ایران، اتحادیه عرب و منازعه عربی- عربی


ایران، اتحادیه عرب و منازعه عربی- عربی

 
دوشنبه 10 بهمن 1390
 
 

فضا و تحولات در خاورمیانه در پیامد تحولات بیداری اسلامی حاکی از سر بر آوردن خاورمیانه‌ای جدید با نظم، بازیگران، جهت گیری‌ها و منازعاتی (Struggle) نوظهور است. به استناد سوابق تاریخی، در طول سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم تا اوایل سال 2012 خاورمیانه دچار منازعات زیادی بوده است. منازعه عربی- اسرائیلی، منازعه عربی ـ پارسی، منازعه ترکی- عربی، منازعه عربی- غربی و منازعه پارسی- غربی از جمله این منازعات بوده‌اند.

با این وجود، هیچگاه در طول چند دهه بعد از جنگ جهانی دوم تاکنون خاورمیانه در آستانه (Threshold) درگیر شدن در یک منازعه عربی- عربی جدی به شکل و محتوای جدید آن متاثر از تحولات در یکی از کشورهای عربی و مبتنی بر مدیریت بحران توسط یک نهاد عربی مهم به نام اتحادیه عرب نبوده است.


نوع واکنش و کنشگری اتحادیه عرب به تحولات و روندهای در حال شکل گیری در سوریه از زمان شکل‌گیری ناآرامی‌ها در سوریه تا اواخر ژانویه 2012 بر سرعت این منازعه عربی ـ عربی تاثیر گذار بوده است. بر این مبنا در آخرین نوع کنشگری و تحرک، این اتحادیه قصد دارد موضوع سوریه را به عنوان یک موضوع حاد برای صلح و امنیت بین‌المللی، از مجاری همانند شورای امنیت سازمان ملل متحد در مسیر سناریوهای قدرت‌های فرامنطقه‌ای و در جهت مقابله با «محور مقاومت» - که از نقش ایران تاثیر پذیری زیادی دارد- هدایت و مدیریت نماید.


نوع فعالیت و مداخله اتحادیه عرب در بحران سوریه در طول چند ماه گذشته خبر از متاثر شدن شدید این اتحادیه در مسیر منافع و تله‌های استراتژیک قدرت‌های بزرگ و فرامنطقه‌ای، روندهای در حال شکل‌گیری در حوزه امنیت بین‌المللی و در جهت درهم شکستن یکی از ستون‌های اصلی «محور مقاومت» در منطقه خاورمیانه است.


اصولا در طول 33 سال گذشته، روابط ایران و سوریه با اتحادیه عرب به جز از موارد جزیی دچار چالش یا  رویارویی جدی قرار نگرفته است. بنا بر شواهد موجود و منتشر شده آخرین کنشگری‌های اتحادیه عرب در مقابل تحولات سوریه به عنوان یکی از ستون‌های «محور مقاومت» در منطقه در واقع ادامه بازی کشورهای مهم عربی و مخصوصا قطر و عربستان همراستا با آمریکا علیه اهداف راهبردی ایران و «محور مقاومت» در خاورمیانه جدید است. «محور مقاومتی» که در طول یک دهه گذشته در مقابل گفتمان‌ها و معادلات مسلط در عرصه ساختار قدرت و ثروت در عرصه نظام بین‌المللی ایستادگی کرده است.


علاوه بر این، ارزیابی اولیه از نوع کنشگری و موضعگیری‌های اتحادیه عرب در ارتباط با تحولات بهار عربی و مخصوصا تحولات سوریه در طول 1 سال گذشته گمانه زنی‌هایی جدی را در ارتباط با تخاصمی‌تر شدن هر چه بیشتر رویکرد اتحادیه عرب در قبال «محور مقاومت» در مسیر پیش روی تحولات در این منطقه مهم ژئوپلیتیکی و ژئو استراتژیکی باز می‌نماید.


بر مبنای اساسنامه و منشور اتحادیه عربی، این نهاد منطقه‌ای هویتی ـ زبانی؛ یک ساز و کار عربی در جهت حفظ، حمایت و مدیریت از بازیگران عربی است و به لحاظ ماهوی نباید در مسیر نابودسازی اعضا و بازیگران اصلی خودش باشد. با این وجود، تمامی شواهد و واقعیت‌های عینی کنشگری اتحادیه عرب در بحران سوریه تاکنون حاکی از این است که این اتحادیه جهان عرب را در موضوع آینده سوریه در مسیر شکاف‌گرایی و تعمیق منازعه عربی- عربی قرار داده است.


نتیجه این که نوع اقدامات اتحادیه عرب در قبال بحران سوریه در 1 سال گذشته مولد یک منازعه عربی- عربی جدید و جدی بوده است که قربانیان اصلی آن نیز در آینده عمدتا بازیگران عربی خواهند بود. در این پروسه نکته مهم این است که شکل‌گیری یک منازعه عربی- عربی از طریق مشارکت اتحادیه عرب در خاورمیانه جدید در حال ظهور و مخصوصا آینده سوریه در راستای اصول و هنجارهای مهم بین‌المللی همانند اصل عدم مداخله، استقلال، حاکمیت و پروسه گذار دموکراتیک نخواهد بود.


نباید فراموش کرد که تعمیق منازعه عربی ـ عربی هر چند در کوتاه مدت شاید منافعی را برای برخی از بازیگران عربی به دنبال داشته باشد ولی در میان مدت و بلند مدت باعث تعمیق منازعات عربی ـ غربی، عربی ـ اسرائیلی، عربی- ترکی و پارسی- غربی در این منطقه خواهد شد. هیچ‌کس نمی‌تواند کتمان کند که تعمیق این منازعات نه به نفع قدرت‌های منطقه‌ای است و نه منافع مردم کشورهای خاورمیانه.