شرق آسیا ـ جدول قدرت


شرق آسیا ـ جدول قدرت

 
سه شنبه 19 آذر 1392
 
 

دریای شرقی چین این روزها محل مناقشات حاد منطقه‌ای و بین‌المللی شده است. پرسش این است که چرا چین از یک طرف و ژاپن، کره جنوبی، و آمریکا از طرف دیگر در این بخش از شرق آسیا وارد مناقشه شده‌اند. ظاهر امر آن است که چین در تعیین محدوده دفاع هوایی‌اش در دریای شرق چین بخشی از قلمرو جزایری را که از قبل بر سر مالکیت تاریخی آنها اختلاف‌نظر وجود داشته است در محدوده تحت صلاحیت خود منظور کرده است و همین موضوع باعث بالا گرفتن اختلافاتی شده که از قبل وجود داشته است. جزایر غیرمسکونی که در چین از آنها به نام «دیائوبو» و در ژاپن به نام «سنکاکو» یاد می‌شود از زمانی اهمیت پیدا کردند که منابع نفت و گاز در آنها کشف شد. اما حقیقت آن است که این تنها منابع احتمالی نفت و گاز نیست که به اختلافات چین، ژاپن، و کره جنوبی بر سر مالکیت آنها دامن زده است، دو دلیل اصلی‌تر وجود دارد:
1. گسترش محدوده آب‌های سرزمینی؛
2ـ موقعیت استراتژیک جزایر بر سر راه تجارت دریایی.
چین و ژاپن درعین‌حال به ذخایر غنی ماهی در آب‌های منطقه نظر دارند و بحث مالکیت تاریخی خود را در عمق تاریخ جستجو کرده‌اند. چین بر این باور است که اسنادی باستانی از دوره سلسله «مینگ» را در اختیار دارد که جزایر «دیائوبو» را بخشی از قلمرو ملی چین ذکر کرده است. طبق همین برداشت است که کشور تایوان نیز وارد شده و این جزایر را متعلق به خود می‌داند؛ چراکه خود را چین اصلی می‌شناسد. ژاپن تا این حد در تاریخ پیش نرفته است ولی به نقشه‌هایی اشاره دارد که در جنگ اول چین و ژاپن در دریا در سال 1895 وجود داشته و نشان می‌دهد از همین‌ جزایر نیروهای ژاپنی با نیروهای چینی درگیر شده‌اند. در جریان جنگ‌های اول و دوم جهانی این جزایر دست به دست گشت ولی در بیشتر این مواقع ژاپن حاکمیت خود را اعمال می‌کرد. پس از شکست ژاپن از آمریکا نیروی دریایی آمریکا جزایر «سنکاکو» را به تصرف خود درآورد ولی بعداً آنها را به دولت ژاپن واگذار کرد.
بنابراین می‌توان گفت که تثبیت مالکیت کشورها بر این جزایر بستگی به قدرت آنها داشته است و هر وقت یک کشور به‌لحاظ نظامی ضعیف شده اصل مالکیتش بر این جزایر زیر سؤال رفته است ولی درعین‌حال این واقعیت نیز وجود دارد که به‌دلیل غیرمسکونی بودن جزایر این تنها ماهیگیران بوده‌اند که به‌صورت موقت برای مدت محدودی که مشغول ماهیگیری در آب‌های اطراف بوده‌اند به جزایر مورد مناقشه رفت‌وآمد داشته‌اند. مشکل جدید از زمانی آغاز شده که شرکت‌ها‌ی ژاپنی برای کشف انرژی وارد شدند و شایعاتی مبنی‌بر وجود نفت و گاز مطرح شد. از این زمان به بعد است که به‌نظر می‌رسد بحث مالکیت تاریخی جزایر سنکاکو بین چهار کشور چین، تایوان، ژاپن، و کره جنوبی جدی‌تر شده است، اما این تنها موضوع موجود نیست. دو اتفاق مهم دیگر افتاده که بر اهمیت جزایر افزوده است:
اول) طرح انتقال نیروهای دریایی آمریکا به شرق آسیا؛
دوم) پاسخ چین و تقویت نیروی دریایی آن در دریای شرق چین.
ازاین‌رو می‌توان گفت که با گذشت زمان چالش قدرت بین‌الملل است که اهمیت استراتژیک آنها را بالا برده است. آمریکا با انتقال بخش اصلی نیروی دریایی‌اش به شرق آسیا در نظر دارد که قدرت برتر خود را دست‌کم در قرن بیست‌ویکم حفظ کند و جهان را تک‌قطبی نگاه دارد و در مقابل چین امیدوار است که به تمامی شاخص‌های سنتی و مدرن قدرت دست یابد و آمریکا را از نردبان قدرت بین‌الملل به زیر بکشد. این رقابت جدی است و در تمامی صحنه‌های سیاسی ـ اقتصادی ـ نظامی و موقعیت سرزمینی در حال بروز کردن است. اینکه چین محدوده دفاع هوایی خود را در دریای شرقی چین به‌گونه‌ای تعیین می‌کند که جزایری را شامل شود که در دست ژاپن است بی‌ارتباط با نگرانی‌های این کشور از حضور ناوگان‌های آمریکا در ژاپن و کره جنوبی قابل فهم نخواهد بود. همچنان‌که رد ادعای چین از طرف ژاپن و کره جنوبی و حمایت آمریکا از آن بی‌ارتباط با همین واقعیت نیست. پرواز جنگنده‌های ژاپن بلافاصله بعد از اعلام محدوده دفاع هوایی چین بر فراز جزایر مورد مناقشه و پاسخ متقابل چین با واکنش آمریکا همراه شد و جنگنده‌های غول‌پیکر ب 52 آمریکا از پایگاه «گوام» به پرواز درآمدند و بر فراز جزایر «سنکاکو» مانور قدرت دادند. چین هرچند که از خود خویشتنداری نشان داد و صرفاً خواستار اعلام هویت جنگندها شد که مغایرتی با قوانین آمریکا ندارد ولی تردیدی نیست که به‌شدت مراقب تحولات منطقه است و به تقویت قدرت دریایی خود برای مقابله در شرایط اضطراری خواهد پرداخت. مدرن‌سازی ناوگان‌های دریایی چین اکنون در اولویت قرار گرفته‌اند.
از چنین زاویه‌ای اگر به افزایش تنش‌ها در دریای شرقی چین توجه شود آنگاه می‌توان تصور کرد که سرنوشت قدرت بین‌الملل برای قرن بیست‌ویکم در شرق آسیا رقم خواهد خورد و نه در جاهایی مثل خاورمیانه که در التهاب تحولات در آتش جنگ‌های محلی و فرقه‌ای می‌سوزد. تحولات حوزه اقیانوس آرام از این جهت مهم خواهد بود که بیش از پنجاه کشور در دو سوی این اقیانوس پهناور هم‌اکنون درگیر جابه‌جایی مرکز ثقل اقتصاد و تجارت بین‌الملل از حوزه اقیانوس اطلس به حوزه اقیانوس آرام هستند. در بین آنها سه قدرت اصلی آمریکا، روسیه و چین وجود دارند. قدرت‌های سیاسی ـ اقتصادی و نظامی که به احتمال زیاد رفاقت یا رقابت آنهاست که شکل قدرت جهانی به‌صورت تک‌قطبی یا چندقطبی را رقم خواهد زد. شرق آسیا محل نزاع اصلی است و دیر یا زود تحولات در سایر نقاط جهان را جهت خواهد داد. روسیه و چین در حال مقدمه‌چینی برای اتحادی استراتژیک هستند و اگر چنین اتحادی شکل نهایی خود را پیدا کند، انتظار بازسازی جنگ سرد جدیدی باید داشت. همین محدوده دفاع هوایی چین در دریای شرق چین واکنش سریع و تند آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش در چنین فضایی است که کاملاً قابل درک می‌شود؛ وگرنه بحث مالکیت تاریخی جزایر «دیائوبو» یا «سنکاکو» موضوع تازه‌‌ای نیست و کشورهای منطقه بر سر اثبات مالکیت خود نمی‌توانند وارد جنگ شوند. اقتصاد چین و ژاپن آنقدر بهم وابسته است که اجازه رشد تضادی در این حد را بدهد و در همان حال ملی‌گرایی چینی و ژاپنی قادر است که تنش‌ها را حفظ کند و آنها را تحت کنترل مؤثر هم نگاه دارد. اما آنچه که ممکن است از کنترل خارج شود ورود آرام و مداوم چین به صحنه قدرت جهانی و به چالش کشیدن قدرت برتر آمریکاست. این چالش اصلی است که هواداران محافظه‌کارش را در آمریکا بر آن داشته که دست روی دست نگذارند و سر اژدها را قبل از بیداری از خواب طولانی تاریخی‌اش بزنند که اگر از خواب غفلت بیدار شود غیرقابل کنترل خواهد بود. ملی‌گراها در چین نیز دست‌کم چهار تا پنج دهه صلح و آرامش نیاز دارند تا خود از نردبان قدرت جهانی بالا روند و آمریکا را به زیر بکشند. تا آن زمان چین بازی موش و گربه را به آمریکا و متحدان منطقه‌ای و جهانی‌اش ادامه خواهد داد.