پوهنتون یا دانشگاه
پوهنتون یا دانشگاه
یکشنبه 20 اسفند 1391
در پی صدور دستور حامد کرزای رئیسجمهوری افغانستان مبنی بر پالایش زبانهای ملی از واژههای بیگانه یک بحث جدی از هدف وی از این کار در سطح رسانهها در افغانستان درگرفته است. هرچند این بحث تازه نیست و در گذشته هم جنجالبرانگیز بوده ولی اینبار در قالب حکم رسمی ریاستجمهوری قرار است جنبههای عملیاتی پیدا کند. اینکه چنین دستوری تا چه اندازه در عمل میتواند محقق شود یا نشود بهدرستی روشن نیست، بهویژه آنکه برداشت یکسانی از مصداقهای آن و واژههایی که قرار است پالایش شوند و اینکه متعلق به چه زبانی هستند وجود ندارد و در اینباره اختلافنظرهای جدی وجود دارد. دو زبان «پشتو» و «فارسی دری» در قانون اساسی بهعنوان زبانهای رسمی شناخته شدهاند و زبانهای قومی دیگر شامل ترکی ـ نورستانی و بلوچی در مناطق قومی خودشان رسمیت دارند و انتشار کتاب و روزنامه به این زبانها نیز قانونی شمرده میشود.
اما مشکل جای دیگری است. اگر قرار است که واژههای بیگانه از زبانهای رسمی حذف شوند و بهجای آنها از واژههای فراموششده و یا واژههای خلقشده به تناسب شرایط استفاده شود؛ علیالقاعده باید زبان «پشتو» و زبان «دری» هر دو در شرایط یکسان مدّنظر قرار بگیرند و بیشترین واژههایی که بیگانه خواهند بود، انگلیسی و اردو خواهند بود. منتهی بحثها در مسیر دیگری قرار گرفته است. بدین معنا که از نظر هواداران زبان پشتو، بیشترین واژههایی که بیگانه تصور شدهاند، واژههای فارسی هستند که از زبان فارسی ایران وارد زبان پشتو شدهاند. در مورد زبان فارسی دری و فارسی ایرانی و فارسی دری تاجیکی اساساً نفوذ واژههای خارجی مصداق واقعی ندارد. زیرا که زبان فارسی از هزار سال بهرغم تحولاتی که در طول تاریخ پیدا کرده است یک زبان بوده و در حوزه تمدنی ایرانی کاربرد داشته است. حتی اگر به هزاره بعد از نفوذ اسلام به این منطقه از جهان توجه شود، میتوان گفت که زبان فارسی کنونی از شرق ایران که افغانستان امروز و تاجیکستان و ازبکستان را شامل میشود، قد علم کرده است و در مقابل نفوذ و زبان عربی ایستاده است. هیچکس تردید ندارد که زبان فارسی کنونی با تنوع لهجههای آن که دری افغانستان یکی از آن لهجهها است از شرق ایران برخاسته است. رودکی، فردوسی، سنایی، مولای رومی، و خواجه عبدالله انصاری که هرکدام در پیشرفت زبان فارسی نقش مهمی داشتهاند در شرق ایران و عمدتاً در مناطقی که اکنون در افغانستان و یا کشورهای آسیای مرکزی قرار دارند زندگی کردهاند. در یک نگاه واقعبینانهتر میتوان گفت که مولانا جلالالدین رومی همانطور که به دلیل تولدش در بلخ افغانستان از نظر افغانها، افغانستانی خواهد بود از نظر ایرانیان، ایرانی و از نظر تاجیکها، تاجیک تصور خواهد شد. عین همین برداشت در مورد خواجه عبدالله انصاری، فردوسی، سنایی و صدها شاعر و نویسنده بزرگ زبان فارسی میتواند صحت تاریخی داشته باشد.
بنابراین هیچ تفاوتی بین زبان فارسی مرجع و لهجههای آن قابل تصور نیست و بر همین اساس نمیتوان به واژههای فارسی در فارسی دری مارک ایرانی چسباند و آنها را واژههای بیگانه و مشمول پالایش از زبان فارسی رایج در افغانستان قرار داد. این عین نقض غرض است، منتهی حقیقت آن است که فارسیزبانان افغانستان به شدت نگران دستور ریاستجمهوری در این خصوص هستند. ظاهراً این نگرانی سابقه دارد و به دستوری بازمیگردد که در ممنوعیت واژه دانشگاه فارسی و جایگزین کردن واژه «پوهنتون» پشتو برای دانشگاهها و مؤسسات عالی آموزشی قبلاً از طرف مقامات وزارت علوم افغانستان وزارت فرهنگ صادر شد و در مزارشریف حادثهآفرین و باعث برخورد سخت تنبیهی با یک روزنامهنگار شد که واژه دانشگاه را به جای پوهنتون در نوشتههایش بهکار برده بود.
اما آنچه که در میان فارسیزبان افغانستان باعث تشدید نگرانیها شده است، تنها بحث پالایش واژههای فارسی نیست، بلکه جنبههای سیاسی موضوع و این برداشت است که در پشت سر این دستور ریاستجمهوری اهداف سیاسی خاصی نهفته است که مسلط کردن زبان پشتو و از این طریق بازسازی قدرت قومیت پشتون و احتمالاً مصالحه با گروه طالبان را در پی خواهد داشت. آنچه که «دری» زبانان افغانستان را نگران کرده است پالایش واژههای فارسی از زبان پشتو نیست، درباره پالایش واژههای انگلیسی و اردو از هر دو زبان رسمی «پشتو» و «دری» هم اختلافنظری وجود ندارد. هرچند که راه عملی دستیابی به چنین هدفی مقدمات خاص خود را میطلبد. چنین اقدامی نیازمند تأسیس یک فرهنگستان کارآمد است که قادر باشد اساتید زبان دری و پشتو را در یکجا جمع کند و آنها واژهسازی نمایند و برای واژههای خارجی که معادل آنها در زبانهای ملی وجود ندارد، واژههای مناسب بیابند و معادلهسازی نمایند. افغانستان امروز فاقد چنین فرهنگستانی است و گمان نمیرود که با در نظر داشتن مشکلات موجود چنین فرهنگستانی بتواند شکل بگیرد و افراد کاردان متخصص هر دو زبان پشتو و دری را در یکجا گرد بیاورد.
در عین حال پررنگتر شدن وجه سیاسی دستور ریاستجمهوری و تردیدهایی که از پیامدهای سیاسی آن در معادله قدرت قومی در افغانستان، بهخصوص در ارتباط با گروه طالبان بهوجود آمده است، اصل موضوع پالایش واژههای بیگانه را با ابهام روبهرو کرده است. این احتمال وجود دارد که هدف اصلی نه پالایش زبانهای دری و پشتو از واژههای انگلیسی و اردو باشد که در هر حال واژههای بیگانه بهحساب میآیند بلکه به صورت انحرافی شامل واژههای فارسی و تضعیف زبان دری فارسی باشد که زبان رسمی در کنار پشتو است و در بخشهای مهمی از افغانستان رواج کامل دارد. اگر چنین انحرافی در دستور ریاستجمهوری افغانستان آنگونه که دریزبانان مطرح کردهاند پیش بیاید، تأثیرات منفی پایدارتری در تشدید به شکافهای قومی در افغانستان بین دریزبانان و پشتوزبانان خواهد داشت که این آشکارا نقض غرض خواهد بود. علاوه بر این در مناسبات منطقهای افغانستان با دولتهای همسایه فارسیزبان نیز میتواند تأثیرات منفی بر جای بگذارد.
نظر شما