اتصالات منطقه‌ای؛ گذر موقت از بحران در پاکستان

تجربه جنگ با هند به پاکستان نشان داد فرسایش نیروهای امنیتی و نظامی به سبب جنگ در دو جبهه داخلی و خارجی می‌تواند زمینه ضربات سهمگین در آینده را برای این کشور فراهم آورد.

اندکی پس از پایان جنگ هند و پاکستان، هیات دولت پاکستان طرح گسترش خطوط ریلی این کشور با تأکید بر اتصال به آسیای مرکزی را به تصویب رساند. این طرح که آن را بخشی از سیاست منطقه‌گرایی پاکستان جهت تقویت زیرساخت‌های ترانزیتی و افزایش تعاملات با کشورهای پیرامونی می‌دانند؛ در واقع در جهت تقویت شراکت راهبردی پاکستان و چین از سوی پاکستان مطرح شده تا با اتصال دو شاخه آسیای مرکزی و پاکستان ابرپروژه اقتصادی چین، وزن خود را در نقشه راه آتی چین بازتنظیم کند. مهم آنکه، تأکید روی پروژه اتصالات منطقه‌ای آنهم اندکی پس از جنگ با هند گمانه‌های متعددی درباب چرایی آن مطرح است. در دو سال گذشته تهدیدات امنیتی از سوی گروه‌های افراطی و تجزیه‌طلب با تأکید بر سی‌پک و زیرساخت رخ داد که پیامدهایی چون تهدید تعلیق همکاری از سوی چین و درگیرسازی حداکثری نیروهای نظامی و امنیتی در بر داشت. پاکستان با ارائه طرح اتصال ریلی به آسیای مرکزی با محوریت افغانستان چند هدف را به صورت همزمان پی گرفته است که از آن جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد: ۱. امکان مدیریت سطحی از تنش با طالبان؛ ۲. درگیرسازی حداکثری افغانستان در آورده‌های مطلوب ولو به صورت تبعی برای طالبان؛ ۳. تقویت پیوندهای ژئوپلیتیکی با چین و کاهش احتمال خروج چین از سی‌پک؛ ۴. ارجحیت یافتن کریدور شمال ـ جنوب از مسیر افغانستان و پاکستان در مقابل کریدور شمال ـ جنوب از مسیر ایران.

پروژه فوق در صورت توفیق یک برد بزرگ برای پاکستان خواهد بود آنهم به سبب آنکه «امنیت در پاکستان» تبدیل به مسئله امنیتی برای دیگر کشورهای منطقه خواهد شد. به عبارت بهتر، توقف عبور کالا از مسیر پاکستان به دلایل امنیتی بی‌تردید حایز پیامدهای جدی برای دیگر کشورها خواهد بود. اگر این مهم را از دریچه جنگ هند و پاکستان و احتمال تکرار آن نگریسته شود، اهمیت تلاش پاکستان برای درگیرسازی دیگر بازیگران در «استمرار امنیت و ثبات» در این کشور بهتر درک خواهد شد. طرح اتصال ریلی با چالش‌هایی نیز همراه است که از آن جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد: ۱. اهمیت ثبات و امنیت در افغانستان؛ ۲. جذب سرمایه‌گذار خارجی؛ ۳. رقابت با دیگر کریدورها و درنتیجه افزایش حساسیت بازیگران و احتمال ایفای نقش مخرب از سوی آنها. پروژه فوق پیام‌ها و پیامدهایی نیز برای جمهوری اسلامی ایران دارد که برخی از آنها به شرح ذیل است: ۱. استقرار امنیت در افغانستان و آغاز روند پذیرش طالبان به‌عنوان بازیگر عادی در منطقه از جهاتی در چهارچوب منافع جمهوری اسلامی ایران است؛ باا‌ین‌همه، تقویت وابستگی طالبان به پاکستان به معنای «مشروط‌سازی» اقدامات آتی آن خواهد بود که بی‌تردید پیامدهای جدی امنیتی در شعب مختلف آن برای کشور در بر خواهد داشت؛ ۲. تهاجم رژیم صهیونیستی، تحریم‌های غرب و آمریکا و تبعات آنها در کشور را نمی‌توان از نظر دور داشت و این در شرایطی رخ داده است که آینده کریدور شمال جنوب از مسیر ایران و بازیگری هند و روسیه در هاله‌ای از ابهام است. تثبیت کریدور از مسیر افغانستان بی‌تردید تأثیر شگرفی بر جایگاه ژئوپلیتیکی کشور خواهد گذاشت.

اتصالات منطقه‌ای؛ گذر موقت از بحران در پاکستان

این مقاله را به اشتراک بگذارید