نقش سازمان‌های اطلاعاتی در سیاست خارجی قطر


مقدمه

دهه 1970 با خروج بریتانیا از منطقه خلیج‌فارس دولت کوچک قطر به استقلال رسید. در دوران پسااستقلال برحسب شرایط داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی، شیخ خلیفه بن حمد سیاست خارجی منفعلانه و دنباله‌رو از دیگر دولت‌های حاشیه خلیج‌فارس به‌ویژه عربستان سعودی را اتخاذ کرد. به‌تبعِ سیاست خارجی منفعلانه خلیفه بن حمد در طول دهه‌های 1970 و 1980، دستگاه اطلاعاتی قطر نیز عملکردی منفعلانه، دنباله‌رو و تدافعی داشت؛ به‌طوری‌که نقش و کارکرد سرویس اطلاعاتی این کشور به مقابله با تهدیدات داخلی و البته از اواخر دهه 1980 مقابله با تهدید نفوذ ایران در قطر خلاصه می‌شد.

در سال 1995، با کودتایی علیه پدر، شیخ حمد بن خلیفه به قدرت رسید. پژوهشگران امیر حمد بن خلیفه به همراه نخست‌وزیر و وزیر خارجه‌اش شیخ حمد بن جاسم را معمار سیاست خارجی نوین قطر می‌دانند؛ سیاست خارجی‌ای که نه‌تنها دوحه را از دولتی بی‌نام‌ونشان که گویا تنها شاخصه‌اش بود، به دولتی برند با قدرتی نرم بدل کرد، بلکه با شروع خیزش‌های عربی و آغاز ناآرامی‌ها در منطقه غرب آسیا، قطر به دولتی نقش‌آفرین و کنشگر در جهت دادن به تحولات تبدیل شد. به‌بیان‌دیگر، زمانی که قدرت‌های منطقه‌ای یکی پس از دیگری از قدرت کنار می‌رفتند و یا با حیرت و نگرانی تحولات را نظاره می‌کردند، دوحه درصدد برآمد به تحولات منطقه‌ای در راستای اهداف جاه‌طلبانه و منافع ملی خود جهت دهد.

مسلماً موفقیت دوحه در اتخاذ سیاست خارجی فعال و تهاجمی در منطقه در ارتباط با دستگاه اطلاعاتی پویا و با رویکردی مقابله‌جویانه و تهاجمی است و درنتیجه، همانند چرخش در تعریف اهداف و منافع ملی و به‌تبعِ سیاست خارجی، نقش و کارکرد سرویس اطلاعاتی قطر نیز تغییر یافته است؛ بدین‌ترتیب؛ در این پژوهش، نقش و کارکرد سرویس اطلاعاتی قطر در برهه‌های مختلف سیاست خارجی دوحه بررسی می‌شود. اما پیش از بررسی سیاست خارجی دوحه در ادوار مختلف و نقش و کارکرد سرویس اطلاعاتی در سیاست خارجی این کشور، ذکر این نکته ضروری است که ادبیات رایج حول سازمان‌های اطلاعاتی به نقش و جایگاه سازمان‌های اطلاعاتی قدرت‌های متوسط و بزرگ در سیاست خارجی پرداخته است و از نقش سازمان‌های اطلاعاتی در سیاست خارجی دولت‌های کوچک و ذره غافل شده است. به‌نظر می‌رسد این مهم به ماهیت سیاست خارجی دولت‌های ذره که اغلب منفعلانه، دنباله‌رو از دیگر قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و در بهترین حالت بی‌طرفانه است بازمی‌گردد.

بااین‌حال، اتخاذ سیاست خارجی تهاجمی قطر در سراسر دهه 2010، لزوم بازنگری در ادبیات رایج حول سازمان‌های اطلاعاتی را آشکار می‌سازد؛ بدین‌ترتیب، در فصل نخست، به تعریف سازمان‌های اطلاعاتی با تأکید بر اقدام پنهان به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مأموریت‌های سرویس‌های اطلاعاتی پرداخته می‌شود تا بتوان عملکرد سازمان اطلاعاتی دولت ذره‌ای چون قطر را در این چهارچوب بررسی نمود. سپس در فصل دوم، به سیاست خارجی دوحه در چهار دوره مختلف تاریخی اشاره می‌شود و درنهایت، در فصل سوم، نقش و کارکرد سازمان اطلاعاتی دوحه با توجه به سیاست خارجی‌اش در ادوار مختلف بررسی خواهد شد.