معمای حرکت خصمانه محور عربی در برابر حزب‌الله


معمای حرکت خصمانه محور عربی در برابر حزب‌الله
 
 
 
شنبه 21 فروردین 1395
 
 
 
اقدام شورای همکاری خلیج فارس و متعاقبا اتحادیه عرب در قرار دادن نام حزب‌الله در لیست گروه‌های تروریستی، پرسش‌های متعددی را از اهداف و انگیزه دولت‌های عربی از این اقدام در یک چنین برهه حساس تاریخی مطرح ساخته است. در ایامی که منطقه به دلیل بحران‌های فراگیر سیاسی در سوریه، یمن،  عراق و لیبی به آرامش و وحدت نظر نیاز دارد، اقدام دولت‌های عربی به سرکردگی ریاض، می‌تواند باعث پیچیده‌تر شدن بحران در سوریه و صف‌آرایی کشورها در مقابل هم گردد. به نظر می‌رسد که محور عربی آگاهانه دست به این امر زده و کماکان در تلاش برای تضعیف محور شیعی ـ اسلامی در منطقه است. در این میان نقش عربستان سعودی با توجه به رقابت‌های منطقه‌ای با ایران آشکارتر به نظر می‌رسد و ریاض با دست زدن به این اقدام چندین هدف را هم‌زمان دنبال می‌سازد.
1ـ برهم‌زدن موازنه جنگ در سوریه و معطوف کردن تلاش‌های جهانی به سمت حضور حزب‌الله در این جنگ است. امروز بر همگان آشکار است که تلاش چند ساله عربستان در بحران سوریه نه تنها به نتیجه لازمه خود نرسید بلکه به طرق گوناگون منجر به افول هیمنه و اعتبار این کشور در منطقه و در ثانی در تهدید قرار گرفتن امنیت‌اش از سوی نیروهای تروریستی داعش و القاعده شد. عربستان که امیدوار بود با مسلح‌سازی گروه‌های متنوع ترویستی در سوریه همه آنها را  در زیر یک چتر واحد بر علیه دولت اسد بسیج نماید، در ادامه ماجرا به سبب ورود متغیرهای پیش‌بینی نشده از جمله تداوم حمایت‌های مردمی از اسد و بروز درگیری‌های خونین داخلی در اردوگاه تروریست‌ها، از حصول این امر ناکام ماند. ارتش سوریه امروز با بازسازی سازماندهی و لجستیکی خود، در حال پیشروی به سوی پایگاه‌های اصلی تروریست‌های النصره در ادلب، حلب و درعا است. گزارش‌ها از میدان‌های نبرد حاکی از موفقیت ارتش سوریه و عقب‌نشینی مستمر تروریست‌های وابسته با عربستان است. در این میان سعودی‌ها حضور و پشتیبانی لجستیکی نیروهای زبده حزب‌الله را در تقویت موضع اسد و دور شدن خطر تررویست‌ها از دمشق موثر می‌دانند. حال آنها با وقوف به توانایی بالای انگیزشی و نظامی نیروهای حزب‌الله در سوریه، در تلاش هستند با ایجاد اجماع منطقه‌ای و در مرحله بعدی جهانی این گروه را هم‌ردیف تررویست‌های حاضر در سوریه نشان دهند. امری که در صورت موفقیت می‌تواند، باعث به‌هم خوردن معادله جنگ در سوریه شود. با این حال نکته‌ای که آل سعود از آن غفلت نموده اینکه اولاً نیروهای حزب‌الله با رضایت دولت مرکزی در سوریه حضور دارند و در ثانی این گروه بر خلاف تروریست‌های حاضر در سوریه از جغرافیای مشخص، مشروعیت و مقبولیت در میان مردم منطقه و مردم لبنان برخوردار است. شیعیان بیش از یک‌چهارم جمعیت لبنان را تشکیل می‌دهند و به همین نسبت صاحب 27 کرسی از مجموع 128 کرسی در پارلمان ملی این کشور است. از سوی دیگر امری که نشانگر عجولی و شتاب‌زدگی در تصمیم دولت‌های عربی است اینکه این گروه از سوی دولت لبنان به رسمیت شناخته شده است. امری که در تصمیم اتحادیه عرب به عینی‌ترین شکل ممکن نمایان شد. دولت لبنان به همراه عراق و الجزیره به قطعنامه شورای اتحادیه عرب رای منفی دادند. این امر به خود به خود امکان انزوای این گروه را در فضای سیاسی لبنان و منطقه منتفی می‌سازد.
2ـ عامل دیگری که به نظر در اقدام دولت‌های عربی دخیل است؛ نگرانی از استیلای سیاسی و فکری ایران بر تحولات منطقه‌ای است. جمهوری اسلامی ایران در شرایط پس از برجام توانسته ضمن خروج از انزوای تحمیلی، نقش و اثرگذاری خود را در منطقه و جهان به شکل ارائه طرح‌های سازنده برای حل بحران‌ها و مشارکت فعال در نشست‌های مهم منطقه‌ای و جهانی تقویت کرده است. ایران بنا به درخواست رسمی قدرت‌های غربی به نشست ژنو2، نیویورک دعوت شد. این قدرت‌ها با وقوف به نفوذ بالای سیاسی ایران در منطقه و توان عمل بالا برای شکل‌دهی به تحولات، از ایران به عنوان عنصری سازنده در بحران‌های منطقه‌ای یاد کردند. با عطف به این اهمیت بود که باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا در اظهاراتی صریح و بی‌پرده ضمن انتقاد از نقش مخرب عربستان خواستار به رسمیت شناخته شدن نقش ایران از سوی ریاض شد. این اتفاقات در حالی در منطقه رقم می‌خورد که هیات حاکمه جدید عربستان حاضر به پذیرش ایران به عنوان قطب مهم قدرت در منطقه نیست و در تلاش است با اقدامات مختلف ایذایی، ایران را در موضع تدافعی قرار دهد. تلاش اخیر این کشور در قرار دادن نام حزب‌الله در همین بستر قابل ارزیابی است. سعودی‌ها از این اقدام مقاصدی چون معرفی ایران به عنوان حامی تروریسم و گرفتن ژست ضد تروریسم برای خود هستند.
3ـ جلب حمایت دوباره آمریکا و نزدیکی به اسرائیل از دیگر دلایل تلاش مخاصمه اخیر عربستان در برابر حزب‌الله است. در سیاست بین‌الملل متحدان به دو دسته راهبردی و تاکتیکی تقسیم می‌شوند. کشورها بنا به جغرافیا، تاریخ سیاسی، ایدئولوژی حاکم، متحدان خود را طبقه‌بندی می‌کنند. برای مثال در استراتژی کلان آمریکا، انگلیس و در مرحله ثانی‌تر اروپای غربی جایگاه مهم و ممتازی را دارند. دولتمردان آمریکا برای ورود و مداخله در هر کجای جهان ملاحظات و خواسته‌های این کشورها را در نظر می‌گیرد. در این میان یکسری کشورهای دیگر وجود دارد که نه‌تنها در شکل‌بندی سیاست خارجی آمریکا نقش کمتری ایفا می‌کنند بلکه در مقام ایفاکننده و پیرو منافع این کشور بازی می‌کنند. بی‌گمان عربستان سعودی در این دسته از متحدین آمریکا قرار می‌گیرد. تاریخ پنجاه ساله اخیر نشانگر این امر است که در هیچ‌یک از اقدامات بزرگ آمریکا در خاورمیانه، سعودی‌ها در شکل‌گیری و نحوه سیاست‌ورزی آمریکا جایگاه جدی پیدا نکرده‌اند. در خاورمیانه امروز هم قاعده بازی به این شکل بود که با استفاده از دلارهای نفتی عربستان، مخالفان در سوریه قدرت گرفته و حکومت اسد را سرنگون سازند. در این میان ورود ایران به تحولات منطقه، نقش درجه دومی را نیز از عربستان در معادلات کلان سیاسی آمریکا گرفت. امروز اوباما از داشتن متحدان یاغی در منطقه مثل عربستان که در تلاش برای کشاندن پای آمریکا به ماجراجویی‌های منطقه است، سخن می‌گوید. بروز چنین وضعیتی آشفتگی خاصی را در هیات حاکمه جدید عربستان بوجود آورده است. آنها با انجام اقدامات عجیب و غافلگیرانه همچون حمله هوایی به یمن، اعلام حضور زمینی در سوریه و دست اخر قرار دادن حزب‌الله در لیست گروه‌های تروریستی، به نوعی به دنبال گوشزد کردن اهمیت خود نزد مقامات آمریکایی و اسرائیل به عنوان کشوری که دارای دغدغه‌های همسو با آنهاست. می‌باشد.