ساده‌انگاری در بحران سوریه


ساده‌انگاری در بحران سوریه
 

 
یکشنبه 10 شهریور 1392
 
 

به‌نظر می‌رسد که عمق بحران سوریه برای هیچ‌کدام از طرف‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی از قبل قابل فهم نبوده است و نوعی ساده‌انگاری در آن وجود داشته است. هنوز هم این ساده‌انگاری امکان تداوم یافته و از دستیابی به یک راه‌حل معقول جلوگیری کرده است. ساده‌انگاری از آنجا آغاز شد که سوریه تحت تأثیر آنچه که از آن به نام بهار عربی یا بیداری اسلامی یاد شد قرار گرفت و دولت حزب بعث و مخالفانش را بر سر قدرت وارد چالش کرد. ساده‌انگاری مخالفان آن بود که فکر می‌کردند رژیم حاکم از پایگاه اجتماعی ضعیفی برخوردار است و نارضایتی از ساخت متمرکز قدرت حزب بعث به‌سرعت باعث فروپاشی آن می‌شود و آنها با کسب حمایت خارجی می‌توانند به قدرت با حداقل هزینه دست بیابند، اتفاقی که در عمل نیافتاد و به جنگ مخرب داخلی با آینده‌ای مبهم و تلفات سنگینی منتهی شده است. در سایه همین ساده‌انگاری بود که مخالفان بشار اسد بدون محاسبه قدرت برتر ارتش سازمان‌یافته و مسلح و با انگیزه قوی ایدئولوژیک دست به سلاح بردند و این در حالی بود که مخالفین از پراکندگی قابل توجهی برخوردار بودند و به ارتش این فرصت را می‌دادند که در مقابله با آنها از قدرت به نحو مؤثری بهره‌گیری کند.
ساده‌انگاری بحران سوریه تنها به نیروهای مخالف محدود باقی نماند و در سطوح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی دامنگیر همه بازیگران آن شد. بدین معنا که نظام حاکم نیز ارزیابی واقع‌بینانه‌ای از عمق تخریبی که ممکن است بحران درپی داشته باشد نداشت و بحران را محدودتر از آن تصور می‌کرد که اولاً بتواند این همه به درازا بکشد و ثانیاً کشور را به ویرانه‌ای مبدل سازد. موضوعی که در بعد ملی چیزی جز باخت برای هر دو طرف معنای دیگری نخواهد داشت. چنین ساده‌انگاری از بحران سوریه در سطح بین‌الملل و بازیگران منطقه نیز قابل ردیابی است. کشورهای منطقه که خود را درگیر بحران سوریه کردند از قبل برآورد واقع‌بینانه‌ای نداشتند و ساده‌انگارانه فکر می‌کردند مخالفان حکومت بعث سوریه در موقعیتی قرار دارند که در کوتاه‌ترین زمان ممکن و با تحمیل هزینه‌های قابل تحمل تغییرات مورد نظر را به سوریه تحمیل نمایند. لااقل با ضریب اطمینان قابل قبولی می‌توان گفت که نه در سطح بین‌الملل و نه در سطح منطقه وضعیتی که درحال‌حاضر در سوریه حاکم است قابل انتظار نبوده است. درنتیجه این ساده‌انگاری بحران سوریه در سه سطح شکاف‌های خطرناکی بروز کرده است.
1. در سطح جهانی بین منافع اصلی قدرت آمریکا ـ اروپا ـ روسیه و چین
2. در سطح منطقه‌ای، بین جمهوری اسلامی ایران، عراق، حزب‌الله و برخی از کشورهای عرب حول محوریت عربستان سعودی
3. در سطح مذهبی، شکاف شیعی ـ سنی
اینکه این‌گونه شکاف‌ها را چگونه می‌توان جبران کرد با دورنمای چندان روشنی روبه‌رو نیست به‌ویژه از این نظر که منافع متضادی وجود دارد و هر کدام از طرف‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی بحران سوریه پی‌گیر منافع خود هستند و شرایط به‌گونه‌ای متحول شده که هیچ نوع سازگاری بین منافع متضاد قابل تصور نیست. در چنین فضایی واقعی اما نگران‌کننده در سوریه، خطر گسترش ابعاد جنگ و دخالت قدرت‌های بزرگ افزایش یافته است و کاربرد سلاح شیمیایی قطع‌نظر از ابهاماتی که در قبال آن وجود دارد بهانه لازم را به دست داده است تا قدرت‌های غربی در اندیشه تحمیل دگرگونی در ساخت قدرت متمرکز حزب بعث به رویکرد نظامی علاقه نشان دهند؛ رویکردی که احتمال زیاد نه‌تنها راه‌حلی قطعی برای بحران سوریه به‌دست نخواهد داد، بلکه می‌تواند دامنه شکاف‌های به‌وجود آمده را گسترده‌تر نماید. بااین‌حال در نگاهی واقع‌بینانه‌تر واکنش هر کدام از طرف‌ها در بحران سوریه قابل ارزیابی است و می‌‌توان حدس و گمان‌هایی از عملکرد آنها در شرایط حاد رویکرد نظامی به‌دست آورد. اهمیت این موضوع به‌خصوص برای کشورهای منطقه‌ای درگیر بحران سوریه در آن است که ممکن است ساده‌انگاری آنها به نوعی توجیه ایدئولوژیک حقانیت‌طلب و حق‌محور روبه‌رو گردد و درک واقعیت‌ها را با تأخیر روبه‌رو سازد و یا اساساً آنها را غیرقابل درک سازد. بنابراین خطرات احتمالی ساده‌انگاری بحران سوریه ممکن است بیش از آن چیزی باشد که در مراحله اولیه به‌نظر می‌آمده است. هرگاه این موضوع را از زاویه بازیگران داخلی منطقه‌ای و بین‌المللی آن مورد توجه قرار دهیم یک نوع ارزیابی مقدماتی با قید احتیاط‌های خاص از این گونه مسائل پیچیده می‌توان به‌دست داد. این ارزیابی مقدماتی را به فرض دخالت خارجی در سوریه می‌توان چنین خلاصه کرد:
1. در سطح بین‌الملل. در صورت بروز دخالت خارجی در سوریه این آمریکا، اروپا و متحدان جهانی و منطقه‌آی آمریکا خواهند بود که آغازگر دخالت خواهند بود و روسیه چین در موضع مخالف قرار خواهند گرفت. اما بحث سطح مخالفت روسیه و چین قطعاً در سطح برخورد بازدارنده نظامی قابل انتظار نیست و حداکثر می‌توانند از طرح مسئله در شورای امنیت و گرفتن مجوز دخالت از آن جلوگیری کنند که در عمل نمی‌تواند به حال دولت حاکم در سوریه مفید واقع شود. بنابراین نمی‌توان روی مواضع روسیه و به‌خصوص چین حساب ویژه‌ای باز کرد. این دو کشور عمل‌گرا هستند و براساس منافع راهبردی خود موضع‌گیری خواهند کرد.

2. در سطح منطقه‌ای: کشورهای منطقه در ارتباط با تحولات سوریه در همان حال که در ساده‌انگاری بحران شریک هستند در جهت‌گیری‌ها دچار تضادهای جدی هستند. در شرایط کنونی لااقل می‌توان دو محور و کانون تعیین‌کننده را ردیابی کرد. محور ایران ـ حزب‌الله لبنان و درصد کمتری عراق که تلقی‌محور مقاومت از سوریه دارند و آن را خط مقدم مبارزه با صهیونیسم و اسرائیل تصور می‌کند و به‌طور طبیعی در کنار دولت حاکم در سوریه قرار می‌گیرند و در ادبیاتی خاص سوریه را خط قرمز اعلام کرده‌اند؛ و محور ترکیه، برخی از کشورهای عرب با محوریت عربستان سعودی که در کنار مخالفان حکومت بشار اسد صف‌آرایی کرده‌اند. حتی پس از پایان احتمالی بحران می‌تواند شکاف در این دو محور تا مدت‌ها در حالت تعمیق‌شده‌اش نگاه داشته شود و همگرایی منطقه‌ای را مشکل سازد. اما اینکه کانون حمایت منطقه‌ای از بشار اسد در شرایط دخالت نظامی خارجی می‌باید چگونه واکنشی داشته باشد بستگی به سطح دخالت خارجی و اهداف تعیین‌شده آن خواهد داشت، اما در هیچ شرایطی علی‌القاعده نباید زیر بار جنگ بروند و حمایت خود را براساس منافع ملی خود در سطح سیاسی محدود نگاه دارند. مگر آنکه واقعاً این ذهنیت آنقدر قوی باشد که دخالت خارجی در سوریه محدود باقی نخواهد ماند و به کل منطقه سرایت خواهد کرد.
بااین‌حال بحران ساده شده سوریه در سطح بین‌الملل و در سطح منطقه می‌تواند با خردورزی محدودتر شود و قابل کنترل گردد. آنچه که واقعاً خطرناک خواهد بود عمق شکافی است که از ساده‌انگاری بحران سوریه در سطح مذهبی و شکاف شیعی ـ سنی به‌وجود خواهد آورد. این شکاف می‌تواند نسل‌ها از مسلمانان را تحت تأثیرات مخرب خود قرار دهد و خسارات آن غیرقابل جبران خواهد بود. بحران سوریه به‌صورت غیرقابل باوری فرقه‌گرایانه شده است و از آنجا که ظرفیت‌های واقعی در شکل ترکیب‌شده از منافع قومی و ایدئولوژیک در خاورمیانه برای تشدید فرقه‌گرایی وجود دارد و ساختارهای قدرت در تقریباً همه کشورهای منطقه متأثر از نگاه قبیله‌ای است، شکاف شیعی ـ سنی اگر عقلای قوم برای آن را‌ه‌حلی نیابند غولی است که از بطری خارج می‌شود و بازگرداندن آن به بطری ممکن است به‌سادگی ممکن نباشد و تروخشک را با هم و یک‌جا بسوزاند. به احتمال زیاد قدرت‌های بزرگ خارجی خود را در بحران سوریه غرق نخواهند کرد و در بده‌وبستان‌ها معامله خواهند کرد ولی به دشواری می‌توان تصور کرد که کشورهای منطقه و رادیکال‌های فرقه‌گرا که در بحران سوریه درگیرند، بتوانند و یا اجازه پیدا کنند که گریبان خود را از این بحران خلاص نمایند.