بلوک آسهآن، چین و شورای همکاری خلیج فارس بهدنبال تقلید از مدل همگرایی اروپایی نیست، بلکه درصدد ایجاد یک ائتلاف اقتصادی متکثر است که در اولویتهای جنوب جهانی ریشه دارد.
با توجه به عدم قطعیت فزاینده در محیط اقتصادی منطقهای و جهانی بیثبات، کشورهای در حال توسعه درصدد ایجاد شراکتهای جدید و عرصههای جدید همکاری برآمدهاند. چین، آسهآن و شورای همکاری خلیج فارس در مجموع ۸/۲۴ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص دادهاند و جمعیتی در حدود ۱۵/۲ میلیارد نفر دارند. این ویژگیها موجب میشود که فرصتهای قابل توجهی برای هم افزایی میان این بازیگران، بازارهای آنها، تعمیق سطوح نوآوری و ارتقای سرمایهگذاری بینامنطقهای بهوجود بیاید. پکن هم اکنون دارای روابط تجاری نزدیک با آسهآن است و بهعنوان شریک تجاری نخست این بلوک شناخته میشود و یک سوم نفت خام خود را از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تامین میکند. شورای همکاری نیز هفتمین شریک تجاری آسهآن است. اهمیت این اجلاس در آن است که نه تنها یک نقطه عطف برای همکاری منطقهای در آسیا به شمار میرود، بلکه یک اعلان جمعی ملتهای جنوب جهانی ذیل منطق چندجانبهگرایی و اراده جنوب جهانی برای غلبه بر یکجانبهگرایی است. اولویتهای اصلی این اجلاس عبارت بود از: پیشبرد موافقتنامه تجارت آزاد میان شورای همکاری خلیج فارس و چین که به نظر میرسد تا اواسط ۲۰۲۶ نهایی شود؛ بهروزرسانی موافقتنامه منطقه تجارت آزاد چین و آسهآن و به اصطلاح تدوین نسخه «۳ آن». در این اجلاس، بنیاد و محور ائتلاف نه رویارویی ایدئولوژیک یا راهبردی، بلکه تلاش برای ترمیم شکافهای ایجاد شده در نظم جهانی بنا نهاده شد. این سه بلوک میتوانند مدلی از همکاری را توسعه دهند که متمایز از چارچوب غربی است که از ویژگیهای آن برتری اجماع بر اجبار، اولویت داشتنِ تجارت بر تعرفه و ترجیحِ همزیستی و انعطافپذیری بر رقابت است.