انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و سناریوی پیش رو


چهارمین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در دوران پساطالبان با یک بار تاخیر در زمان برگزاری قرار است روز شنبه ششم مهر ماه 1398 برگزار شود. تاخیر پیشین موجب شد تا مشروعیت دولت فعلی که به نام دولت وحدت ملی نام گرفته است زیر سوال رود و احزاب و جریانات و شخصیت های سیاسی فشار زیادی برای شکل گیری دولت موقت به عنوان برگزار کننده انتخابات وارد سازند که با نظرخواهی آقای اشرف غنی، رییس جمهور فعلی، از دادگاه عالی افغانستان این فرآیند به نتیجه نرسید و دولت وحدت ملی که خود نتیجه تلفیقی انتخابات پیشین و توافق دو تیم انتخاباتی با میانجیگری وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده بوده است، به کار خود تا برگزاری انتخابات ادامه دهد.

بر اساس اعلام رسمی نهادهای مجری انتخابات در این دور 9 میلیون و ششصد هزار نفر به عنوان رای دهنده ثبت نام کرده اند که حدود دومیلیون و چهارصد هزار نفر بیش از انتخابات پنج سال پیش می باشد. قرار بود این انتخابات در 5373 مرکز رای گیری در سراسر کشور برگزار شود که از این میان تاکنون 431 مرکز به دلیل عدم تامین امنیت تعطیل شده است و باید تا روز انتخابات صبر کرد و دید که چه تعداد از ثبت نام کنندگان در چه تعداد مرکز امکان حضور پای صندوق رای را خواهند داشت؟ امنیتی که در این دور تامین کامل آن بر عهده نیروهای امنیتی افغانستان گذاشته شده است و 72000 نیرو این وظیفه سنگین را بر عهده دارند. موضوع نظارت بر انتخابات هم فرآیند خاص خود را دارد و علاوه بر ناظران تیم های انتخاباتی، احزاب، رسانه ها و نهادهای مدنی هم اجازه معرفی و استقرار ناظر در صندوق های رای را دارند که تا کنون 26000 کارت نظارت برای افراد معرفی شده از سوی این سه مجموعه صادر شده است.

یکی از بحث هایی که به صورت جدی برگزاری انتخابات در زمان تعیین شده را تا اندک زمان باقیمانده تا برگزاری انتخابات در هاله ای از ابهام فروبرده موضوع مذاکرات صلح طالبان و ایالات متحده آمریکا بود. به طوری که دوگانه مذاکرات-انتخابات به صورت جدی منجر به شکل گیری دوقطبی سیاسی در معادلات داخلی افغانستان شد. طالبان به عنوان مهم ترین نیروی بر هم زننده امنیت و وضع موجود و ایالات متحده به عنوان مهم ترین بازیگر متولی تامین امنیت و ثبات در افغانستان قرن 21 در ظاهر در حال دستیابی به توافقی مهم برای ترک مخاصمه بودند. آنچه این مذاکرات را به انتخابات گره می زد خواست آشکار و نهان دو طرف مذاکره برای تعلیق انتخابات و شکل گیری دولت موقت برای تعیین سرنوشت کشور بود. طالبان که همواره دولت مرکزی کابل را غیرقانونی و غاصب نامیده بود از اساس میانه ای با برگزاری انتخابات دست کم با وضع موجود نداشت و آمریکایی ها هم به نظر می رسید رسیدن به توافق با دشمن دیرین برایشان از اولویت بیشتری نسبت به انتخابات داشت. انتخاباتی که احتمال برگزاری و به نتیجه رسیدن بدون تنش آن کمتر قابل پیش بینی است. در میان تیم های نامزد انتخابات هم این دوگانه دوقطبی مشهودی ایجاد کرد. به طوری که حنیف اتمر که با سروصدای فراوان و امید وافر به برهم زدن بازی به ضرر رییس جمهور فعلی وارد کارزار شده بود با همین بهانه پیشرفت قابل ملاحظه در مذاکرات صلح در همان ابتدای راه فعالیت خود را متوقف کرد. سایر کاندیداها هم که به دلایل مختلف اشرف غنی را پیروز انتخابات میدانستند بیشتر تمایل داشتند مذاکرات صلح به ثمر بنشیند تا بتوانند شانس خود را در نظام مبهم آینده بیازمایند. در این بین تنها تیم آقای اشرف غنی موافق و پیگیر جدی برگزاری انتخابات بود. چراکه تقریبا یقین داشت که در صورت برهم خوردن وضعیت موجود جایگاهی در نظام آینده نخواهد داشت. به هر ترتیب با برهم خوردن مذاکرات به دلایلی که خود مجالی جداگانه طلب می کند، خطر تعلیق و تاخیر در برگزاری انتخابات از بین رفت و همین امر تیم آقای غنی را در موقعیت برتری در آستانه برگزاری انتخابات قرار داد.

مروری بر تیم های انتخاباتی حاضر در صحنه رقابت

بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به جای یک فرد تیم های سه نفره شامل رییس جمهور و معاونین اول و دوم وی می باشد. لذا تشکیل تیم انتخاباتی قوی اولین گام برای برنده شدن در انتخابات تلقی می شود. همانطور که پیش از این اشاره شد 18 تیم انتخاباتی پس از تایید مراجع ذیربط وارد کارزار انتخابات شدند. تیم هایی که می توان آنها را به چهار دسته تقسیم بندی کرد:

الف) رقبای اصلی: به نظر می رسد مانند انتخابات دور قبل آقایان محمد اشرف غنی و عبدالله عبدالله رقبای اصلی برای تصدی پست ریاست جمهوری هستند. هرچند که تیم های انتخاباتی ایشان با تغییراتی روبرو بوده است. به طوری که می توان گفت تیم آقای اشرف غنی نسبت به دور قبل تضعیف و تیم آقای دکتر عبدالله تقویت شده است. در این دور غنی امرالله صالح تاجیک را به عنوان معاون اول به جای ژنرال عبدالرشید دوستم برگزیده و آقای سرور دانش را کماکان در جایگاه معاون دومی با خود همراه دارد. کنار گذاشتن دوستم و قرار دادن یک چهره تاجیک در این تیم به معنای جدایی آرای قوم ازبک از این تیم است. این در حالی است که به نظر نمی رسد امرالله صالح با وجود آن که چهره ای مقبول در بین تاجیک هاست، با وجود حضور چهره های برتر دیگر از این قوم نتواند میزان قابل قبولی از آرای تاجیک ها را به سبد رای اشرف غنی واریز کند. آقای دانش هم به دلیل این که حمایت کریم خلیلی را از دست داده است به تنهایی شاید نتواند آرای قابل قبولی از قوم هزاره را مانند دور قبل در این سبد قرار دهد. تا جایی که برخی از شخصیت های شیعه از وی درخواست کرده اند که خود را از انتخابات کنار بکشد.

این در حالی است که عبدالله بابر فرهمند، رییس دفتر ژنرال دوستم را به عنوان معاون اول با خود دارد که به صورت طبیعی این به معنای همراهی آرای قوم ازبک با دکتر عبدالله خواهد بود. سعادتی معاون دوم وی هم از حمایت آقای خلیلی برخوردار است که به معنای جذب آرای هزاره ای دور قبل اشرف غنی به تیم عبدالله معنا خواهد داد. نکته جالب توجه در این تیم افزودن آقای دکتر انورالحق احدی، از نزدیکان حامد کرزی و یکی از شخصیت های پشتون منتقد دولت آقای غنی به عنوان رییس اجراییه می باشد که می تواند امید داشته باشد بخشی از سبد رای قوم پشتون را به این تیم جلب کند.

ب) تیم های تاثیرگذار در سبد آرا: در واقع برخی از نامزدها هرچند خود شانسی برای برنده شدن انتخابات ندارند اما می توانند با جلب بخشی از آرا در سرنوشت انتخابات نقش داشته باشند. این گروه از تیم ها اگر در لحظات آخر به نفع یکی از رقبا کناره گیری کنند می توانند آرای خود را به سبد تیم نزدیک به خود اضافه کنند و در صورت باقی ماندن در رقابت به تضعیف تیم نزدیک به خود خواهند پرداخت. به نظر می رسد از بین تیم های حاضر در صحنه چهار تیم با قوت و ضعف متفاوت از این قابلیت بهره مند هستند:

احمدولی مسعود، برادر احمدشاه مسعود و از چهره های مقبول در بین تاجیک ها که همراه با فریده مومند، بانوی پشتون نزدیک به جریانات سیاسی تاجیک و دکتر عبدالطیف نظری، استاد دانشگاه و چهره مورد قبول هزاره ها می تواند بر سبد رای تیم آقای دکتر عبدالله تاثیر منفی بگذارد و بخشی از آرای وی را به خود جلب کند.

رحمت الله نبیل، از چهره های مطرح پشتون که همراه با ژنرال مرادعلی مراد، نظامی محبوب سال های اخیر هزاره ها و خانم مسعوده جلال، مقتدرترین چهره زن افغانستان طی سال های پساطالبان برای انتخابات نامزد شده است، تیمی به نسبت متعادل را گرد آورده است و نزدیکی احتمالیش به یکی از دو تیم اصلی در روزهای پایانی می تواند موجب تقویت آن تیم شود.

دکتر فرامرز تمنا هم که همراهی قیاس سعیدی و امین رشادت را با خود دارد، شاید بتواند به صورت طبیعی بخشی از آرای منطقه غرب را به خود اختصاص دهد که این آرا بیش از اشرف غنی از سبد تیم عبدالله خواهد کاست.

اما شاید مهم ترین و جنجالی ترین چهره این دسته گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی افغانستان باشد که بیش از تیمش خود و حزبش از اهمیت برخوردارند. حکمتیار می تواند بخشی از آرای جامعه سنتی و مذهبی قوم پشتون را از سبد رای سنتی آقای اشرف غنی به سمت خود جذب کند و به تضعیف رای وی بینجامد.

ج) تیم های بی تاثیر و بدون شانس: به نظر می رسد ده تیم انتخاباتی مربوط به آقایان حکیم تورسن، سیدنورالله خلیلی، شیراحمد ابدالی، عنایت الله حفیظ، غلام فاروق نجرابی، لطیف پدرام، محمدابراهیم الکوزی، محمدشهاب حکیمی، نورالحق علومی و نوررحمان لیوال را می توان در این دسته جای داد. هرچند برخی از این چهره نماینده نوعی نگاه سیاسی خاص در دل جامعه افغانستان می باشند، مانند آقای لطیف پدرام به عنوان مدافع اصلی فدرالیسم در افغانستان و علومی به عنوان نماینده جریان چپ در این کشور، اما در انتخابات پیش رو شاید نتوان تاثیر چندانی از لحاظ سبد رای برای ایشان قایل شد.

د) تیم های انتخاباتی کنارکشیده: تاکنون دو تیم انتخاباتی از ادامه رقابت انصراف داده اند که هر کدام تاثیر خاص خود را در انتخابات خواهند داشت.

محمدحنیف اتمر، چهره مرموز امنیتی و از نزدیکان دوران نه چندان دور آقای اشرف غنی با تیمی بسیار قوی با همراهی یونس قانونی و محمد محقق وارد کارزار انتخابات شد. به طوری که بسیاری به دلایل متعدد او را رقیب اصلی اشرف غنی می دانستند اما کنار کشیدن وی در همان روز نخست آغاز تبلیغات انتخاباتی در گام نخست به سود آقای اشرف غنی تفسیر می شد چرا که علاوه بر کنار رفتن خود اتمر در عمل دو چهره مهم تاجیک و هزاره هم از صحنه انتخابات خارج شده بودند. اما با نزدیکی ضمنی قانونی و محقق و حتی عطامحمد نور به عنوان یکی از حامیان این تیم به آقای دکتر عبدالله به نظر می رسد عبدالله به جایگاه از دست رفته خود به عنوان رقیب اصلی تیم رییس جمهور بازگشت.

زلمی رسول هم کاندیدای دیگری بود که در دوره های پیشین هم میزان رای به نسبت خوبی را کسب کرده بود، به صورت رسمی به سود تیم آقای غنی از عرصه انتخابات کنار کشید.

فاکتور های موثر بر نتیجه انتخابات

علاوه بر ظرفیت، سابقه و برنامه های تیم های انتخاباتی رقیب فاکتورهای دیگری هم می توانند بر سرنوشت انتخابات تاثیر جدی بگذارند که به شش فاکتور مهم به اختصار اشاره خواهد شد:

الف) دوقطبی های شکل گرفته: بدون شک فضای تمام انتخابات های ریاست جمهوری تحت تاثیر دوقطبی های مختلفی است که در فضای رقابت های انتخاباتی شکل می گیرد. انتخابات ریاست جمهوری افغانستان هم از این قاعده مستثنی نیست و می توان به برخی از این دوقطبی ها اشاره کرد:

شاید سنتی ترین و عمیق ترین دوقطبی رایج در افغانستان ناشی از شکاف قومی موجود در جامعه افغانستان باشد که طی سال های اخیر بیشتر به صورت دوقطبی پشتون-غیرپشتون متجلی شده است. در این نبرد اگر اقوام غیرپشتون موفق به بالابردن تب این دوقطبی و ایجاد اتحاد واقعی بین خود شوند شاید بتوانند اتفاقی نادر در تاریخ افغانستان را رقم بزنند.

دوقطبی دیگر را می توان دوقطبی رایج در تمام انتخاباتی دانست که رییس جمهور فعلی خود یکی از رقبای انتخاباتی است و آن هم دوقطبی منتقد-مدافع از عملکرد دولت می باشد. در این انتخابات هم با وجود آن که دکتر عبدالله خود شریک حکومت بوده است ولی با وجود نوع عملکرد آقای اشرف غنی این امکان را دارد که در مقام منتقد عملکرد دولت قرار بگیرد. البته در این زمینه می توان به شانس و امکان بالای رییس جمهور فعلی برای جلب آرای توده ها اشاره کرد که شاید بتوان آن را مهم ترین سرمایه اشرف غنی در این انتخابات دانست.

دوقطبی دیگر هرچند به طور کامل در این انتخابات تاکنون شکل نگرفته است، ریشه در شکاف سنت-مدرنیته در جامعه افغانستان دارد. این دوقطبی را می توان جهادی-سکولار نام نهاد. به طوری که بخشی از جامعه جوان شهری افغانستان از سبد رای قومی دکتر عبدالله با وجود نقدهایی که به آقای غنی دارند می توانند تحت تاثیر این دوقطبی به سمت این تیم گرایش پیدا کنند و در نقطه مقابل هم می تواند بخشی از سبد رای قومی آقای غنی را به شرط کنار کشیدن آقای حکمتیار معطوف به دکتر عبدالله نماید.

ب) میزان مشارکت: میزان مشارکت همواره عاملی تعیین کننده در نتیجه انتخابات مختلف می باشد. در انتخابات ریاست جمهوری این امر به صورت مستقیم با امنیت، امید و جغرافیا گره خورده است. به طوری که شاید یکی از خواست های سلبی هر یک از رقبا کاهش میزان مشارکت مردم در مناطق جغرافیایی متمایل به گروه رقیب از طریقه توسعه ناامنی و القای ناامیدی از تغییر و نتیجه انتخابات باشد. بر این امر باید این موضوع را افزود که به لحاظ جامعه شناختی گرایش به مشارکت سیاسی در قالب مدرن آن یعنی انتخابات به صورت طبیعی در بین اقوام غیرپشتون بیشتر است و بخشی از جامعه پشتون تنها در هنگامه احساس خطر به این ابزار متمایل خواهد شد.

ج) بدنه رای قومیتی: به این موضوع به عنوان یکی از ظرفیت های هر یک از تیم های انتخاباتی در معرفی ایشان به صورت مبسوط اشاره شد.

د) مداخلات خارجی: یکی از باورهای جدی و مهم در سطح جامعه افغانستان که ریشه در تجربه زیست سیاسی دو دهه گذشته ایشان دارد این است که تمایل و گرایش ایالات متحده به هر یک از نامزدها به مثابه همای سعادت عمل خواهد و شانس وی را به صورت جدی افزایش خواهد داد. البته به نظر می رسد آن چه در ظاهر صحنه سیاسی مشاهده می شود آمریکایی ها به باور به نتیجه رسیدن مذاکرات خود با طالبان کمی از صحنه انتخابات غافل شده اند و هیچ تیمی به صورت کامل مورد تایید و رضایت ایشان نیست و این خود شاید بازی پیچیده چندلایه دیگری را در پیش داشته یا منجر به کاهش دخالت مستقیم ایشان در فرآیند انتخابات شود.

ه) امکان تقلب: سابقه دو دور پیشین انتخابات ریاست جمهوری که همواره با ادعای تقلب گسترده از سوی یکی از رقبای انتخابات فعلی، یعنی دکتر عبدالله روبرو بوده و عدم تلاش برای بازگشت اعتماد عمومی به مردم و رفع شبهات موجود منجر به تقویت تاثیر این فاکتور در ذهنیت بخشی از جامعه افغانستان شده است. امکانی که حتی تاثیر این فاکتور را بیش از فاکتور مداخله خارجی نشان می دهد.

و) کنارکشیدن ها و حمایت ها: به این موضوع هم تاحدی ضمن معرفی تیم های انتخاباتی پرداخته شد که باید به آن جلب اعتماد چهره های ذینفوذ از سوی تیم های انتخاباتی برای حمایت از خود را افزود. موضوعی که این روزها یکی از رقابت های داغ تیم های انتخاباتی در افغانستان می باشد که به نظر می رسد در این زمینه تیم آقای اشرف غنی به نسبت موفق تر عمل کرده است.

سناریوهای پیش رو

با توجه به شرایط پیش آمده و مطالبی که به آن ها اشاره شد سناریوی عدم برگزاری یا تاخیر در برگزاری انتخابات تقریبا منتفی است و پیش بینی می شود این بار انتخابات در تاریخ مشخص شده برگزار شود.

به این ترتیب باید برگزاری انتخابات و پیروزی یکی از طرفین اصلی رقابت را سناریوی اصلی دانست و بیش از هرچیز در مورد شرایط پس از انتخابات گمانه زنی کرد. با توجه به فاکتورهای یادشده پیشین به نظر می رسد هر دو رقیب اصلی امکاناتی برای پیروزی در انتخابات دارند که رقابت را فشرده و پیش بینی را دشوار می سازد. تعداد فاکتورهایی که به سود دکتر عبدالله می باشند بیشتر از آقای اشرف غنی است ولی به نظر می رسد غنی فاکتورهای تاثیرگذارتری را در اختیار دارد. باید توجه داشت پیروزی قاطع یا کم رنگ در انتخابات در سرنوشت جریانات پساانتخابات تاثیر ویژه خواهد داشت. در نهایت از آنجایی که هیچ نظرسنجی معتبری هم در این رابطه وجود ندارد  تحلیل ها به سمت حدس و گمان های شخصی گرایش دارند.

به این ترتیب می توان نخستین سناریو را پیروزی قاطع یکی از رقبا و پذیرش نتیجه انتخابات از سوی سایرین به ویژه رقیب اصلی دانست. بدون شک این بهترین سناریوی ممکن برای افغانستان و یک اتفاق تاریخی کم نظیر خواهد بود که می تواند سرنوشت این کشور را در مسیری درست برای بازسازی و امنیت و توسعه قرار دهد و دولت بعدی را از موضعی قوی به نبرد با طالبان و مشکلات داخلی کشور بفرستد. البته با توجه به در خطر افتادن منافع برخی بازیگران با وقوع این سناریو احتمال وقوع آن کمی کم رنگ به نظر می رسد و تنها با خویشتن داری و اجماع نخبگان سیاسی کشور حاصل خواهد  شد.

وجه دیگر موضوع عدم پذیرش نتیجه انتخابات از سوی رقیب بازنده است که از طرف هر کدام از رقبا می تواند با ابزار خاصی صورت بگیرد. در صورتی که دکتر عبدالله بازنده انتخابات باشد بدون شک برچسب تقلب می تواند راهی برای عدم پذیرش نتیجه باشد. باید توجه داشت که اگر وی در این انتخابات بازنده شود و نتیجه را بپذیرد می توان آن را پایان عمر سیاسی این شخصیت دانست و جناح های حامی وی باید به دنبال چهره دیگری برای تداوم حضورشان در عرصه سیاسی باشند که شاید احمد مسعود جوان این پتانسیل را داشته باشد. در صورت باخت آقای اشرف غنی عدم پذیرش احتمالی نتیجه بیش از خود وی ممکن است به قوم پشتون بازگردد. چراکه چنین اتفاقی به منزله شکستن انحصار قدرت قومی در این کشور خواهد بود و پذیرش آن از سوی بازیگران مطرح این قوم سخت خواهد بود. در این صورت چهار سناریو را می توان محتمل دانست:

نخست، حل منازعه از سوی بزرگان کشور نظیر آقایان کرزی، خلیلی، دوستم و ربانی. که با توجه به گرایش تمام این افراد به تیم دکتر عبدالله باید دید چنین میلی در ایشان برای حل مناقشه وجود دارد یا خیر؟ در میان افراد مذکور شاید نقش آقای کرزی در این سناریو بیش از سایرین است و در صورت وقوع چنین سناریویی خواست و اراده و عملکرد وی تاثیری جدی بر نتیجه خواهد داشت.

دوم، مداخل بیرونی برای حل مناقشه. مانند اتفاقی که در انتخابات پیش رخ داد. موضوعی که با توجه به سابقه قبلی، نوع رویکرد فعلی دولت آمریکا و نقش سایر بازیگران شاید کمتر احتمال آن برود. مگر این که ترامپ مانند مواردی دیگر با چرخشی قابل توجه نقش فعالی را بازی کند. چراکه در صورت تعدد مداخله گران خارجی برای حل مساله مناقشه به سمت پیچیدگی بیشتر خواهد رفت.

سوم، قرار گرفتن در مسیر جنگ داخلی. که بدترین سناریوی ممکن برای افغانستان و به منزله از دست رفتن دستاوردهای دو دهه گذشته می باشد.

چهارم، شکل گیری دولت موقت. این سناریو طی سال های اخیر بارها به بهانه های مختلف از سوی برخی بازیگران دنبال شده است که در ظاهر فصل مشترک خواست بسیاری از گروه های حتی معارض یکدیگر بوده است. در این صورت نوع، ترکیب و رویکرد این دولت خود می تواند محل مناقشه باشد.

پیامدها

در سطح داخلی اگر سناریوی نخست محقق شود، می تواند به تثبیت وضعیت نظام کنونی و حرکت افغانستان به سمت دولت سازی منجر شود. البته در این صورت با توجه به رویکرد تیم برنده می تواند در میان مدت بر نوع نظام سیاسی افغانستان هم تاثیرگذار باشد. به این معنا که پیروزی و تثبیت احتمالی جایگاه آقای دکتر عبدالله ممکن است موجب تعقیب برنامه ای برای تغییر نظام به نظام پارلمانی شود. در صورت تحقق سناریوهای دوم و چهارم باید منتظر تغییر وزن و جایگاه بازیگران سیاسی حاضر در صحنه افغانستان بود و در آن صورت باید در همان زمان به تحلیل وضع موجود پرداخت. تحقق سناریوی سوم را شاید بتوان دارای مخرب ترین پیامدها برای وضعیت امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افغانستان دانست.

در سطح بازیگران خارجی حاضر در صحنه افغانستان نیز نتیجه انتخابات پیش رو واجد تاثیراتی خواهد بود و وزن و جایگاه بازیگران را تغییر خواهد داد که تحلیل آن معطوف به نتیجه انتخابات خواهد بود. اما در صورت وقوع سناریوی سوم فضای منطقه به سمت امنیتی شدن پیش خواهد رفت و ممکن است بر ترتیبات امنیتی منطقه ای و رویکرد کشورها بر نوع حضور در افغانستان تاثیر عمیقی بر جای گذارد.

در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران هم به اختصار می توان گفت حفظ نظام موجود با همه ضعف ها و انتقادهای موجود بر وضعیت ناامنی و تغییر شرایط رجحان دارد. لذا بهترین سناریوی نخست و بدترین سناریو وقوع جنگ و نزاع داخلی است.