کشورهای حاشیه جنوب خلیجفارس میکوشند در حاشیه امن بمانند، ضمن اینکه نقش میانجی فعال و بازیگر متوازن را ایفا کنند.
تقابل بیسابقه ایران و رژیم صهیونیستی در ژوئن ۲۰۲۵، با واکنش پیچیده و چندلایه کشورهای عربی خلیجفارس مواجه شد. این کشورها، گرچه بهظاهر از درگیری فاصله دارند، در عمل بهشدت تحت تأثیر تحولات امنیتی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی این بحران قرار گرفتهاند.
مواضع رسمی دولتهای جنوب خلیجفارس شامل محکومیت حمله رژیم و دعوت به خویشتنداری بود، اما در سطح عملی، نوعی تعامل پنهانی و موازنهسازی میان دو طرف درگیر مشاهده شد. در کنار دیپلماسی آشکار، برخی دولتها از مسیرهای غیررسمی، هم با ایران در تماس بودند و هم با رژیم صهیونیستی در سطح امنیتی همکاری داشتند.
محاسبات راهبردی این کشورها نشان میدهد که هیچیک خواهان پیروزی کامل یا فروپاشی طرف مقابل نیستند. تهران ضعیف اما پابرجا و تلآویو مهارشده، دو مؤلفه کلیدی در سناریوی مطلوب آنهاست. در این چهارچوب، کشورهای حاشیه جنوب خلیجفارس میکوشند در حاشیه امن بمانند، ضمن اینکه نقش میانجی فعال و بازیگر متوازن را ایفا کنند.
از منظر امنیتی، نزدیکی جغرافیایی به ایران و حضور پایگاههای غربی، آسیبپذیری این کشورها را افزایش داده است. همچنین، بیثباتی میتواند پروژههای کلان اقتصادی همچون چشمانداز ۲۰۳۰ سعودی را تهدید کند.
در حوزه دیپلماسی، جنگ اخیر روند عادیسازی با رژیم را تا حدی کُند و پرهزینه ساخته است. افکار عمومی عربی پس از جنگ، بیش از گذشته ضدصهیونیستی شده و حمایت از ایران در برخی موارد افزایش یافته است. دولتهایی مانند عربستان اکنون پیششرطهایی چون تشکیل دولت فلسطینی را برای ادامه عادیسازی مطرح کردهاند.
در مجموع، کشورهای خلیج فارس بهجای ائتلافسازی مطلق، رویکردی توازنمحور، واقعگرایانه و فرصتطلبانه را در پیش گرفتهاند. آنها میکوشند در میانۀ تقابل دو دشمن تاریخی خود، نه تنها از آسیب مصون بمانند، بلکه با ایفای نقش دیپلماتیک، موقعیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی خود را تقویت کنند. رویکردی که میتوان آن را «فرسودگی محاسبهشده ایران، بدون فروپاشی نهایی» نامید.
محاسبات راهبردی کشورهای جنوب خلیجفارس در مواجهه با تقابل ایران و رژیم صهیونیستی