رویکرد گروههای مقاومت عراقی، باید پیروی از سلسلهمراتب فرماندهی و مرجعیت دینی در عراق باشد.
نوشتار حاضر به بررسی اجمالی رویکرد کنشگران عراقی، در سه سطح دولت؛ جریانهای سیاسی و گروههای مقاومت؛ و مرجعیت دینی در قبال حمله نظامی رژیم صهیونیستی به خاک ایران پرداخته و در انتها نکاتی را درباره این رویکرد در میانه درگیریهای احتمالی آتی مطرح میکند.
پس از هفتم اکتبر، غیر از تعدادی گروههای مقاومت و آن هم در برخی مقاطع، کنش اصلی دولت مرکزی و سایر بازیگران سیاسی و حتی گروههای ذیل حشدالشعبی، محکومیت حملات رژیم صهیونیستی به غزه، لبنان، سوریه، یمن و ایران از مسیر دیپلماسی بوده است.
بهنظر میرسد تهدیدهای آمریکا مبنیبر لزوم انحصار سلاح در عراق از یکسو و تحولات سوریه و لبنان ازسوی دیگر، و نیز ادراک عراقیها از اراده غرب برای تغییر نظم منطقهای، کنشگران عراقی را بر آن داشته تا از هرگونه مداخله زیانبار در تحولات اخیر ازجمله جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران خودداری کنند. اینکه چنین رویکردی تا چه میزان میتواند تداوم داشته باشد، پرسشی تعیینکننده است.
در میان کردها، نچیروان بارزانی بیش و پیش از دیگران، به محکومیت حملات رژیم صهیونیستی علیه ایران پرداخت که میتواند در بستری از رقابتهای درونکردی تحلیل شود. اهل سنت عراق اما تقریباً واکنش خاصی نسبت به این حملات نشان ندادند که به ادراک آنها نسبت به تحولات منطقهای بازمیگردد. مقتدی صدر نیز در اقدامی قابل پیشبینی، محکومیت حملات رژیم صهیونیستی را با لزوم دور ماندن عراق از درگیریها همراه ساخت.
جامعه عراق بهویژه با کنشهایی چون بیانیههای مرجعیت دینی در محکومیت حمله رژیم صهیونیستی و جسارت به ساحت رهبری دینی و سیاسی ایران، ظرفیتهای قابلتوجهی برای برگزاری راهپیماییهای گسترده حمایتی از ایران دارد.
در شرایط توقف درگیریها، هرگونه کنش خارج از قانون ازسوی افراد و گروههای منتسب به محور مقاومت در عراق، مانند درگیری مسلحانه اخیر در وزارت کشاوری عراق، میتواند کاتالیزور طرحهایی چون انحلال حشدالشعبی و درنهایت تشدید فشار بر جمهوری اسلامی ایران باشد. رویکرد گروههای مقاومت عراقی، باید پیروی از سلسلهمراتب فرماندهی و مرجعیت دینی در عراق باشد. تأکید بر مسئولیت دولت در خروج کامل نیروهای آمریکایی از عراق، در همین چهارچوب باید دنبال شود.
رویکرد عراق در قبال جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران و نکاتی درباره آینده