کوبانی، اهداف متضاد بازیگران
نبرد سنگین در شهرِ عمدتاً کردنشین کوبانی سوریه و در امتداد مرزهای مشترک این کشور و ترکیه، از جهات متفاوتی مورد توجه افکار عمومی در منطقه و در سطح بینالملل قرار گرفته است. اینکه گروه تروریستی «داعش» مدتها بود که کوبانی را در محاصره خود داشت و نوعی سکوت در قبال این محاصره وجود داشت، جای بحث فراوان دارد؛ اما سؤال برانگیزتر این است که چه شد که به یکباره پیشروی داعش به طرف شهر کوبانی این همه مورد توجه قرار گرفته است. ترکیه تانکها و نیروی زمینیاش را بر تپههای مشرف به بخش سوریهای کوبانی مستقر کرد و به حالت آمادهباش درآورد. تظاهرات کردها در اروپا و در کشورهای منطقه، ازجمله خود ترکیه، ابعاد گستردهای یافته و بحث دخالت نظامی یا عدم دخالت ترکیه و «ناتو» بهمیان آمده و دهها پرسش دیگر مطرح شده است. برای فهم این تحولات میباید به منافع متضاد بازیگران در کوبانی توجه داشت. این بازیگران عبارتند از:
1. داعش، نیروی محاصرهکننده و تهدیدکننده کوبانی؛
2. کردهای ساکن که بهشدت مقاومت کردند تا شهر در دست داعش نیفتد؛
3. دولت ترکیه که دخالت نظامی را مشروط به تعیین تکلیف رژیم بشار اسد کرد؛
4. ائتلاف منطقهای و بینالمللی که علیه داعش به رهبری آمریکا شکل گرفت؛
5. حکومت اقلیم کردستان عراق که بهرغم انتقادها منفعلانه عمل کرد؛
6. سازمانهای چریکی مسلح و داوطلب کرد، نظیر پ.ک.ک؛
7. و دولت سوریه.
واقعیت آن است که هرکدام از این بازیگران، اهداف خاص خود را دارند و از آنجا که این اهداف متضادند، مردمِ حدود پنجاه هزار نفری کوبانی بدون حمایت جدی، در معرض آوارگی، قتل و مقاومت قرار گرفتهاند و فقط رزمندگان خود شهر بودند که کوچه به کوچه و خانه به خانه در مقابل نیروهای داعش وارد جنگ تنبهتن شدند. در این میان، محاسبات دولت ترکیه از سایر بازیگران پیچیدهتر و در همان حال با احتمال تأثیرگذاری بلندمدتتری بر تحولات منطقه بهنظر میرسد. حال باید دید که واقعاً ترکیه در کوبانی چه میخواهد و انتظار ترکیه از آینده تحولات در کوبانی چیست؟ جواب روشنی برای اینگونه پرسشها نمیتوان یافت، مگر آنکه اهداف راهبردی ترکیه در سوریه و کل منطقه خاورمیانه را در ارتباط با داعش در نظر بگیریم. نگاه ترکیه به داعش نگاهی ابزاری و تسهیلکننده شرایط برای پذیرش منطقهای و بینالمللی نقش ترکیه مطابق آن چیزی است که از آن به نام نوعثمانیگرایی یاد شده است. نوعثمانیگرایی ترکیه در اهداف، با داعش که خواهان احیای خلافت اسلامی بهعنوان آخرین راهحل خروج دنیای عرب و اسلام از تسلط سیاسی ـ نظامی و فرهنگی دنیای مدرن و غرب است، اشتراک نظر دارد؛ با این تفاوت که داعش و ترکیه از دو الگوی متفاوت اسلامی پیروی میکنند.
به عبارت دیگر، داعش بازسازی خلافت اسلامی بر مبنای الگوی تاریخی خلافت خلفای راشدین صدر اسلام را در نظر دارد و ترکیه مدعی است که الگویی از قدرت اسلامی را در نظر دارد که بین اسلام و جهان مدرن نوعی پیوند آشتیجویانه میتواند برقرار کند. محور و جوهره نوعثمانیگرایی دولت اسلامگرای ترکیه، سازش بین سنت و مدرنیسم است که دنیای اسلام در یکی دو قرن اخیر درگیر آن بوده و همه تلاشها و تجربههایش کموبیش با شکست روبهرو شده است. این درست همان چیزی است که داعش را از برداشت ترکی الگوی اسلامی قدرت جدا میکند. بحث این است که ترکیه عضو ناتو، صاحب بزرگترین نیروی زمینی ناتو، و حکومتی مستقر است، و داعش گروهی خشن، تروریستی، درگیر جنگ و با آیندهای نامعلوم است؛ اما در همان حال از نظر ترکیه، داعش نیرویی است که میتواند زمینهساز برهم زدن قواعد بازی قدرتها، چه محلی و چه بینالمللی در خاورمیانه شود، ولی از آنجا که ذات خشونتآمیزش اجازه نمیدهد که قدرت باثباتی در جغرافیای مهم و حساسی نظیر عراق و سوریه بهوجود بیاورد، ترکها در نهایت برنده این بازی خواهند شد و به میراثی دست خواهند یافت که کمترین هزینه را برای دستیابی به آن پرداخت میکنند.
بنابراین، صفآرایی تانکهای ترکیه و حالت آمادهباش کامل ارتش ترکیه که با خواست عمومی کردها در منطقه، بازیگران منطقهای و بینالمللی و حتی اعمال فشار برای دخالت هرچه زودتر و حمایت همهجانبه همراه شده است، فرصتی تاریخی به ترکها میدهد که کوبانی بهعنوان دروازه ورود ارتش ترکیه به سوریه مورد توجه قرار گیرد. انتظار طولانی ترکها برای تحمیل تحولات مورد نظرشان در سوریه، دستکم از نظر استراتژیستهایی نظیر داوود اوغلو، نخستوزیر ترکیه، قابل فهم و توضیح است.
در این فاصله اینکه چه فاجعهای در کوبانی اتفاق میافتد، در درجه اول اهمیت نیست. ترکیه در اندیشه دمشق است و داعش برای زمینهسازی دستیابی به این هدف، حتی میتواند مورد حمایت قرار گیرد. کوبانی سرانجام از طریق مذاکره با داعش یا ورود تانکهای ترکیه، به هر حال به دست اردوغان بهعنوان ناجی خواهد افتاد. تعلل ترکها در دخالت در کوبانی بدون محاسبه نیست و هدف نهایی گرفتن مجوز و باز کردن پای ناتو در سوریه و تعیین تکلیف رژیم بشار اسد است. ترکها در اندیشه استقرار حکومتی در دمشق هستند که در چهارچوب الگوی نوعثمانیگرایی خلافت اسلامی ترکها، قابلیت انطباق بیابد.
دیگر بازیگران، کردها هستند که با قیام نسبتاً گسترده عمومی که در حمایت از کوبانی شکل گرفت و در ترکیه در روز اول به کشته شدن یازده هزار تظاهرکننده کرد منتهی شد و در اروپا تظاهرات مسالمتآمیز گستردهای به راه افتاد، توجه جهانیان را به خود و آیندهشان بهعنوان یک ملت بدون کشور جلب کردهاند. مسئله کرد در هر حال در نظر دارد از کوبانی بهرهگیری کند و افکار عمومی را به طرف سرنوشت ملی خود جلب کند که تا حدی موفق شده است و این بهرغم انتقادات نسبتاً تندی است که از انفعال دولت اقلیم کردستان عراق در حمایت از مبارزان کوبانی بهعمل آمده است. در عین حال، باید توجه داشت که بازی رژیم اسد با کارت کرد در سوریه نیز در عمل نشان داده است که نمیتوان از این کارت در بلندمدتتر علیه ترکیه بهره گرفت و تحولات منطقه کردنشین سوریه و بهخصوص آنچه در کوبانی روی داده، شکست این استراتژی را بیش از پیش برملا کرده است.
بازیگر مهم دیگر، ائتلاف منطقهای و بینالمللی علیه داعش است که از همان آغاز روشن بود که منافع بازیگران درونی آنقدر با هم متضاد است که اجازه نمیدهد منشأ اثری باشد. آمریکا، اروپا، عربستان سعودی، قطر، اردن، امارات متحده عربی، کانادا، و استرالیا هرکدام دیدگاه و منافع خود را دارند، و در کنار این منافع متضاد، ائتلاف کشورهای خارج از این ائتلاف و منافع متضاد آنها را هم باید اضافه کرد. کوبانی با هر سرنوشتی که روبهرو شود نمیتواند این همه منافع متضاد را در یکجا جمع کند. هر یک از این بازیگران، نگاهی ابزاری به نیروهای عملکننده در میدان عملیاتی در عراق و سوریه دارند. داعش نیز نگاه و اهداف خاص خود را دارد و بهعنوان یک بازیگر حاضر در میدان عملیاتی و نظامی مایل نیست ابزارِ دست دیگر بازیگران تلقی شود. داعش بهدنبال خلافت اسلامی خاص خود است و حمایت هواداران خاص خود را دارد. نگاهش نیز معطوف به نتیجه نیست، بلکه معطوف به تکلیف است. همین نگاه است که ترکها را امیدوار میکند که جاده را برای الگوی قدرت اسلامی مدل ترکیه در خاورمیانه صاف نماید. کوبانی مدخل ورود به خاورمیانه برای ترکیه، اما با هزینه دیگران است.
نظر شما