مسکو ـ ریاض؛ اختلافی به وسعت یک تاریخ


مسکو ـ ریاض؛ اختلافی به وسعت یک تاریخ

 
دوشنبه 2 مرداد 1391
 
 
به‌دنبال دور جدیدی از اعتراض شیعیان در مناطق شرقی عربستان، کنستانتین دولگوف نمایند ارشد و مسئول حقوق بشر روسیه در بیانیه‌ای ضمن محکوم کردن برخورد سخت دولت عربستان با معترضان، ریاض را به نقض حقوق بشر در این کشور متهم کرد؛ موضعی که واکنش تند سعودی‌ها را در پی داشت. سعود الفیصل وزیرخارجه عربستان، ضمن ستیزه‌جویانه خواندن اظهارات دولگوف، آن را دخالتی آشکار و توجیه‌ناشدنی در امور داخلی عربستان و در تضاد با اصول سیاسی و دیپلماتیک دانست.

جدال لفظی اخیر مقام‌های مسکو و ریاض را می‌توان جلوه‌ای دیگر از روابط سرد و توام با اختلاف این دو کشور در سال‌های اخیر بدانیم.


روابط مسکو و ریاض جز یک مقطع کوتاه در اوایل دهه 1990، همواره سرد و بی‌روح بوده و اختلاف در رویکرد و رفتار دوطرف در خصوص مسائل منطقه‌ای و جهانی، آنها را در دوقطب متضاد قرار داده است.


ریشه سردی و تعارض نهادینه شده در روابط مسکو و ریاض را می‌توان در دهه‌های ابتدایی شکل‌گیری حکومت کمونیستی در روسیه زیر عنوان اتحاد جماهیر شوروی جستجو کرد تا جایی‌که در سال 1938 میلادی روابط سیاسی دو کشور به طور کلی قطع شد.


با این وجود در طول دوران جنگ سرد، روس‌ها بارها تلاش کردند تا به سعودی‌ها نزدیک شوند اما ریاض دست رد به سینه مسکو زد و ترجیح داد در فضای دو قطبی آن زمان در حلقه متحدان واشنگتن قرار بگیرد.


در آن سال‌ها گرچه دو طرف مواضع مشترکی درباره مسائلی چون طرفداری نسبی از فلسطینی‌ها در منازعه اعراب و اسراییل و نیز حمایت از صدام حسین در حمله به ایران داشتند اما اختلافاتشان پرشمارتر و جدی‌تر از آن بود که به برقراری دوباره روابط بیانجامد.


حمایت مسکو از رژیم‌های چپ‌گرای در خاورمیانه و شمال آفریقا و نیز پشتیبانی از جنبش‌های چپ‌گرای مخالف دولت‌های محافظه‌کار منطقه و نیز اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی، اصلی‌ترین موانع نزدیکی مسکو و ریاض بود.


اما پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی و ادامه نیافتن سیاست شوروی از سوی دولت روسیه، مسکو و ریاض را اندک اندک به هم نزدیک کرد. روسیه از قطعنامه‌های شورای امنیت در لزوم عقب نشینی نیروهای متجاوز عراق به کویت حمایت کرد و نیز  اعلام کرد که به مسلمانان روسیه آزادی بیشتری می‌دهد و در مقابل نیز عربستان سعودی، سرمایه‌ای 5/2میلیارد دلاری را در اختیار اقتصاد بحران زده روسیه قرار داد و روابط سیاسی که استالین در نزدیک به 50 سال پیش از هم گسسته بود بین دو کشور دوباره برقرار گشت.


اما دیری نپایید که روابط دو طرف اندک اندک به سردی گرایید. یکی از حوزه‌های اختلافی دو طرف در سال‌های اخیر روابط گسترده نظامی روسیه با ایران و اسراییل، بوده که منجر به بدبینی حاکمان سعودی نسبت به سیاست‌های روس‌ها در منطقه شده است.


از سوی دیگر حمایت گسترده سعودی‌ها از برخی جریان‌های اسلام‌گرا و از جمله جنگنجویان چچنی، برای روسیه نوعی تهدید امنیتی محسوب می‌شده و بارها به همین دلیل مسکو را به انتقاد از ریاض کشانده است.
 

اقتصاد انرژی نیز یکی دیگر از حوزه‌های تعارض منافع میان روسیه به عنوان بزرگترین تولیدکننده انرژی و عربستان به عنوان بزرگترین صادرکننده نفت در سال‌های اخیر بوده است. آنچه بیش از هر چیز در این حوزه نوعی تعارض میان دو طرف بوجود آورده نه صرفا رقابت اقتصادی بلکه نگاه سیاسی به مساله عرضه، صادرات و فروش نفت در جهان بوده است. از زاویه دید روس‌ها، عربستان در ماه‌های اخیر و در پی اوج گرفتن تحریم‌های نفتی علیه ایران، با افزودن بر میزان تولید تنها در جهت تامین خواسته‌های آمریکا و کشورهای غربی گام برداشته و منافع دیگر کشورهای وابسته به صادرات نفت را نادیده گرفته است.

اما جدیدترین موضوعی که مسکو و ریاض را در برابر هم قرار داده، بحران سوریه است که 16 ماه است که آغاز شده و روز به روز نیز گسترده‌تر و پیچیده‌تر می‌شود و پای قدرت‌های خارجی را نیز به خود بازکرده است.


در حالی‌که ریاض پیش‌قراول جبهه عربی ـ غربی ضد دولت سوریه قرار داد و خواستار سرنگونی بشار اسد شده و بارها از ضرورت اقدام نظامی علیه سوریه و مسلح کردن مخالفان سخن می‌گوید، روسیه اما به عنوان مهمترین حامی بین‌المللی بشار اسد، مخالف هرگونه مداخله خارجی در سوریه بوده است.


بر این اساس تحولات سوریه مهمترین بستر تقابل در رویکردهای سیاسی و دیپلماتیک مسکو و ریاض در ماه‌های اخیر بوده و به باور بسیاری از ناظران موجب شده تا نشانگانی از تنش در روابط سرد دو کشور نمودار گردد.


به نظر می‌رسد رویارویی مسکو و ریاض در عرصه سوریه را بایستی در سطحی کلان‌تر و در چارچوب تعارض راهبردهای منطقه‌ای و جهانی روسیه و عربستان سعودی مورد تحلیل و بررسی قرار داد.


روسیه در پی بازیابی قدرت خود در سطح منطقه‌ای و جهانی و مانع‌تراشی در برابر نفوذ آمریکا در محیط پیرامونی خود است و در مقابل حکومت عربستان سعودی به عنوان نماد محافظه‌کاری منطقه‌ای، تثبیت وضعیت مطلوب موجود را در گروی همکاری گسترده و همراهی بیشینه با غرب به رهبری آمریکا تعریف کرده است.


ریاض حکومت سوریه را به عنوان شریک راهبردی ایران و روسیه می‌داند که به هیچ‌وجه نمی‌تواند در دل جهان عرب تامین‌کننده نقطه نظرات سعودی‌ها باشد و در مقابل مسکو نیز تلاش کشورهای غربی و برخی کشورهای عربی برای سقوط دولت بشار اسد را در ادامه توسعه نفوذ آمریکا در منطقه می‌داند و به همین جهت در برابر عربستان که از نظر روس‌ها ادامه‌دهنده سیاست‌های آمریکا در منطقه است صف‌آرایی می‌کند.


در چنین بستری روس‌ها با خاطرنشان ساختن نگرانی خود از سرکوب شیعیان و نقض حقوق بشر در عربستان سعودی به فرصت‌جویی دیپلماتیک در برابر حریف خود در آوردگاه سوریه پرداخته و با انگشت نهادن بر نقطه‌نظر برخورد با مخالفان داخلی، رویکردهای خارجی و عملکرد داخلی حکومت سعودی را زیر سوال برده‌اند.


در مجموع با وجود پتانسیل‌های فراوان برای همکاری‌های گسترده تجاری، مالی و تکنولوژیک، سردی مفرط و کثرت نقاط متعارض دیدگاه‌ها و رویکردهای منطقه‌ای و جهانی، ویژگی بارز روابط روسیه و عربستان سعودی بوده است. از این رو تنش‌های اخیر بر سر تحولات روسیه و به تبع آن مجادلات حقوق بشری را می‌توان مشتی از خروار تعارضات نهادینه بین مسکو و ریاض به‌شمار آورد.