ماهنامه امنیت بینالملل - شماره 28
ویژهنامه سیاست خارجی در گام دوم انقلاب (1)
سیاست خارجی مبتنی بر استقلال در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی/ عابد اکبری
حکمرانی مطلوب در خوانش بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی/ محمدباقر خرمشاد، لیلا رحمتیپور
بایستههای سیاست خارجی ایران در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی/ حامد خوشگفتار لامع
بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و نظم مطلوب منطقهای در غرب آسیا/ حسین آجورلو
توسعه در پرتو سیاست خارجی منطقهای مطلوب در گام دوم انقلاب اسلامی/ طهمورث غلامی
ظهور شرق: دلالتها و الزامات سیاست خارجی مطلوب در گام دوم انقلاب اسلامی/ محمدجواد قهرمانی
از نگاه به شرق تا مشارکت راهبردی با شرق در سیاست خارجی گام دوم انقلاب اسلامی/ هرمز جعفری
سیاست خارجی مبتنی بر استقلال در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی/ عابد اکبری
سیاست خارجی مستقل به معنای آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان، مقاومت در مقابل نظام سلطه و استکبار جهانی، مبارزه و تبری از قدرتهای بزرگ سلطه گر بویژه آمریکا و عدم وابستگی به آنها است. تعداد بسیار کمی از دولتها وجود دارند که تمایل دارند سیاستی کاملاً مستقل از قدرتهای بزرگ داشته باشند. مادامی که این استقلال با منافع و سیاست قدرتهای بزرگ تضاد و برخورد نداشته باشد، ممکن است توسط قدرتهای بزرگ به رسمیت شناخته شود. اما اگر سیاست استقلال یک دولت خلاف منافع یک قدرت بزرگ باشد، در آن صورت تنش میان آن قدرت بزرگ و دولت مستقل اجتنابناپذیر است.
از مهمترین ابعاد سیاست خارجی مستقل ایران در بیانیه گام دوم را میتوان توجه به اصولگرایی دانست. اصولگرایی از زمان پیروزی انقلاب تاکنون هویت جمهوری اسلامی ایران در عرصه داخلی و خارجی مبتنی بر یک سری اصول و ارزشهای اسلامی- انقلابی بوده است. از جمله این اصول و ارزشها که مقام معظم رهبری از آن به عنوان شعار انقلابی یاد میکنند، میتوان به سلطهناپذیری و مقاومت در مقابل نظام سلطه و استکبار به ویژه آمریکا، دفاع از مسلمانان و حمایت از مظلومان و مستضعفان جهان اشاره نمود. تلاش ایران در عرصه سیاست خارجی بر آن بوده است که این ارزشها صرفاً در مقام نظر باقی نمانده و به عرصه عمل نیز درآید.
خواسته آمریکا کوتاه آمدن ایران از ارزشهای خود است. اما ایران در راستای این ارزشها حاضر به مذاکره با آمریکا نیست بلکه از این کشور به عنوان استکبار و شیطان یاد میکند که به دنبال سلطه بر همه جهان است. در راستای مقابله با نظام سلطه و حمایت از مستضعفین جهان از محور مقاومت در منطقه مانند مردم فلسطین، حزب الله لبنان، دولت های عراق، سوریه و... حمایت و پشتیبانی میکنند و تنها راه پیروزی در مقابل نظام سلطه را مقاومت میدانند. این ارزشها نشان دهنده ماهیت «نظام انقلابی» جمهوری اسلامی ایران طبق بیانات رهبر انقلاب است. از نظر ایشان، این ارزشها به هیچ وجه تجدیدنظرپذیر نیستند، بلکه پایبندی به آن ارزشها را سبب افزایش دستاوردهای انقلاب میدانند. این موضوع نشاندهنده اصولگرایی جمهوری اسلامی ایران و به معنای پایبندی به شعارهای انقلابی در عرصه نظر و عمل است.
حکمرانی مطلوب در خوانش بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی/ محمدباقر خرمشاد، لیلا رحمتیپور
بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي را ميتوان مانيفست انقلاب اسلامي در آستانه ورود به دهه پنجم آن دانست که نقشه راه انقلاب اسلامي بهحساب ميآيد و تمسک به آن ميتواند چراغ راه آينده کشور باشد. مخاطبان اصلي اين بيانيه _ همانطور که باصراحت در آن اشاره شده _ جوانان ايرانزميناند که آينده روشن نظام اسلامي را محقق خواهند کرد و راه طيشده بهسوي آرمان بلند نظام جمهوري اسلامي را که با عنوان «ایجاد تمدن نوین اسلامی» بیان گردیده است ادامه خواهند داد. بیانیه، بهعبارتی، هدف غایی انقلاب اسلامی ایران را ایجاد تمدن نوین اسلامی بیان میکند؛ تمدنی که در آن، شاخصهایی برای حکمرانی مطلوب مطرح میشود. شاخصهایی همچون: جوانگرایی و گردش نخبگان؛ توجه به اقتصاد ملی؛ بهرهوری مطلوب و مناسب از منابع مادی و ارزشهای اخلاقی و معنوی؛ توجه به علم و پژوهش؛ توجه به اقتصاد مقاومتی، عدالت و فسادستیزی و استقلال و آزادی پایههای و حکمرانی مطلوب و رسیدن به تمدن اسلامی را شکل میدهندبیانیه گام دوم انقلاب اسلامی بهعنوان منشوری برای دومین مرحله خودسازی، جامعهسازی و تمدنسازی و فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی ایران به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب ازسوی حضرت آیتالله خامنهای خطاب به ملت ایران صادر شد. متن بیانیه برای ادامه مسیر انقلاب، به تبیین دستاوردهای چهار دهه گذشته پرداخته و ضمن بیان توصیههای اساسی بهمنظور ساخت ایران اسلامی، اداره انقلاب را از نسل گذشته به نسل جوان کشور واگذار میکند.
بایستههای سیاست خارجی ایران در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی/ حامد خوشگفتار لامع
سیاست خارجی مهمترین وجه زندگی سیاسی ـ اجتماعی ملتها و کشورها محسوب میشود؛ چون بقا و حیات آنها به سیاست خارجی بستگی دارد. این وجه از سیاست بر اصولی ثابت و پایدار استوار است که برپایة منافع و ارزشهای ملی کشور تدوین و پیگیری میشود. رهبر انقلاب در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بیانیهای را با عنوان گام دوم انقلاب خطاب به ملت ایران بهخصوص نسل جوان صادر نمودند و همگان را به اهتمام برای بسیج منابع و امکانات در تحقق اهداف کامل انقلاب اسلامی فراخواندند. بیانیه گام دوم از آن جهت پراهمیت است که در زمره اسناد بالادستی و تعیینکننده خطمشی سیاستهای کلان نظام قراردارد. براساس اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رهبری تعیین سیاستگذاریهای کلی نظام را برعهده دارد. بیانیه گام دوم درواقع، طرح کلان برای راهبردها و سیاستهای پیشِ روی جمهوری اسلامی برای آینده انقلاب است. نگاه علمی، کلان و راهبردی به آینده انقلاب اسلامی میتواند از اتلاف سرمایههای ملی و نقض اهداف اصلی انقلاب و انحراف از مسیر اصلی جلوگیری کند. بیانیه گام دوم انقلاب، چهل سال گذشته را در قالب ریزشها و رویشهای انقلاب بررسی، و ضمن بیان کاستیها، دستاوردها را تبیین نموده است.
بیانیه گام دوم انقلاب مهمترین اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی برای چهل سال دوم را دستیابی به تمدن نوین اسلامی، الگو ساختن نظام جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک الگوی کامل نظام پیشرفته و قدرتمند اسلامی و حفظ و تقویت جبهه قدرتمند مقاومت در برابر استکبار بیان میکند و راهکارها و راهبردهای دستیابی به این اهداف را شناخت درست گذشته، توجه به داخل جهت حل مشکلات، مدیریت جهادی و روحیه و ارزشهای انقلابی، و ایستادگی و مقاومت در برابر زورگویان میداند.
بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و نظم مطلوب منطقهای در غرب آسیا/ حسین آجورلو
نظم منطقهای مطلوب در غرب آسیا دارای مؤلفههایی همچون نظم مردممحور، نگاه چندبعدی سختافزارانه و نرمافزارانه به نظم، اولویتدهی به عدالت و مقاومت، و مقابله مداوم با نظام سلطه است. گفتنی است که در چند سال اخیر، گامهای مؤثری درجهت نظم منطقهای مورد نیاز شکلگیری تمدن نوین اسلامی برداشته شده و همچنان تا دستیابی به هدف نهایی، راه درازی درپیش است «جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصلهای عمده در سرگذشت چهلسالۀ انقلاب اسلامی است؛ انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوم را در پیشبرد آن بردارید». برداشتن گام دوم نیز ـ همانطور که در این بیانیه تأکید میشود ـ نیازمند عناصری همچون: علم و پژوهش، معنویت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزت ملی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، [و] سبک زندگی [است]».
اولین گام در راه تحقق نظم منطقهای مطلوب، مشروعیتبخشی به تحرکات منطقهای و بینالمللی با توجه به زبان مورد پذیرش بینالمللی است. جمهوری اسلامی ایران در رأس محور مقاومت میتواند در این روند نقش بهسزایی داشته باشد و مهمترین نقشش هم این است که از دیپلماسی عمومی استفاده، و از راهبردهای مطلوب سایر بازیگران در ایجاد نظم منطقهای حمایت کند. دومین گام برای ایجاد نظم منطقهای مقاومت، ایجاد فضای مناسب برای آن است. در این فضا باید تبلیغات گسترده و دعوت از همه جریانات فکری و سیاسی در غرب آسیا برای شکلدهی به نظم جدید صورت گیرد و نکته ضروری نیز این است که در این فضاسازی باید محور مقاومت، مبتکر، بانی و عرضهکننده آن باشد. در این فضا باید با برگزاری همایشها و نشستهای علمی، موجی از نیاز منطقه غرب آسیا به تغییر نظم منطقهای را در میان نخبگان دانشگاهی و سیاسی بهعنوان مراجع فکر ایجاد کرد. ازسویدیگر، این فضای مدیریتشده موجب ایجاد ارتباط محور مقاومت با نخبگان علمی و سیاسی میشود و نظم سیاسی را با نیازها و خواستهای امنیتی و سیاسی واقعی نزدیک میکند. این امر مانع از ابتکارات مشابهی نیز میشود که نتیجۀ آنها هم مدیریتشده نباشد و به نظم منطقهای موردنظر مقاومت آسیب برساند. گام سوم بعد از فضاسازی مطلوب، تولید موضع و تصمیم بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است که باید بر اساس تعامل میان اندیشمندان، تصمیمگیران و مجریان سیاسی و امنیتی، و مبتنیبر واقعیتهای سیاسی و امنیتی منطقه صورت گیرد.
توسعه در پرتو سیاست خارجی منطقهای مطلوب در گام دوم انقلاب اسلامی/ طهمورث غلامی
بهنظر میرسد در دهۀ پیشِ رو که رهبر انقلاب اسلامی آن را گام دوم انقلاب نامیدهاند، نهتنها باید دیدگاه ایران بهمثابه «الگویی موفق از توسعه» در سیاست خارجی برجسته شود، بلکه سیاست خارجی باید اصلیترین رسالت خود را کمک به توسعه کشور و زمینهسازی برای تبدیل شدن ایران به الگویی موفق از توسعه برای پیرامون خود تعریف کند. صلح پیشنیاز توسعه ازطریق بهرهگیری از ظرفیت همسایگان مانند بازارهای آنهاست و موضوعاتی نظیر سیستمهای حملونقل و توافقنامههای تجاری و بازرگانی بهمثابه روبنا در مراحل بعد قرار دارند. ازآنجاییکه در اسناد بالادستی کشور توسعه جایگاه مهمی پیدا کرده و در آن به ضرورت تعامل با همسایگان نیز اشاره شد، این نوشتار ابتدا تلاش کرد نشان دهد بین توسعه و صلح در مناطق همجوار ایران ارتباط مستقیم و محکمی وجود دارد. دراینمیان، آن نهادی که وظیفه دارد مقوله صلح در مناطق همجوار را پیش ببرد، نهاد سیاست خارجی است. اگر سیاستگذاران رسیدن به توسعه را یکی از اهداف مهم و کلیدی برای هر کشور میدانند، باید متوجه این نکته باشند که نخست، سیاست خارجی میتواند در خدمت توسعه کشور قرار گیرد؛ و دوم، سیاست خارجی مطلوب و کمککننده به توسعه سیاست خارجی صلحگرا و صلحجوست که تلاش میکند صلح و ثبات را در تمامی مناطق پیرامونی ایران تقویت کند و نهتنها خود به توسعه متعهد باقی بماند، بلکه کشورهای همسایه را نیز بهسوی این مسیر سوق دهد و تشویق کند. باید به خاطر داشت که صِرفِ داشتن همسایگان زیاد به معنی فرصت نیست، مگر اینکه درجهت تبدیل شدن آن فرصت اقدام شود. برعکس، تعداد زیاد همسایگان اگر بهصورت مداوم درگیر جنگ و منازعات داخلی و خارجی باشند، خود، منبع مهم تهدید بهشمار میرود؛ بههمینعلت، برای اینکه پانزده همسایه ایران هرکدام منبع تهدیدی برای ایران نباشند، باید آنها را درجهت صلح و سپس توسعه سوق داد و تشویق کرد. فقط در این صورت است که تعداد زیاد همسایگان فرصت خوبی برای توسعه کشور محسوب میشود. لذا سیاست خارجی مطلوب ایران در مواجهه با مناطق پیرامونی ایران در شرق، غرب، شمال و جنوب این است که تحقق صلح را اولویت نخست خود قرار دهد.
ظهور شرق: دلالتها و الزامات سیاست خارجی مطلوب در گام دوم انقلاب اسلامی/ محمدجواد قهرمانی
درحالحاضر، نظام بینالملل با واقعیات نوینی مواجه شده است که تصمیمگیران سیاست خارجی را به پیگیری سیاست خارجی پویا و همسو با این تحولات نوین ملزم میکند. . بهنظر میرسد در دهههای پیشِ رو که رهبری انقلاب اسلامی آن را گام دوم انقلاب نامیدهاند، توجه وافر به این تحولات بهمنظور شناخت هرچه بیشتر فرصتها و تهدیدات پیشِ روی کشور امری ضروری خواهد بود. ظهور شرق در قالب افزایش سهم کشورهای حاضر در آسیا ـ پاسیفیک از منابع قدرت جهانی، ازیکسو، نگاه کنشگران مختلف بینالمللی بر منطقه غرب آسیا و ازسویدیگر، رویکرد کشورهای خاورمیانهای را تحت تأثیر قرار داده است. این امر خود میتواند نوع نگاه این کنشگران به جمهوری اسلامی ایران را نیز دچار تغییراتی کند؛ برای مثال، ازیکسو، آمریکا که خواهان تمرکز بیشتر بر منطقه آسیا _ پاسیفیک است قادر نخواهد بود همچون گذشته اولویت راهبردی سیاست خارجی خود را در غرب آسیا تعریف کند؛ این بدان معناست که واشینگتن و البته متحدان اروپایی آن نیاز دارند با کاهش تمرکز بر منطقه غرب آسیا، بیشتر بر شرق، بهویژه بهمنظور مهار چین متمرکز شوند. بهنظر میرسد با توجه به آنکه این کشورها به غرب آسیا بهعنوان منطقهای حائل در برابر چین نیز مینگرند، با دنبال کردن سیاست توازنی میتوان از هر دو سوی قطب قدرت، امتیازاتی راهبردی را اخذ کرد. ازسویدیگر، با توجه به موقعیت جغرافیایی و پتانسیلهای اقتصادی منطقه، کشورهای آسیایی بهدنبال افزایش حضور خود در غرب آسیا هستند.
جمهوری اسلامی ایران بهدلیل موقعیت جغرافیایی و پتانسیلهای اقتصادی نقش مهمی در سیاست خارجی خاورمیانهای این کشورها خواهد داشت. تلاش بهمنظور ایجاد پیوندهای اقتصادی راهبردی، نقش برجستهای در توسعه روابط ایفا خواهد کرد. کشورهای همسایه و رقیب ایران با درک واقعبینانه از این تحول در سالیان اخیر، سیاست «نگاه به شرق» را نیز در دستور کار سیاست خارجی خود قرار دادهاند. در ابعاد مختلف، این موضوع میتواند موجبات رقابت منطقهای برای کسب مزایای ناشی از روابط با شرق را فراهم کند. جمهوری اسلامی ایران باید درخصوص این موضوع نیز هشیار باشد که کشورهای متحد آمریکا ممکن است به شیوههای مختلف همچون بحرانسازی، بهدنبال استمرار حضور آمریکا در غرب آسیا باشند؛ زیرا از این طریق میتوانند از حفظ تعهدات آمریکا در مقابل خودشان اطمینان کسب کنند.
از نگاه به شرق تا مشارکت راهبردی با شرق در سیاست خارجی گام دوم انقلاب اسلامی/ هرمز جعفری
گسترش تعاملات ایران و چین که در راستای اجرای سیاستهای راهبردی رهبر معظم انقلاب و بهویژه توصیههای ایشان مبنیبر رعایت اصل «عزت، حکمت و مصلحت» در روابط خارجی در سند «بیانیه گام دوم انقلاب خطاب به ملت ایران» قابل تحلیل است، علاوهبراینکه روزنه تنفسی برای ایران در مقابل تحریمهای گاهوبیگاه غرب ایجاد خواهد کرد، قدرت مانور کشور در مقابل زیادهخواهی و سیاستهای تهاجمی غرب را افزایش خواهد داد. در این زمینه، تغییر مواضع ناگهانی دولت جو بایدن درخصوص بازگشت به برجام و کوتاه آمدن از پیششرطهای مطرحشده درباره «برجام پلاس» بعد از انتشار خبر امضای سند مشارکت راهبردی ایران ـ چین قابل تحلیل است.
علاوهبراین، درصورت اجرایی شدن اهداف موردنظر این سند و گسترش احتمالی روابط تهران ـ پکن در سطحی راهبردی، رفتار سیاست خارجی ایران نهادمند و قابل پیشبینیتر خواهد شد. درواقع، ارتقاء روابط دو کشور به سطحی راهبردی، الزاماتی را برای تهران در طراحی، تدوین و اجرای سیاست خارجی خود در سطوح منطقهای و بینالمللی بهدنبال خواهد داشت و بهناچار باید ملاحظات و منافع ملی چین در این زمینه را درنظر بگیرد.
با توجه به ماهیت سیاست خارجی چین در منطقه میتوان گفت امضای این سند از دیدگاه چینی آن، تلاشی برای بازگرداندن تعادل در روابط خارجی چین با تهران ازیکسو، و با کشورهای عرب حوزه جنوبی خلیج فارس ازسویدیگر است؛ اما برای ج.ا.ایران این مهم باید مورد توجه قرار گیرد که حفظ و تأمین منافع ملی کشور در گروِ حفظ توازن در سیاست خارجی است. از این نظر، گسترش تعاملات با دیگر قطبهای قدرت در سطح بینالمللی مانند: هند، ژاپن و اتحادیه اروپا که مایل به ارتقاء تعاملات با تهران هستند باید در دستور کار سیاست خارجی قرار گیرد تا بتوان ضمن بهرهگیری از گسترش تعاملات با چین، از وابستگی غیرمتوازن سیاسی ـ اقتصادی کشور به آن جلوگیری کرد.
نظر شما