انتخابات چالش‌زا پیرمحمد ملازهی


انتخابات چالش‌زا

 
شنبه 23 فروردین 1393
 
 
 

انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای محلیِ روز شنبه 16 فروردین 1393 افغانستان، همراه با حاشیه‌ها و احتمالاً پیامدهای مهمی خواهد بود. شرکت بسیار گسترده و فعال زنان و جوانان که ازطریق بهره‌گیری از امکانات مدرن ارتباطی نظیر: فیس‌بوک، توییتر و اس‌ام‌اس هماهنگ شده بودند، تحول مهمی در افغانستانِ به‌شدت سنت‌گرا و با ساخت ذهنی قبیله‌ای بود. از حاشیه‌های مهم این انتخابات، کمبود ورقه‌های رأی‌گیری در حوزه‌هایی بود که انتظار می‌رفت اکثریت رأی آنها به دکتر عبدالله عبدالله، نامزد گروه اصلاح و همبستگی تعلق داشته باشد. این امر از این جهت مهم است که تردیدهایی را از مرحله شمارش آرا و اعلام نتایج دامن زده است و بحث تقلب انتخاباتی را مطابق نمونه سال 2004 مطرح کرده است، به‌طوری‌که به‌نظر می‌رسد دو تفکر اصلاح‌گرا و سنت‌گرا حول محور قومیت درپی این انتخابات وارد چالش‌های جدی‌تر شوند و سرنوشت صلح، ثبات، توسعه سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی و اقتصادی افغانستان به‌شدت تحت تأثیر آن قرار گیرد. درعین‌حال اگر نتایج انتخابات به هر دلیلی با انتظارات دامن زده شده در نسل جوان و تحول‌خواه و زنان افغانستان هم‌خوانی پیدا نکنند، افغانستان را می‌تواند وارد مرحله خطرناک‌تری از تنش‌های سیاسی، قومی و اجتماعی سازد که بالقوه از ظرفیت ارتقا تا سطح بروز جنگ داخلی قومی ـ مذهبی‌شده و حتی تجزیه قومی افغانستان برخوردار خواهد بود.
بااین‌حال، جنبه مثبت در این انتخابات، مدیریت مؤثر آن به‌وسیله خود افغان‌ها و بدون دخالت نیروهای خارجی بود و این علی‌رغم آن بود که طالبان تهدید کرده بودند هرکس در انتخابات شرکت کند کشته خواهد شد. برگزاری انتخابات و تأمین امنیت آن، نگرانی اصلی دولت و نیروهای امنیتی بود، ولی مردم با حضور گسترده خود پای صندوق‌های رأی، درواقع یک «نه» بزرگ به جریان افراط و طالبان گفته و نشان دادند که تحت هیچ شرایطی رضایت به تجدید قدرت طالبان نخواهند داد؛ اما این انتخابات در همان حال نشان داد که عبور سالم افغانستان از ساختار تمرکزگرای قدرت با خصلت انحصارطلبی قومی پشتون و انحصارطلبی ایدئولوژیک طالبان به‌طرف ساختار متوازن‌تر قومی ـ مذهبی که در آن اصل بر شایسته‌سالاری قرار بگیرد و نامزد اقلیت‌های غیرپشتون بتواند در فضای آرام در انتخاباتی آزاد، دموکراتیک، منصفانه و شفاف با نامزد پشتون رقابت کند، تا چه اندازه دشوار و بعضاً غیرممکن است. همین جنبه از انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای محلی افغانستان است که از نگاه راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران و سایر همسایگان دور و نزدیک افغانستان و در سطح بالاتری برای منابع جهانی قدرت بسیار حائز اهمیت و تعیین‌کننده خواهد بود.
اکنون می‌توان تصور کرد که آینده صلح و ثبات و توسعه افغانستان در گرو چگونگی برخورد حاکمیت و مخالفان رسمی و غیررسمی آن با پیامدهای این انتخابات خواهد بود. بدین معنا که اگر انحصارطلبی قومی پشتون و انحصارطلبی ایدئولوژیک طالبان پشتون تعدیل نشود و شمارش و اعلام نتایج انتخابات در ذهنیت قومیت‌های غیرپشتون مخدوش جلوه کند و به‌خصوص اگر دکتر عبدالله عبدالله نتایج خلاف انتظار عمومی را نپذیرد، احتمال بروز بحران جدی قومی‌شده وجود خواهد داشت. در چنین حالتی، احتمال رقابت‌های قومی و مذهبی در افغانستان تشدید می‌شود و از ظرفیت تأثیرگذاری بر همسایگان افغانستان نیز برخوردار خواهند بود. صف‌بندی احتمالی قومی در افغانستان پشتون‌ها را در یک طرف و غیرپشتون‌ها شامل: ازبک، تاجیک، و هزاره شیعه‌مذهب را در طرف دیگر قرار خواهد داد و به موازات آن گمان می‌رود پاکستان، عربستان سعودی، امارات و تا حدی ترکیه که در تحولات افغانستان صاحب نقشی هستند، در کنار قومیت پشتون و ایران، هندوستان، و برخی از کشورهای آسیای مرکزی خود را ناچار در کنار قومیت‌های غیرپشتون و تحول‌خواه در قدرت خواهند یافت. درحقیقت، انتخابات افغانستان در دو سطح کلی جامعه افغان را با چالش‌های جدی مواجه خواهد کرد:
1. تقابل ساخت ذهنی قدرت سنت‌گرای قومی و ذهنیت مدرن‌گرای قدرت؛
2. تقابل نهادهای سنتی در قالب لویه جرگه و نهادهای مدرن نظیر مجلس.
ازآنجاکه این دو زمینه چالش‌زا بر بستر قومیت قرار گرفته‌اند، این احتمال وجود دارد که نتایج اعلام‌شده و نحوه شمارش آرا مورد قبول یکی از طرف‌های سنت‌گرا یا تحول‌خواه قومی قرار نگیرد و مشروعیت دولت بعدی و انتقال مسالمت‌آمیز قدرت را در عمل با مشکل روبه‌رو کند. چنین اتفاقی به‌سود آمریکا و ناتو و اثبات ضرورت امضای موافقتنامه امنیتی و تداوم حضور نظامی آمریکا در افغانستان خواهد بود که درهرحال، اکثریت نامزدها تمایل خود را به امضای آن علناً اعلام کرده‌اند. ازاین‌رو، لازم می‌شود که جمهوری اسلامی ایران از هم‌اکنون خود را آماده برخورد درست با تحولات احتمالی افغانستان درپی انتخابات بکند. بحث مهم دیگر ساخت متمرکز قدرت مورد نظر دولت کرزای و قومیت پشتون است که با پیروزی زلمی رسول و یا اشرف غنی احمدزی محقق می‌شود. این درحالی است که جناح تحول‌خواه با نامزدی عبدالله عبدالله ساخت قدرت مبتنی‌بر توزیع قدرت در ولایات را مطرح کرده است؛ بحثی که می‌تواند سیاست راهبردی ایران را در افغانستان با نوعی پارادوکس روبه‌رو کند. بدین معنا که از یک طرف این طرح نوعی هم‌خوانی با طرح ژنرال پطرائوس دارد که هدف آن واگذاری جغرافیا به طالبان و جریان افراط اهل سنت در دو سوی خط مرزی «دیوراند» پاکستان و افغانستان است تا از این طریق جریان رادیکال اهل سنت را علیه رقبای خود در سطح کلی‌تر و مشخصاً روسیه و چین و در درون دنیای اسلام و رقابت جنگ فرقه‌ای شیعه و سنی هدایت کند و ازسوی‌دیگر، در عمل پیروزی جریان قومی غیرپشتون در انتخابات با منافع ایران سازگارتر است. چنین تناقضی را در سایه توجه خاص به افغانستان و برخورد آگاهانه با تحولات آتی آن می‌توان حل کرد. دولت مرکزی قدرتمند خارج از گرایش قومی و مذهبی در روندی دموکراتیک و مشروع در افغانستان با منافع راهبردی ایران سازگارتر است، تا تجزیه و یا ادامه انحصار قومی قدرت.