دور جدید مناسبات آنکارا ـ باکو در غفلت ژئوپلیتیکی ایران


دور جدید مناسبات آنکارا ـ باکو در غفلت ژئوپلیتیکی ایران

 
دوشنبه 11 مهر 1390
 
 


اصولاً، غفلت ژئوپلیتیکی را می‌توان کوتاهی یا ناتوانی دولت‌ها در استفاده از تعلقات ژئوپلیتیکی در فضاهای سیاسی ـ جغرافیایی برای تقویت منافع ملی و انبساط فضایی حوزه نفوذ جهت نقش‌آفرینی فعال در نظام ژئوپلیتیکی تعریف کرد. تعلقات ژئوپلیتیکی به‌نوعی زیربنای علایق و منافع ملی کشورها را تشکیل می‌دهند و ناظر بر مواردی هستند که با تمام یا بخشی از خصیصه‌های طبیعی و انسانی کشور تجانس و همگونی دارند و یا مواردی هستند که تأمین‌کننده احتیاجات کشور در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، تجاری، ارتباطی، فرهنگی، اجتماعی، دینی، علمی، تکنولوژیکی، نظامی، امنیتی، حیثیتی یا زیست‌محیطی می‌باشند، و کشور به آنها دلبستگی و علاقه دارد.


بر حسب آنچه که ذکر شد، در این تحلیل سعی بر این است دور جدید مناسبات آنکارا ـ باکو که از یک روند کاملاً روبه رشد حکایت دارد، در راستای جایگاه ژئوپلیتیکی باکو در نگرش ژئواستراتژیک آنکارا مورد تبیین قرار گیرد. بدیهی است جمهوری آذربایجان در شطرنج استراتژیکی قفقاز جنوبی از موقعیت کاملاً ویژه‌ای بهره می‌برد. در این بین مسکو ـ تهران ـ آنکارا به‌عنوان بازیگران همجوار در قفقاز جنوبی هر کدام با رویکرد ژئواستراتژیک کاملاً متفاوت به دور جمهوری آذربایجان حلقه زده‌اند. با این حال، تهران آنچنان که باید در تنظیم مناسبات خود با باکو به موازات آنکارا یا مسکو موفق نبوده است و این در شرایطی است که از بعد تعلقات ژئوپلیتیکی به هیچ وجه نمی‌توان اهمیت جمهوری آذربایجان را در پیشبرد سیاست خارجی و حتی داخلی ایران نادیده گرفت.


شواهد موجود نشان می‌دهد هرچند جمهوری آذربایجان از دوره حیدر علی‌اف سیاست موازنه را در دستور کار خود قرار داده و تلاش می‌کند یک موازنه سیاسی و اقتصادی در مناسبات خود با بازیگران بین‌المللی به‌وجود آورد، با این حال، برخی از دولت‌ها در سیاست خارجی آذربایجان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار هستند که از آن میان می‌توان به ترکیه اشاره کرد. روابط آذربایجان و ترکیه در منطقه در نوع خود ویژه و منحصر به فرد است و سال‌هاست که به راحتی می‌توان اراده لازم برای ترسیم و پیاده کردن یک رابطه کاملاً صمیمی و در حد استراتژیکی را بین آنکارا ـ باکو مشاهده کرد. جمهوری آذربایجان در منطقه با هیچ کشوری مثل ترکیه روابط حسنه و دوستانه ندارد و حتی برخی از مقامات دو کشور روابط دوجانبه را تحت عنوان یک ملت دو دولت ارزیابی می‌کنند. دولت ترکیه در راستای جایگاه ژئوپلیتیکی باکو در نگرش ژئواستراتژیک آنکارا، در چهارچوب سیاست دوستی و برادری در بسیاری از مشکلات جمهوری آذربایجان از بدو استقلال در کنار این کشور بوده است. این موضوع از آن جهت از اهمیت زیادی برخوردار است که اردوغان در پی پیروزی حزب وی در انتخابات ۲۲ خرداد ماه گذشته و تشکیل دولت جدید (جدا از سفر به بخش ترک‌نشین قبرس) با پیروی از سنت حاکم بر سیاست خارجی، در نخستین سفر رسمی خارجی خود بعد از تشکیل دولت تازه، 5 مرداد 1390 در رأس هیئت عالی‌رتبه‌ای وارد جمهوری آذربایجان شد. پیش‌بینی می‌شود مذاکرات به‌انجام رسیده در این سفر دور جدیدی از مناسبات بین آنکارا ـ باکو را رقم بزند.


در حال حاضر می‌توان از خط لوله نفت باکو ـ تفلیس ـ جیهان، خط لوله گاز باکو ـ تفلیس ـ ارزروم، خط آهن باکو ـ تفلیس ـ قارص که بر اساس برنامه زمانی سال آتی به بهره‌برداری خواهد رسید، توافق طرفین برای همکاری در طرح نابوکو و غیره به‌عنوان نمود همکاری‌های عمیق طرفین نام برد. این در حالی است که شرکت‌های نفتی ترکیه در کنسرسیوم‌های نفتی و گازی آذربایجان سهیم هستند و تعداد قابل توجهی از شرکت‌ها و اتباع ترک در پروژه‌های مختلف صنعتی، تجاری و خدماتی جمهوری آذربایجان فعالند. در حوزه فرهنگی، علمی و آموزشی نیز ترکیه به‌صورت گسترده‌ای در آذربایجان فعالیت می‌کند. دانشگاه قفقاز متعلق به ترکیه تنها دانشگاه خارجی در آذربایجان است که توسط اتباع طرف خارجی به ثبت رسیده است. در یک کلام می‌توان گفت ترکیه در همه زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و امنیتی در آذربایجان حضور دارد. با این حال، نباید چنین تصور نمود که آنکارا در آذربایجان فعال مایشاء است و بدون هیچ‌گونه محدودیتی در این کشور به فعالیت در همه زمینه‌ها مشغول است.


مسلماً، این مناسبات گاهی با تنش‌های سیاسی بین باکو و آنکارا نیز همراه بوده است که این تنش‌ها، غالباً بعد از یک دوره کوتاه‌مدت با همکاری طرفین در جهت حفظ منافع استراتژیک مشترک حل شده است. هرچند به اعتقاد برخی از کارشناسان مسائل سیاسی همکاری‌های مشترک طرفین در درجه نخست در خدمت منافع فردی است تا منافع مشترک، با این حال، می‌توان مناسبات آذربایجان و ترکیه را مولود تعلقات ژئوپلیتیکی مشترک و هم‌سوی طرفین دانست که در آن منافع مشترک طرفین بر منافع فردی غلبه دارد.


اما، در آن سوی این معادله، مناسبات تهران ـ باکو مطرح است که به‌رغم تعلقات ژئوپلیتیکی عمیق بین طرفین چندان جلب توجه نمی‌کند. هرچند ایران و آذربایجان دارای پیوندهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی مشترکی هستند، اما علی‌رغم این پیوستگی‌ها مناسبات طرفین هرگز رضایت‌بخش نبوده است. روابط تهران ـ باکو در اغلب موارد تحت تأثیر مناسبات استراتژیک باکو ـ آنکارا و غرب (ایالات متحده آمریکا) و اختلافات دو کشور در زمینة رژیم حقوقی خزر، هویت لائیک نظام سیاسی و به‌کارگیری محدودیت‌های اسلامی در آذربایجان، خطر رشد ملی‌گرایی ترکی، مناسبات باکو با اسرائیل و نیز موضع‌گیری‌های غیرکارشناسانه و عجولانه مانع گسترش روابط شده است.


متأسفانه ایران در آذربایجان بازی را باخته و برخلاف دیدگاه‌های کارشناسی عمل نموده و آنکارا جای خالی ایران را بسیار عالی پر نموده است. در حال حاضر، مهم‌ترین مشکل مناسبات تهران ـ آنکارا فقدان اعتماد متقابل بین طرفین است و بدیهی است تا زمانی که طرفین اعتماد متقابل به یکدیگر نداشته باشند مناسبات در عمل سیر نزولی خواهد داشت و فرصت‌ها را در اختیار سایر بازیگران قرار خواهد داد؛ واقعیتی که اکنون شاهد آن هستیم و شاید بهترین تعبیر برای وضع موجود غفلت ژئوپلیتیکی ایران از منطقه باشد.