اجلاس G-20 هامبورگ: تقابل چندجانبه گرایی اروپایی با یک‌جانبه‌گرایی آمریکایی


اجلاس G-20 هامبورگ: تقابل چندجانبه گرایی اروپایی با یک‌جانبه‌گرایی آمریکایی



شنبه 4 شهریور 1396



دوازدهمین اجلاس گروه بیست در  تاریخ هفتم و هشتم جولای در شهر بندری ـ صنعتی هامبورگ آلمان، زادگاه صدراعظم آلمان برگزار شد. مرکل  این شهر را «چراغ تجارت آزاد» می‌نامد و به همین‌دلیل آنجا را برای میزبانی این اجلاس انتخاب کرد. G-20  متشکل از سران نوزده کشور و اتحادیه اروپا است که حدود ٨٥ درصد اقتصاد جهانی، سه‌چهارم تجارت جهانی و دوسوم جمعیت جهان را شامل می‌شوند. چین، اتحادیه اروپا، آمریکا، هند، ژاپن و آلمان به ترتیب با ٢١، ١٩، ١٨، ٨، ٤ و ٣ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی بزرگ‌ترین اقتصادهای G-20  محسوب می‌شوند. علاوه‌بر اعضای اصلی، اسپانیا به‌عنوان میهمان دائمی در همه اجلاس‌ها حضور دارد. امسال آلمان کشورهای نروژ، هلند، سنگاپور را به‌عنوان کشورهای شریک G-20 دعوت کرده بود. همچنین گینه به‌عنوان نماینده اتحادیه آفریقا، ویتنام نماینده همکاری اقتصادی آسیا ـ پاسیفیک (اپک) و سنگال به‌عنوان نماینده مشارکت جدید برای توسعه آفریقا دعوت شده بودند.(1) یکی از مهم‌ترین رویدادهای مربوط به این اجلاس اعتراضات و خشونت‌های بی‌سابقه در اعتراض به این اجلاس بود. رسانه‌های آلمان به‌خاطر وسعت و شدت‌ اعتراضات، تاریخ سیاسی هامبورگ را به قبل و بعد از اجلاس سران G-20 تقسیم می‌کنند. اولین تظاهرات بزرگ سراسری در هامبورگ، روز پنج‌شنبه شش جولای با عنوان «به جهنم خوش‌آمدید» برگزار شد. تظاهرات بزرگ دیگر با حضور هفتاد هزار نفر با عنوان «همبستگی بدون مرز به‌جای G-20» هدف خود را علیه جنگ‌‌افروزی (در سوریه، عراق و اوکراین)، بستن مرزها به روی پناه‌جویان، نژادپرستی، تغییر اقلیم به دست بشر و شکاف روزافزون طبقاتی تعریف می‌کرد.

انزوای روزافزون بین‌المللی ایالات ‌متحده آمریکا در زمان ریاست‌جمهوری ترامپ در موضوعات مورد توافق بین‌المللی روند جدیدی است که در اجلاس G-20 در هامبورگ آلمان مشهود بود. درواقع این دور از اجلاس به نمایشگاهی برای تشدید تنش و اختلافات با ترامپ تبدیل‌ شده بود. به‌ غیر از توافق بین مسکو ـ واشینگتن برای اجرای آتش‌بس در جنوب غرب سوریه، در سایر دستور کار این اجلاس و مهم‌ترین آن‌ها مسائل تجاری و محیط زیستی اتفاق‌نظر و توافقی بین ایالات ‌متحده آمریکا و سایر قدرت‌های اقتصادی به وجود نیامد. از جنگ اقتصادی آلمان با آمریکا که در قالب توافقاتی با ژاپن و چین دقیقاً یک روز قبل از اجلاس تا جنگ اقتصاد سیاسی و امنیتی روسیه با آمریکا در موضوعات اوکراین و سوریه و حتی شاید بتوان گفت اقدامات حمایتی چین در آزمایش موشک بالستیک قاره‌پیمای کره شمالی در چند روز مانده به اجلاس. ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در واکنش به تحولات اجلاس G-20  هامبورگ گفته است: «این اجلاس نشان داد که آمریکا در صحنه جهانی در انزوا قرار گرفته است، تجارت در حال منطقه‌ای شدن است و این برای ایالات ‌متحده زیان‌بار خواهد بود».(‍‌2) با وجود اذعان به موفقیت‌آمیز بودن این اجلاس از طرف خانم مرکل، اما اختلافات روزافزون میان ایالات‌ متحده و سایر قدرت‌های بزرگ و در سطحی وسیع‌تر بین قدرت‌های شاخص G-20 کاملاً نمایان بود. درخصوص تجارت آزاد با اشاره به دستاوردهای نشست اخیر گروه ٧ در تائورمینا (ایتالیا) و ضمن تأکید بر تجارت آزاد، حقوق کشورها برای مقابله با رقابت‌های ناعادلانه به‌رسمیت شناخته شد. دراین‌خصوص در متن بیانیه آمده است: «ما بازارها را باز نگه می‌داریم و تجارت و سرمایه‌گذاری متقابل و دوطرفه و سودمند و اصل عدم تبعیض را حفظ خواهیم کرد و به مبارزه با حمایت گرایی در تمامی اشکال غیرعادلانه آن ادامه خواهیم داد. ما درعین‌حال اقدامات و ابزارهای تجاری مشروع را به‌رسمیت می‌شناسیم».


ترامپ تصمیم خود درخصوص محدودیت‌های واردات فولاد را در چند روز آینده اعمال خواهد کرد. وزیر بازرگانی ترامپ، ویلبر راس در یک بررسی چند ماهه از صنعت فولاد ایالات ‌متحده آمریکا، گزارش داده که واردات زیاد فولاد امنیت صنایع فولاد ایالات‌ متحده آمریکا را در معرض خطر قرار داده است و باعث ضعف صنعت فولاد داخلی شده است. کاخ سفید نیز با تکیه ‌بر این گزارش درصدد محدودیت‌های جدیدی با اعمال تعرفه و سهمیه بر واردات فولاد است. انتقادات آمریکا به یارانه و کاهش قیمت فولاد چین است که معتقد هستند بازار ایالات ‌متحده را با حمایت‌گرایی تسخیر کرده است. اکنون این تصمیم، بزرگ‌ترین صادرکنندگان فولاد به آمریکا که عبارت‌اند از: چین، کانادا، مکزیک، برزیل، کره جنوبی، اوکراین و آلمان را به‌شدت نگران کرده است. درزمینه تغییرات اقلیمی و حفاظت از آن، همه کشورهای عضو گروه بیست بر قطعی بودن توافق اقلیمی پاریس و غیرقابل‌برگشت بودن آن تأکید کردند. در بخش آب‌وهوایی این اعلامیه آمده است: «آمریکا با همکاری نزدیک با دیگر همتایانش تلاش خواهد کرد تا به دسترسی و استفاده آنها از سوخت‌های فسیلی به صورتی تمیزتر و بهینه‌تر کمک کند.»، «ما به این تصمیم آمریکا توجه داریم که از توافق پاریس بیرون رفته است، بااین‌حال تصمیم سایر اعضای G-20 در این رابطه غیرقابل‌ بازگشت است».


استراتژی اروپا برای متعادل‌سازی از طریق مثلث چین ـ اتحادیه اروپا ـ آمریکاست. به این طریق که در موضوعات تجاری با فشار بر چین از ایالات ‌متحده استفاده کند و در موضوعات زیست‌محیطی با فشار بر ایالات‌ متحده با چین همکاری کند.(3) روند عمومی جهان نشان‌دهنده موفقیت دیپلماسی عمومی چین در اروپا هم‌زمان با اختلافات هر دو آنها با ایالات ‌متحده هست؛ لذا یک کارت بازی بهتری نسبت به قبل برای پکن در اروپا ایجاد شده که آن را آماده رهبری جهانی می‌کند. برگزاری نشست اتحادیه اروپا و چین در ماه ژوئن در بروکسل درخصوص مسائل تجارت و سرمایه‌گذاری اتحادیه اروپا ـ چین که شامل دسترسی بهتر چین به شرکت‌های اروپایی در چین است، یکی از مهم‌ترین این موارد در بحبوحه اختلافات چین و اتحادیه اروپا با آمریکا بود.  عدم اطمینان در روابط بین آمریکا و اروپا روزبه‌روز بیشتر می‌شود. سخنرانی ترامپ در ورشو درخصوص اسلام‌هراسی و ممانعت از مهاجرت که مملو از ایده برتری تمدن غربی و نزدیک به ایده نزاع تمدنی هانتینگتون و همچنین نزدیک به دیدگاه‌های راست افراطی اروپایی بود. پوتین نیز دقیقاً برای شکاف در همگرایی اروپایی حامی این ایده‌ها هست. اکنون مسئله نزدیکی به روس‌ها، ادبیات شدیدتر نسبت به چین، تثبیت رویکردهای ممانعت مهاجرت به آمریکا و دیوار کشیدن در مرز مکزیک، خروج از معاهده پاریس، تضعیف اتحادیه اروپا و غیره، ازجمله شعارهای ترامپ و هم‌راستا با منافع روسیه هستند. برخی نیز مطرح کردن چنین صحبت‌هایی از طرف ترامپ یک روز قبل از اجلاس G-20  را آگاهی ترامپ از تنها ماندن در این اجلاس و  تلاش وی برای جلب نظر پوتین می‌دانند که تأثیرگذار هم بود و آنها برخلاف پیش‌بینی رسانه‌های آمریکایی دیدار گرم و شگفت‌انگیزی داشتند. شاید بتوان چنین دستور کاری را بین اروپا ـ چین و اروپا ـ ژاپن مشاهده کرد. بااین‌حال با توجه به پیچیده بودن وضعیت بحران‌های منطقه‌ای و جهانی از خاورمیانه گرفته تا اوکراین، کره شمالی و دریای چین جنوبی این دستور کارها نمی‌تواند قطعی و پایدار باشد بلکه در بهترین شکل ممکن تاکتیک‌هایی است که به ازای منافع در موضوعات مختلف چرخش می‌کند.


بریتانیا در این اجلاس خیلی کم‌فروغ ظاهر شد و تقریباً در تمامی مسائل و دستور کارها مطیع و فرمان‌بردار بود. این کشور علی‌رغم موافقت خود با بحث‌های تجارت آزاد و توافق اقلیمی پاریس به‌شدت دنباله‌رو آمریکا بود و دراین‌راستا ترامپ قول یک توافق‌نامه تجاری خیلی قوی و خوب در آینده‌ای نزدیک را به بریتانیا داد.  تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، ضمن تشریح تأثیرات منفی عمیق بر گزیت به بریتانیا و لزوم بازگشت دوباره این کشور به اتحادیه اروپا، اظهار کرده درحالی‌که بریتانیا از اعضای پیشتاز اجلاس‌های جهانی بوده است، امسال در اجلاس‌های G-7 و G- 20 از آهسته‌ترین و بی‌فروغ‌ترین کشورها به‌لحاظ اقتصادی و نقش‌آفرینی بود.


جمع‌بندی

این اجلاس به یک رقابت بین سه شخصیت بانفوذ دنیا تبدیل‌شده بود. دونالد ترامپ به‌عنوان یک ناراضی از وضعیت موجود اقتصاد و تجارت بین‌المللی به‌خصوص در ارتباط با چین و آلمان، شی جینگ پینگ به‌عنوان کسی که آماده رهبری جهانی است و آنگلا مرکل، رهبر غیررسمی اتحادیه اروپا و به‌عبارتی رهبر جهان آزاد که مهارت خاصی در ایجاد تعادل دارد. درهمین‌راستا برخی دانشمندان علوم سیاسی جهان کنونی را «گروه صفر» نامیده است(4) که در آن هیچ کشوری و یا بلوکی با توجه به رویکردهای متفاوت نمی‌تواند رویدادهای جهانی را شکل‌دهی و یا هدایت کند. اجلاس G-20  دو دیدگاه و مفهوم از مدیریت امور بین‌الملل را نشان می‌داد. رویکرد چندجانبه گرایی اروپایی از طریق موضوعاتی مانند: رشد پایدار و همه‌جانبه، اقتصاد باز، پیشرفت اقتصادی و اجتماعی، حفاظت از محیط‌ زیست و آب‌وهوا پایه‌ریزی می‌شود که در این رویکرد بیشتر مشروعیت این اجلاس و تأثیرگذار بودن راهکارهای این اجلاس برای مدیریت بحران‌های بین‌المللی مطرح می‌شود. درحالی‌که در رویکرد یک‌جانبه‌گرایی آمریکا مشروعیت اجلاس مطرح نبوده، بلکه خود قدرت تعیین‌کننده هست و به‌جای هدف، موردتوجه قرار می‌گیرد. آلمان در این اجلاس با تأکید بر مشارکت بیشتر در تجارت آزاد، توافق‌نامه اقلیمی پاریس، برنامه‌ریزی توسعه پایدار و همچنین تأکید خاص بر آفریقا و ارائه طرح مارشال برای توسعه آفریقا روایت چندجانبه‌گرایی را به نمایش ‌گذاشت. برخی دیدار روز قبل از اجلاسG-20، ترامپ در ورشو لهستان در اجلاس سه دریا را دارای پیام جدی برای اروپا و آلمان می‌دانند. به‌نظر برخی تحلیلگران این دیدار با آگاهی ترامپ از جاه‌طلبی‌های لهستان دربرابر بروکسل، آن را ائتلافی دربرابر برلین در خود اروپا می‌دانند.

باید گفت که چندجانبه‌گرایی موردنظر آلمان و اروپا قصه دراز دارد و سیاست قدرت و تاکتیک موازنه‌سازی اکنون به الگوی مناطق مختلف تبدیل شده است. علاوه‌بر رقابت‌ها و تاکتیک‌های دوجانبه‌گرایی بین اروپا، چین، آمریکا، ژاپن و کشورهای نوظهور اقتصادی، در خاورمیانه نیز علی‌رغم تغییر تاکتیکی، به‌نظر می‌رسد دوجانبه‌گرایی مورد اشاره به الگوی اصلی منطقه تبدیل شده است. ترکیه که چندی پیش  تمایل به پیشرفت عربستان سعودی و علم شدن آن دربرابر ایران در خاورمیانه داشت اکنون با حادث شدن بحران قطر دوجانبه‌گرایی ایران ـ ترکیه و یا سه‌جانبه‌گرایی ایران ـ ترکیه ـ قطر را پیش می‌کشد. همچنین برنامه موشکی کره شمالی نیز می‌تواند عاملی برای تغییر قدرت و تغییر موازنه، در صورت ادامه مناقشه باشد.


منابع