سیاست منطقه‌ای ترکیه از تنش صفر تا توسعه نفوذ


سیاست منطقه‌ای ترکیه از تنش صفر تا توسعه نفوذ
 

 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391
 
 

بعد از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، این کشور رویکرد نوینی را در سیاست خاورمیانه‌ای خود در پیش گرفت و برخلاف گذشته به جای تأکید صرف بر روابط و تعاملات با غرب و به‌خصوص تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا، نگاه نوینی را به خاورمیانه آغاز کرد. طراح سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه نیز داوود اوغلو بود که دکترین وی به دکترین «عمق استراتژیک» معروف شد. نکته محوری دکترین داوود اغلو این بود که ارزش یک کشور در روابط بین‌الملل از موقعیت ژئواستراتژیک و عمق تاریخی آن نشئت می‌گیرد. هسته اصلی این دکترین را ژئوپلیتیک تشکیل می‌دهد و مؤلفه‌های دیگری چون تأکید بر قدرت نرم، تلاش برای میانجیگری و حل بحران‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و اتخاذ راهبرد بُرد ـ بُرد در ارتباط با دیگر کشورها، این دکترین را تکمیل می‌کنند. براساس این دیدگاه، ترکیه برای اینکه بتواند به بازیگری مهم در منطقه و نظام بین‌الملل تبدیل شود، ابتدا باید با همسایگان خود رابطه مسالمت‌آمیزی داشته و اختلافات خود را با آنها حل‌وفصل کند. بر این اساس، بعد مهم دکترین داوود اغلو در سیاست تنش صفر با همسایگان تبلور پیدا می‌کند. براساس این سیاست، این کشور برای اینکه بتواند به رهبر منطقه‌ای تبدیل شود و اهمیت استراتژیک بین‌المللی پیدا کند، باید با همسایگان خود روابط دوستانه برقرار کرده و مشکلات و اختلافات فیمابین را از بین ببرد. در این راستا بود که ترکیه در مرحله عمل نیز به گسترش تعاملات با کشورهای همسایه پرداخت و با آغاز روند جدیدی از همکاری‌ها توانست به روابط گرم و دوستانه‌ای با همسایگان دست یابد. این کشور که دوره‌ای را صرف تنش با سوریه کرده بود در پرتو سیاست منطقه‌ای جدید خود روابط سیاسی و اقتصادی مهمی را با سوریه برقرار کرد. عراق پس از صدام نیز شاهد گسترش جدی تعاملات سیاسی و اقتصادی با ترکیه براساس مجموعه گسترده‌ای از توافقات بود. روابط ترکیه با ایران نیز به همین شکل شاهد پیشرفت‌های مهمی شد. بر مبنای این سیاست و تعاملات منطقه‌ای بود که حتی طرح اتحاد ایران، ترکیه، عراق، و سوریه مطرح شد.


بررسی سیاست منطقه‌ای یک سال اخیر دولت ترکیه نشان‌دهنده فاصله گرفتن این کشور از سیاست تنش صفر و تلاش برای توسعه نفوذ در عرصه منطقه‌ای و به‌خصوص کشورهای همسایه است. با آغاز اعتراضات داخلی و ناآرامی‌ها در سوریه، با وجود روابط نزدیک ترکیه و سوریه و در میان ناباوری مقامات سوری، دولت ترکیه به حمایت از مخالفان پرداخت و اکنون این کشور در کنار دولت‌هایی مانند عربستان سعودی و قطر راهبرد تغییر رژیم در سوریه ولو با شیوه‌های نظامی را دنبال می‌کند. همچنین روابط ترکیه با دولت عراق در ماه‌های گذشته شاهد تنش‌هایی جدی و متداوم بوده است و به اعتقاد مقامات عراقی، ترکیه تلاش کرده است به بهانه‌های مختلف در امور داخلی این کشور مداخله نماید. همچنین روابط تهران و آنکارا نیز با تنش‌هایی همراه شده است و به‌رغم تلاش‌های دو طرف برای حفظ روابط گذشته نوع سیاست منطقه‌ای جدید ترکیه به‌خصوص در قبال تحولات سوریه باعث کاسته شدن از گرمی روابط گذشته شده است. در مجموع آنچه مشخص به‌نظر می‌رسد آن است که ترکیه از سیاست تنش صفر با همسایگان عبور کرده و اکنون عمدتاً در پی توسعه نفوذ منطقه‌ای خود در سطح منطقه‌ای است و این موضوع تنش‌های میان این کشور و همسایگان را به‌شدت افزایش داده است.
 

چرایی فاصله گرفتن ترکیه از سیاست تنش صفر را می‌توان با تحولات منطقه‌ای و جنبش‌های مردمی جهان عرب مرتبط ساخت. در حالی که ترکیه سیاست گذشته خود در تعاملات با همسایگان را به خوبی پیش می‌برد، تحولات عربی به‌عنوان دگرگونی مهم در محیط منطقه‌ای محاسبات و دیدگاه‌های نوینی را وارد سیاست خارجی ترکیه کرد. این تحولات از منظر رهبران ترکیه حاکی از ورود خاورمیانه به مرحله نوینی است که از مشخصه‌های آن برجسته شدن نقش سنی‌های منطقه و مردم و گروه‌های سیاسی مانند اخوانی‌هاست که دربرگیرنده فرصت‌های مهمی برای این کشور است. نگاه جدید دولت ترکیه به محیط منطقه‌ای آن است که این کشور با سنت امپراتوری گذشته خود در رهبری جهان عرب، الگوی سیاسی دموکراتیک و مدرن آن و توانمندی‌ها و جذابیت‌های اقتصادی و اجتماعی‌اش می‌تواند جایگاه منطقه‌ای خود را بسیار ارتقا دهد و به قدرتی برتر در خاورمیانه تبدیل شود. بر این اساس، ترکیه با کنار گذاشتن ملاحظات و محاسبات گذشته سعی کرده است نقش‌آفرینی گسترده‌ای در تحولات منطقه داشته باشد و نفوذ و تأثیرگذاری خود را بسیار افزایش دهد. در این راستا گسترش تنش‌ها با سوریه و حمایت از مخالفان به امید نفوذ در آینده این کشور صورت می‌گیرد و مداخله در عراق نیز با هدف بازتعریف سیاست داخلی این کشور و معرفی خود به‌عنوان حامی اصلی اهل سنت است. حتی ترکیه در این خصوص برخی هزینه‌های تنش در روابط با ایران را نیز تحمل می‌کند تا به منافع گسترده‌تری در منطقه در آینده دست یابد.

در ارزیابی سیاست منطقه‌ای جدید ترکیه می‌توان گفت که این سیاست حداقل در حال حاضر هزینه‌های قابل توجهی را برای این کشور و محیط منطقه‌ای دارد و با گسترش تنش‌ها بین بازیگران منطقه‌ای، ناامنی و بی‌ثباتی را گسترش می‌دهد. اما منافع و دستاوردهای این سیاست برای آینده ترکیه نیز چندان نمی‌تواند مطمئن باشد؛ چراکه به‌رغم تلاش‌ها و پافشاری‌های ترکیه شرایط سوریه و آینده آن هنوز مبهم است و حتی در صورت تغییر اساسی در این کشور توازن بین تهدیدات و فرصت‌های ترکیه در این خصوص چندان مشخص نیست. در مورد عراق نیز امکان اینکه سیاست‌های کنونی ترکیه به تغییراتی اساسی در این کشور منجر شود چندان محتمل نیست و ترکیه کماکان با اکثریتی شیعی و معضلی کردی در همسایگی خود روبه‌رو خواهد بود. کما اینکه تنش‌ها و نوع نقش‌آفرینی‌های ترکیه اعتمادسازی و گسترش همکاری‌های منطقه‌ای در آینده را با چالش مواجه خواهد کرد. بر این اساس است که بازگشت دوباره ترکیه به سیاست تنش صفر و گسترش تعاملات و همکاری‌ها از منظر منافع ملی و منطقه‌ای می‌تواند نتایج بهتری داشته باشد.