعیت و نقش طبیعی هریک از بازیگران منطقهای با توجه به مؤلفههای قدرت سخت و نرم هریک از این بازیگران است. هرچند که روابط ایران و برخی کشورهای عربی تحت تأثیر تحولات منطقهای و نوع راهبردهای قدرتهای بزرگ فرامنطقهای با چالشها و رقابتهایی همراه است، اما واقعیت همسایگی دائمی و مقطعی بودن تحولات و همپیمانیهای بینالمللی لزوم حرکت جدی به سوی تعامل به جای خصومت و رقابت منفی را ضروری میسازد. همچنین روند انتقال قدرت در نظام بینالملل و کاهش تدریجی غرب و گسترش چالشهای آن ولو در میانمدت یا بلندمدت میتواند معادلات منطقه خاورمیانه را بازتعریف کند و نتیجه اینکه وضعیتهایی مانند سیاستهای خصمانه و مهار ایران ازسوی غرب و یا توانایی قدرتهای غربی برای این مهار امری دائمی و لاتغیر نخواهد بود. نقش و جایگاه هریک از بازیگران منطقهای با توجه به سطح قدرت خود ازجمله مؤلفههای ژئوپلیتیک، اقتصادی، بسترهای تاریخی و تمدنی و فرهنگ استراتژیک نیز واقعیتی دائمی است و آنچه که میتواند این نقشها را مورد پذیرش و مشروع سازد گذار از رقابتهای امنیتی و آغاز مرحلة نوینی از همکاری و همگرایی منطقهای است که در بلندمدت منافع همه کشورها را بهصورت متناسب تأمین نماید.
نظر شما