ارتقای موقعیت افغانستان


ارتقای موقعیت افغانستان

 
یکشنبه 25 تیر 1391
 

باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا، افغانستان را در ردیف متحدان غیر«ناتو»ی آمریکا قرار داد و این اقدام را خانم هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، در سفر غیرمنتظره‌اش به کابل به اطلاع حامد کرزای، رئیس‌جمهوری افغانستان رساند. به این ترتیب، افغانستان در سیاست آمریکا با موقعیتی شبیه اسرائیل، مصر، و استرالیا روبه‌روست. اما از آنجا که افغانستان در موقعیتی قرار ندارد که بتواند از امتیازات چنین موقعیتی برخوردار شود پرسش بسیار مهمی مطرح می‌شود: چرا آمریکا چنین موقعیتی را برای افغانستان قائل شده است؟ ممکن است دیدگاه‌های متنوعی در این باره وجود داشته باشد؛ اما با در نظر داشتن وضعیت خاص افغانستان در شرایطی که آمریکا و ناتو در نظر دارند تا سال ۲۰۱۴ بخش اصلی نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج سازند و امنیت این کشور را به ارتش و نیروهای امنیتی افغانی واگذار نمایند، این اقدام اوباما می‌تواند چند هدف همزمان داشته باشد، یا لااقل می‌توان گفت دو پیام اصلی در این اعطای موقعیت جدید به افغانستان وجود دارد:

۱. پیام به طالبان و متحدانش به‌ویژه پاکستان که خیلی امیدوار به تصرف قهرآمیز قدرت در کابل بعد از خروج آمریکا و ناتو نباشند.


۲. پیام به چین و روسیه که آمریکا و ناتو در جنوب آسیا برای مدتی طولانی باقی خواهند ماند.


اینکه طرف‌های مورد خطاب پیام آمریکا چگونه برخوردی داشته باشند بستگی به عوامل متنوع‌تری دارد، ولی آنچه مسلم است چین و روسیه راه خود را خواهند رفت و در ابعاد کلی‌تر جهانی بحث قدرت بین‌الملل را در قالب چندقطبی کردن پی خواهند گرفت. جنوب آسیا، خاورمیانه، آفریقا، آمریکای لاتین و آسیای مرکزی محل نزاع اصلی قدرت و نفوذ است. از این رو، انتظار واکنش فوری به پیام آمریکا در مسکو و پکن وجود ندارد. اما در ارتباط با طالبان و متحدانش به‌خصوص پاکستان وضعیت تا حدی متفاوت‌تر است و علی‌القاعده آنها سیاست‌های خود را با لحاظ کردن موقعیت جدید افغانستان در نزد آمریکا مورد ارزیابی مجدد قرار می‌دهند؛ زیرا در هر حال تصرف قهرآمیز قدرت در کابل بعد از خروج نظامی آمریکا و ناتو اگر در ذهنیت طالبان برجسته بوده است، ارتقای موقعیت افغانستان در آمریکا در سطح متحد غیرعضو ناتو خبر خوشایندی برای گروه طالبان نیست. احتمالاً در آمریکا نیز این برداشت واقع‌بینانه‌تر وجود داشته است که خروج نظامی آمریکا و ناتو زمینه تضعیف ساختار موجود قدرت را در کابل فراهم و امیدواری طالبان به گرفتن موضع مسلط در تحولات افغانستان را افزایش خواهد داد. آمریکا در حقیقت می‌خواهد به طالبان یادآوری کند که اجازه نخواهد داد ساختار قدرت موجود در افغانستان از طریق نظامی برهم بخورد، ولی در همان حال راه را برای مصالحه و شریک‌سازی طالبان در قدرت بازنگاه داشته است.


بنابراین از منظر سیاست‌ها و منافع منطقه‌ای آمریکا افغانستان در ساختار موجودش به رغم دشواری‌هایی که دارد می‌باید حفظ شود و اگر نیازی به اصلاح وجود دارد به‌صورت هدایت‌شده و در چهارچوب همین نظام موجود انجام شود. منتها برای آنکه طالبان این پیام آمریکا را به‌درستی درک کنند، نیازمند مقدماتی است. بدین معنا که در درجه اول و قبل از طالبان، این پاکستان است که انتظار می‌رود ماهیت پیام آمریکا را به‌درستی درک کند؛ چراکه اگر به هر دلیلی پاکستان نتواند و یا نخواهد خود را با شرایط نوین افغانستان هماهنگ سازد، دستیابی آمریکا به اهدافش با موانع جدی روبه‌رو خواهد شد. در درجه دوم، این پیام باید از طرف طالبان به‌درستی فهم شود تا آنها را در موقعیتی قرار دهد که بتوانند ارزیابی واقع‌بینانه‌ای از شرایط داشته باشند و به‌جای کسب تمامی قدرت، به بخشی از آن رضایت دهند. اگر پاکستان و طالبان به هر دلیلی پیام آمریکا را نگیرند و یا‌ ‌آن را نادیده بگیرند، جنگ در افغانستان نمی‌تواند پایان خوش مورد انتظار آمریکا و دولت حاکم در افغانستان را بیابد؛ هرچند واقع‌بینانه نیست که گفته شود جنگ در افغانستان در نهایت می‌تواند در مسیری حرکت کند که مطلوب طالبان و متحدان منطقه‌ای‌اش باشد.
 

در نگاهی کلی اما واقع‌بینانه می‌توان گفت که ارتقای موقعیت افغانستان در آمریکا بدین معناست که آمریکا و ناتو تا آینده‌ای قابل پیش‌بینی در افغانستان باقی می‌مانند. تصور یک اتفاق غیرمنتظره که آمریکا و ناتو را مجبور به خروج قطعی از افغانستان سازد در حال کاهش است. نخبگان حاکم کنونی در افغانستان قطع نظر از بقا یا عدم بقای دولت کرزای، ادامه حضور آمریکا و ناتو را با منافع و حفظ قدرت خود ضروری می‌دانند. هرچند بر سر چگونگی اعمال قدرت که مرکزی باشد یا فدرالی، اختلاف نظرها و چالش‌ها جدی است، ولی تردیدی وجود ندارد که حفظ قدرت در وضعیت موجودش و حضور آمریکا و ناتو با هم در ارتباط تنگاتنگی قرار گرفته‌اند. از این رو، می‌توان گفت که احتمال اصلاح ساختار قدرت محتمل است، ولی جابه‌جایی قدرت غیرمحتمل خواهد بود. طالبان و پاکستان اگر از این امر ارزیابی درستی داشته باشند از دامنه دشواری‌ها خواهند کاست، ولی اگر ارزیابی درست و به موقعی نداشته باشند، آینده ثبات سیاسی و اجتماعی جنوب آسیا در ابهام بیشتری قرار خواهد گرفت.

در عین حال، تردیدی وجود ندارد که با ارتقای موقعیت افغانستان در سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا در جنوب آسیا و آسیای مرکزی، احداث پایگاه‌های نظامی آمریکا در افغانستان مورد توجه بیشتری قرار خواهد گرفت و این به‌رغم مخالفت‌های منطقه‌ای است که همسایگان افغانستان می‌کنند. احتمالاً یکی از اهداف باراک اوباما از ارتقای موقعیت افغانستان، کمک به جناحی در داخل افغانستان بوده است که بر سر واگذاری پایگاه نظامی به آمریکا با مخالفان وارد چالش شده‌اند. به احتمال زیاد تا قبل از سال ۲۰۱۴ که قرار است امنیت افغانستان به نیروهای دولتی واگذار شود، سند مربوط به پایگاه‌های نظامی بین افغانستان و آمریکا مبادله خواهد شد. ارتقای موقعیت افغانستان در آمریکا امضای چنین سندی را که مخالفان جدی دارد می‌تواند تسهیل کند و هواداران آن را در موضع برتر از مخالفان آن، چه در سطح داخلی و چه در سطح منطقه‌ای، قرار خواهد داد؛ هرچند انتظار نمی‌رود بحث‌ها و اختلاف نظرها در این خصوص به سهولت و فوریت خاتمه یابد.