قصد اصلی از تهدید ایران: کیش و مات سوریه
قصد اصلی از تهدید ایران: کیش و مات سوریه
دوشنبه 30 آبان 1390
اخیراً فضای بینالمللی شاهد تهدیدهای مختلف ازسوی اسرائیلیها، آمریکاییها و برخی از کشورهای اروپایی علیه جمهوری اسلامی ایران است. هرچند این تهدیدها خصوصاً از جانب اسرائیلیها قبل از انتشار گزارش آژانس بینالمللی انرژی هستهای درباره پرونده هستهای ایران شروع شده بود، اما بعد از انتشار گزارش آمانو مبنیبر وجود ابهامات در صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران که بیشتر کارشناسان این گزارش را کاملاً سیاسی ارزیابی میکنند، هجمه تهدیدهای اقتصادی ـ نظامی غرب علیه ایران بهشدت افزایش یافت. طبق این گزارش، آژانس مدعی است به اطلاعاتی دست یافته است که ماهیت نظامی فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران را ثابت میکند. جالب اینجاست که اسرائیلیها و آمریکاییها قبل از انتشار رسمی این گزارش، گویی از تمام محتوای آن خبردار بوده و پیرو آن فضای تبلیغاتی کاملاً منفی در مورد پرونده هستهای ایران به راه انداخته بودند. این در حالی است که طبق قانون، گزارشهای آژانس پیش از رسیدن به دست اعضای شورای حکام اجازه انتشار ندارد و انتشار آنها تخلف محسوب میشود.
هرچند تهدیدهای اخیر علیه ایران خیلی گسترده بوده است، با این حال ادعای غرب مبنیبر انحراف در فعالیتهای هستهای ایران، چیز تازهای نیست. همچنین این هم تازه نیست که میگویند کشورهای غربی تلاش میکنند تحریمها علیه ایران را تشدید کنند. حتی تهدید اسرائیل مبنیبر حمله نظامی به ایران نیز موضوع تازهای نیست. بسیاری از کارشناسان معتقدند این همه مقدمهسازی و جنگ روانی بهخاطر این است که آمریکاییها اینبار میخواهند با ترغیب و همراهسازی جامعه جهانی تحریمهای جدیتر و گستردهای علیه ایران بهکار گیرند تا ایران را بهلحاظ اقتصادی کاملاً منزوی کنند. همچنانکه پیش از گزارش آژانس بحث تحریم بانک مرکزی و ایجاد اختلال در سیستم صادرات ـ واردات ایران مطرح بود. بر اساس این دیدگاه، بهرغم اینکه هنوز کاخ سفید مطابق با استراتژی معمول خود در قبال ایران نسبت به حذف هیچیک از گزینهها علیه ایران اقدام نکرده و تأکید دارد گزینه نظامی همچنان مطرح است، اما در موقعیت کنونی بهنظر میرسد تهدید نظامی علیه ایران یک تاکتیک سیاسی بیش نیست.
در شرایط کنونی بهدلایل مختلف حمله به ایران از نظر استراتژیکی برای آمریکا توجیهپذیر نیست. از یک طرف، این حمله بهطور کامل ادعاهای غرب علیه ایران را پاسخ نمیگوید، بلکه همین تجاوزطلبی به خاک ایران به ادعای خود کارشناسان غربی بهنوعی میتواند نقطه چرخش در فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران باشد. از طرف دیگر، با توجه به شرایط کاملاً بحرانی اقتصاد آمریکا و اروپا بعید بهنظر میرسد آمریکاییها بعد از اینکه اخیراً دو جنگ پرهزینه را در منطقه خاورمیانه پشتسر گذاشتهاند، خود را درگیر جنگی دیگر با ماهیت کاملاً متفاوت نمایند. مسلماً این اقدام برای آنها هزینههای سیاسی ـ اقتصادی و دیپلماتیک گستردهای بهدنبال خواهد داشت. چون اولاً ایران با عراق، افغانستان یا لیبی کاملاً متفاوت است و همه کشورها نسبت به توان نظامی و جایگاه منطقهای ایران واقفند. ایران بیش از اینکه مورد تنفر برخی حاکمان سیاسی کشورهای منطقه باشد، از منزلت ژئوپلیتیکی بالایی در بین گروههای مردمی خاورمیانه برخوردار است. علاوه بر اینکه ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز دنیا محسوب میشود، تنگه هرمز بهعنوان بزرگترین و استراتژیکترین گلوگاه حمل منابع انرژی در دسترس و کنترل ایران قرار دارد. اگر ایران بتواند بهطور موقت حملونقل در تنگه هرمز که 40 درصد از نفت عبوری از دریا از آن عبور میکند را متوقف کند، قیمت نفت تصاعدی بالا خواهد رفت که بیشتر باعث تضعیف و تخریب بازارهای جهانی و آسیبهای بزرگ برای بهبود اقتصاد ایالات متحده خواهد شد. بنابراین، در شرایط فعلی بحران اقتصادی و قرار داشتن در آستانه فصل سرما و افزایش تقاضا و قیمت جهانی منابع انرژی، به هیچ وجه به مصلحت اوباما نیست که بخواهد وارد جنگ تازهای شود.
از طرف دیگر، در حال حاضر بر حسب علائق ژئوپلیتیکی آمریکا در محیط پیرامونی ایران بهویژه در عراق و افغانستان، موقعیت ایران بهگونهای است که کمترین فشار ازسوی ایران در این دو حوزه ژئواستراتژیک بر نیروهای آمریکایی باعث تشدید گسلهای امنیتی به ضرر آمریکا خواهد بود. همچنین، آمریکاییها با روحیات سیاسی ـ ملی مردم ایران آشنایی کامل دارند. آنها میدانند که ایرانیها بهرغم هر نوع اختلافات و سلایق سیاسی در مقابل تهاجم خارجی متحد خواهند بود. از طرف دیگر، خود آمریکاییها نیز کاملاً میدانند که با این سناریوپردازیهای ساختگی (درحالیکه هنوز هیچ سند واقعی از انحراف فعالیتهای هستهای ایران ارائه نکردهاند) نمیتوان به ایران حمله کرد. شاید دخالت آمریکا و متحدان آن در سوریه با شعار حمایت از دموکراسی و گروههای معترض مردمی همچون مداخله در لیبی تا حدودی ازسوی اعراب سنی خصوصاً گروههای انقلابی در خاورمیانه و شمال آفریقا حمایت شود، اما مداخله در ایران با سناریوپردازیهای ساختگی در شرایط فعلی قطعاً موجب تقویت محبوبیت و منزلت ژئوپلیتیکی ایران در نزد گروههای انقلابی خواهد بود و این موضوع میتواند موقعیت متزلزل آمریکا در منطقه را کاملاً بحرانی نماید.
حال در آن سوی بحث، اوضاع نابسامان داخلی سوریه نزدیکترین شریک استراتژیک ایران در منطقه قرار دارد که توجهات منطقهای و جهانی را به سوی خود جلب کرده است. اساساً اگر از منظر ژئوپلیتیکی ـ و نه حقوق بشری ـ به این بحث پرداخته شود در آن صورت مشخص میشود چون سوریه بزرگترین شریک استراتژیک ایران و جریان مقاومت در سطح منطقه است و نیز پاشنه آشیل جهان عرب و اهل تسنن محسوب میشود، بنابراین حمایت جامعه بینالمللی از دموکراسی در سوریه تنها بهانه است برای سرنگونی حکومت اسد و آرایش ژئوپلیتیکی جدید در مقابل ایران یا حذف پاشنه آشیل جهان عرب.
بر این اساس، اگر دقیق شویم میبینیم که منطقه کاملاً دستخوش تغییرات استراتژیک گستردهای است و فشار همزمان به ایران و سوریه نیز در همین چهارچوب میگنجد. با توجه بهدلایلی که پیش از این ذکر شد، دخالت نظامی در ایران فعلاً امکانپذیر نیست، بنابراین در حال حاضر آمریکاییها و اروپاییها تلاش میکنند با حمایت متحدان خود در منطقه از یک طرف با تشدید فشارهای سیاسی ـ اقتصادی و روانی علیه ایران، فضای تنفسی اقتصادی ـ سیاسی ایران را تنگتر نمایند. بدیهی است که تشدید و تعمیق انزوای ژئوپلیتیکی ایران، بهلحاظ روانی در ماهیت و توان مقاومت شریک استراتژیک ایران کاملاً تأثیرگذار خواهد بود. ازجمله به تلاشهای اخیر آمریکا و متحدین آنها برای تشدید انزوای ژئوپلیتیکی ایران و بهتبع آن ممانعت از پیشتیبانی سیاسی ـ نظامی ایران از سوریه در قالب طرح درگیرسازی ایران با مشکلات روانی و اقتصادی خیلی گسترده، میتوان به سناریوی جنجالبرانگیز ترور سفیر عربستان توسط ایران و پافشاری آمریکا و عربستان برای مطرح کردن این موضوع در شورای امنیت و صدور قطعنامهای دیگر علیه ایران، تشدید اختلافات بین ایران و عربستان ـ ترکیه، تبلیغات گسترده برای تشدید تحریمهای بینالمللی علیه ایران در حد تحریم بانک مرکزی و ایجاد اختلال در روند صادرات ـ واردات ایران، سناریوی گزارش غیرمستند (همه ادعاهای آمریکا بر پایه احتمالات است) از فعالیتهای هستهای ایران در آژانس بینالمللی هستهای و استفاده از این موضوع برای تشویش فضای جهانی علیه ایران و نهایتاً تبلیغات گسترده برای مداخله نظامی در ایران اشاره کرد. بهویژه اینکه ایران خود نیز تا حدی درگیر بحرانهای سیاسی داخلی، خارجی و اقتصادی است.
از طرف دیگر، در آن سوی معادله در حال حاضر سوریه بهعنوان نزدیکترین شریک استراتژیک ایران شرایط کاملاً بحرانی را طی میکند. بعد از اتمام کار ناتو در لیبی، آمریکا و متحدین آن کاملاً بر روی سوریه متمرکز شدهاند. هرچند سوریه تهدید کرده است مداخله خارجی در سوریه همچون بازی با آتش خواهد بود، اما آمریکا و متحدین آن نیز پیش از هر مداخله مستقیم میخواهند بهنحوی از این قدرت عمل سوریه بکاهند. همچنانکه در قسمتهای پیشین ذکر شد، مداخله نظامی در سوریه اصلاً به مانند مداخله در ایران غیرممکن نیست. در حال حاضر، اوضاع سوریه بار دیگر بحرانی است. شاید این بحرانی بودن بیشتر از آنجا نشأت بگیرد که درست فردای روزی که دولت سوریه اعلام کرد از پیشنهاد اتحادیه عرب برای برخورد با معترضان، عقبنشینی نیروهای امنیتی از خیابانها و آغاز گفتگوها بین حکومت و مخالفان در قاهره استقبال میکند و آن را در دستور کار قرار میدهد، بار دیگر درگیریها بین مخالفان و نیروهای حکومتی بالا گرفت. هرچند در میان مخالفان، برخیها این طرح را کاملاً متساهلانه و مداراجویانه توصیف کردند و از مخالفان خواستند تا همچنان بر مخالفت خود ادامه دهند و تن به مذاکره با دولت ندهند و راهشان را تا سقوط کامل رژیم یا دخالت نیروهای خارجی ادامه دهند.
همین شرایط باعث شد تا آمریکاییها و متحدین آنها فرصت را غنیمت ببینند و با دیپلماسی کاملاً فعال و چند بعدی (از یک سو تشدید انزوای ژئوپلیتیکی ایران) بهنوعی زمینهها را برای تغییر حکومت در سوریه مهیا نمایند. کاملاً روشن است که پیشنهاد اتحادیه عرب از همان ابتدا یک طرح توجیهی بود. بعد از اینکه این پیشنهاد مورد استقبال گروههای مخالف قرار نگرفت (در این میان فشار روسیه و چین به سوریه برای پذیرش طرح اتحادیه عرب را نباید نادیده گرفت. اگر فشار روسیه و چین نبود، احتمالاً امکان قبول طرح بهصورت شفاهی نیز از سوی دولت سوریه وجود نداشت)، اتحادیه اروپا اعلام کرد کشورهای این اتحادیه به توافق اولیه در زمینه اعمال تحریمهای بیشتر علیه سوریه دست یافتهاند. همزمان، یک روز پس از آنکه تظاهرکنندگان سوری با در دست داشتن پلاکاردهایی از اتحادیه عرب خواستند تا عضویت کشورشان را در این اتحادیه به حالت تعلیق درآورده و زمینه به رسمیت شناختن شورای انتقالی را فراهم سازد، اتحادیه عرب در یک اقدام کاملاً غافلگیرانه علاوه بر تعلیق عضویت سوریه، سفیران کشورهای عربی را از سوریه فراخواند.
بهنظر میرسد، مواضع کشورهای عربی بیانگر این است که آنها در حال متقاعد شدن برای تغییر رژیم سوریه هستند. در این بین، حلقه فشارهای دیپلماتیک روزبهروز علیه دولت سوریه تنگتر میشود. نخست تعلیق عضویت در اتحادیه عرب، سپس درخواست پادشاه اردن از بشار اسد برای کنارهگیری از قدرت و درنهایت مهلت سه روزه اتحادیه عرب به دولت سوریه برای توقف سرکوب تظاهرکنندگان و دادن اجازه ورود به سوریه برای ناظران خارجی. علاوه بر این، اخیراً اعلام شد برخی از رهبران عرب به رئیسجمهور سوریه پیشنهاد اعطای پناهندگی دادهاند. ترکیه نیز اعلام کرده است اگر دخالت نظامی در سوریه با مشروعیت نسبی و از طرف اعراب یا حتی اروپا صورت گیرد، خود نیز مستقیماً وارد این جنگ خواهد شد. ترکیه پیش از این، همکاری با سوریه در زمینه اکتشافات نفتی را قطع و تهدید کرده در صورت ادامه خشونتها در این کشور، صادرات برق به سوریه را متوقف خواهد کرد.
در مجموع، هرچند جامعه بینالمللی در مورد دخالت نظامی در سوریه مانند اتفاقی که در لیبی افتاد، هنوز به نتیجه نرسیده است، با این حال، ارزیابی فضای سیاسی حاکم بر منطقه و تهدیدها و فشارهای آمریکاییها و متحدین آنها علیه ایران و سوریه بیانگر این است که در حال حاضر تمام مهرههای شطرنج سیاسی ـ ژئوپلیتیکی منطقه با بازیگری هوشمندانه و مزورانه آمریکاییها و متحدین آنها در برابر سوریه چیده شده است. در واقع آمریکاییها و متحدین آنها با استفاده از این استراتژی میخواهند با یک تیر دو نشان را بزنند. نخست اینکه آنها میتوانند با تشدید فشارهای سیاسی ـ اقتصادی همزمان بر سوریه و ایران، بر انزوای ژئوپلیتیکی ایران بیفزایند و از این فرصت برای تغییر حکومت در سوریه بهره ببرند. نکته جالب توجه آن است که این روند اگر شکل بگیرد برای ترکیه و عربستان بهعنوان تنها رقبای منطقهای ایران یک فرصت ژئوپلیتیکی حیاتی محسوب میشود.
بنابراین، هرچند اعتقاد کلی نویسنده بر این است که هدف اصلی تمام تبلیغات و تهدیدهای سیاسی ـ اقتصادی ـ نظامی اخیر آمریکاییها و متحدین آنها تغییر دولت سوریه است، با این حال دستگاه دیپلماسی ایران باید تهدیدهای غرب را جدی بگیرد؛ چراکه هرگونه توسعه فضای نفوذ غرب در سوریه به معنای انقباض در مرزهای ژئوپلیتیکی ایران خواهد بود.
نظر شما