اظهارات مقامات آلمان و بیانیههای گروه G7، همسویی اروپا با مواضع تلآویو و سیاست مهار هستهای ایران را آشکار ساخت.
رویکرد اروپا به جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران در ژوئن ۲۰۲۵، بازتابی روشن از رفتار دوگانه اروپا در مواجهه با بحرانهای امنیتی منطقه بود. حمایت علنی از امنیت رژیم صهیونیستی و همزمان هشدار درباره گسترش جنگ، نمایانگر شکاف میان اهداف اعلامی و منافع عملی اروپا بود؛ شکافی که از تضادهای ساختاری در سیاست خارجی اروپایی ناشی میشود.
در بعد حمایتی، مواضع اروپا بهویژه E3، بر «حق دفاع اسرائیل» تأکید داشت و ایران را تهدیدی برای ثبات منطقه معرفی کرد. اظهارات مقامات آلمان و بیانیههای گروه G7، همسویی اروپا با مواضع تلآویو و سیاست مهار هستهای ایران را آشکار ساخت.
در سوی دیگر، اروپا از تبعات گسترش درگیری نگران بود. بیم از بحران انرژی، بیثباتی در خلیج فارس، موج آوارگان و تحریک جوامع داخلی، اروپاییها را به اتخاذ مواضع محتاطانهتر و دعوت به خویشتنداری و راهحل دیپلماتیک سوق داد.
این دوگانگی حاصل عوامل متعددی بود: وابستگی ساختاری اروپا به آمریکا، اولویتدهی راهبردی به امنیت رژیم صهیونیستی، شکافهای سیاستی میان کشورهای عضو، ملاحظات ژئواقتصادی و امید به حفظ کانالهای دیپلماتیک با ایران پس از جنگ.
شکاف میان کشورهای اروپایی نیز قابل توجه بود: از حمایت قاطع آلمان و لهستان از رژیم صهیونیستی تا موضع میانه فرانسه و از موضع میانه فرانسه تا انتقادهای ایرلند، اسپانیا و بلژیک به جنگافروزی رژیم صهیونیستی. این چندصدایی مانع موضعگیری واحد قوی علیه ایران شد و در عین حال، زمینهای برای بهرهگیری از دیپلماسی تفکیکی ایران فراهم ساخت.
از منظر پیامدها برای ایران، روشن شد که اروپا نه میانجی بیطرف است و نه بازیگری مستقل از بلوک غرب. در بحرانهای امنیتی، اولویت اروپا با امنیت رژیم صهیونیستی است، حتی اگر به قیمت نادیدهگرفتن موازین بینالمللی یا بیثباتی منطقهای تمام شود.
در مجموع، رفتار اروپا در این بحران، نمونهای از سیاستی محافظهکار، متعارض و تابع منطق بلوکبندی غرب بود. این شناخت، برای تحلیلگران و تصمیمسازان ایرانی، پایهای واقعگرایانه برای فهم حدود تعامل و انتظار از اروپا در تحولات آینده منطقهای فراهم میآورد.
رویکرد اروپا به جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران: از هم پیمانی استراتژیک تا نگرانی از گسترش بحران