بازگشت محافظهکاری نو به سپهر سیاسی و اقتصادی انگلستان
رأی مثبت مردم انگلستان به همهپرسی خروج از اتحادیه اروپا، پیامدهای عینی و گفتمانی متفاوتی را بههمراه داشته است. بهنظر میرسد تقویت مجدد ایدههای نومحافظهکاری نو را نیز باید از پیامدهای این تحول بهحساب آوریم. درواقع بهنظر میرسد برگزیت، جعبه فرصت بروز و ظهور مجدد گفتمانهای تاریخی کشور را گشوده است و موجبات تشدید تعارضات گفتمانی در این کشور شده است.
امروزه دیدگاهی وجود دارد که معتقد است جناح راست حزب محافظهکار به سمت احیای ایدههای محافظهکاران نو در دوران تاچر حرکت میکند. مثلاً تیتر یکی از مقالات روزنامه گاردین چنین است: «مارگارت تاچر موجب برگزیت نشد، ولی برگزیت تاچریسم را باز خواهد گرداند» (Beckett, 2016). لازم به یادآوری است که «در ایدئولوژی محافظهکاری معاصر در غرب و ازجمله در انگلستان، دو جناح پدید آمده است: یکی جناح هودار سیاستهای کنیزی قدیم یا پدرسالاری محافظهکارانه؛ و دیگری جناح هوادار دولت کوچک و سیاست مداخله درعرضه پول (پولمداری) محافظهکاری» (بشیریه، 1391: 1376ـ77).
بازگشت ایدههای اقتصادی دوران خانم تاچر، ازجمله در قالب «دکترین شوک» قابل ارزیابی است. در چهارچوب این دکترین، سرمایهداری افسارگسیخته معمولاً از دورههای سردگمی، هرجومرج و ترس حاصل از شوک بحرانها، برای بازپیکربندی خود استفاده میکند (Gray, John, 2007). درواقع در چهارچوب دکترین شوک است که این ادعا مطرح شده که بعد از برگزیت، جناح راست حزب محافظهکار فرصت منحصربهفردی بهدست آورده است که انقلابی را در ابعاد تحولات اقتصادی و اجتماعی دهه هشتاد موجب شود. دراینراستاست که تلاش برای حذف موانع نظارتی غیرضروری در فضای کسبوکار ازجمله در حوزه قواعد محیط زیستی و قواعد مربوط به صندوقهای سرمایهگذاری و بازتر کردن دست شرکتها در دستور کار جناح راست این حزب قرار گرفته است (Hotson, 2016). بهعنوان مثال، طرحی در دولت انگلستان در دست بررسی است که مالیات بر شرکتها را از بیست درصد به ده درصد کاهش دهد. بهانههای طرفداران این طرح آن است که تحقق این سیاست، قدرت رقابتی اقتصاد انگلستان را افزایش میدهد؛ مانع خروج شرکتها از انگلستان میشود و هزینههای طرف اروپایی را برای عدم پذیرش شروط انگلستان در مذاکرات خروج افزایش میدهد (ایرنا).
تأکید زیاد بخشهایی از حزب حاکم محافظهکار به انگارههای میهنپرستانه و ملی نیز در چهارچوب ایدههای موجود در ایدئولوژی محافظهکار قابل ردیابی است. «میدانیم که در اندیشه محافظهکاری، مالکیت، خانواده، سنت، مذهب، دولت و سایر نهادهای اجتماعی مواریث ارزشمند گذشته هستند و آنچه در بوته تاریخ آزمایش شده شایان ستایش است. در ضمن بهطور کلی، محافظهکاران به شیوه خاص خود از ضرورت ترجیح منافع کل ملت بر منافع طبقاتی دفاع کردهاند؛ و بههمینجهت میان محافظهکاری و ناسیونالیسم نیز رابطه نزدیکی وجود داشته است» (بشیریه، 1391: 1376ـ77). در این چهارچوب است که در دوران جنگ سرد که کمونیسم سرمایهداری را با خطر مواجه کرده بود، سرمایهداری با بهانه الحادی بودن مارکسیسم، از ایدههای هویت دینی مسیحی محافظهکاری، برای مقابله با مارکسیسم استفاده میکرد. در ضمن، سرمایهداری مایل به استفاده از ملیگرایی مستتر در اندیشه محافظهکاری برای مقابله با ایده انترناسیونالیستی مارکسیسم بود. (Ian, Sovereignty).(1)
گرایش بخشهایی از حزب محافظهکار به تقویت انگارههای ملی، مورد نقد نیز قرار گرفته است؛ برای مثال، سخنگوی حزب لیبرال ـ دموکرات، از گرایش افراطی محافظهکاران به سمت میهنپرستی افراطی بهجای سیاستگذاری براساس عقلانیت گله میکند؛ گلهای که در واکنش به منع استفاده از متخصصان غیرانگلیسی مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن از دادن مشاوره به وزارت امور خارجه درمورد برگزیت صورت گرفت (Henley, 2016). طرح دولت درخصوص لزوم انتشار لیستی از کارمندان خارجی شرکتها نیز در چهارچوب مؤلفه ملیگرایی اندیشه محافظهکاری قابل تحلیل است.
پینوشت
باوجوداین، امروزه این ایده در بخشهایی از حزب محافظهکار وجود دارد که باید از توهم اینکه منافع سیاسی سرمایهداری با منافع محافظهکاری یکی است رها شد و به این باور رسید که سرمایهداری گاهی دشمن محافظهکاری است؛ برای مثال، امروزه سرمایهداری، جهانیاندیش است، به انحلال دولت ـ ملت میاندیشد، حامی بازار جهانی همراه با مرزهای کمتر است، با ایده محافظهکارانه مخالفت با بازاریابی سودآور برهنگی همراه نیست و با گرایش مخالف ورود مهاجران غیرمسیحی مستتر در اندیشه محافظهکاری موافق نیست (Ian, Sovereignty).
امروزه دیدگاهی وجود دارد که معتقد است جناح راست حزب محافظهکار به سمت احیای ایدههای محافظهکاران نو در دوران تاچر حرکت میکند. مثلاً تیتر یکی از مقالات روزنامه گاردین چنین است: «مارگارت تاچر موجب برگزیت نشد، ولی برگزیت تاچریسم را باز خواهد گرداند» (Beckett, 2016). لازم به یادآوری است که «در ایدئولوژی محافظهکاری معاصر در غرب و ازجمله در انگلستان، دو جناح پدید آمده است: یکی جناح هودار سیاستهای کنیزی قدیم یا پدرسالاری محافظهکارانه؛ و دیگری جناح هوادار دولت کوچک و سیاست مداخله درعرضه پول (پولمداری) محافظهکاری» (بشیریه، 1391: 1376ـ77).
بازگشت ایدههای اقتصادی دوران خانم تاچر، ازجمله در قالب «دکترین شوک» قابل ارزیابی است. در چهارچوب این دکترین، سرمایهداری افسارگسیخته معمولاً از دورههای سردگمی، هرجومرج و ترس حاصل از شوک بحرانها، برای بازپیکربندی خود استفاده میکند (Gray, John, 2007). درواقع در چهارچوب دکترین شوک است که این ادعا مطرح شده که بعد از برگزیت، جناح راست حزب محافظهکار فرصت منحصربهفردی بهدست آورده است که انقلابی را در ابعاد تحولات اقتصادی و اجتماعی دهه هشتاد موجب شود. دراینراستاست که تلاش برای حذف موانع نظارتی غیرضروری در فضای کسبوکار ازجمله در حوزه قواعد محیط زیستی و قواعد مربوط به صندوقهای سرمایهگذاری و بازتر کردن دست شرکتها در دستور کار جناح راست این حزب قرار گرفته است (Hotson, 2016). بهعنوان مثال، طرحی در دولت انگلستان در دست بررسی است که مالیات بر شرکتها را از بیست درصد به ده درصد کاهش دهد. بهانههای طرفداران این طرح آن است که تحقق این سیاست، قدرت رقابتی اقتصاد انگلستان را افزایش میدهد؛ مانع خروج شرکتها از انگلستان میشود و هزینههای طرف اروپایی را برای عدم پذیرش شروط انگلستان در مذاکرات خروج افزایش میدهد (ایرنا).
تأکید زیاد بخشهایی از حزب حاکم محافظهکار به انگارههای میهنپرستانه و ملی نیز در چهارچوب ایدههای موجود در ایدئولوژی محافظهکار قابل ردیابی است. «میدانیم که در اندیشه محافظهکاری، مالکیت، خانواده، سنت، مذهب، دولت و سایر نهادهای اجتماعی مواریث ارزشمند گذشته هستند و آنچه در بوته تاریخ آزمایش شده شایان ستایش است. در ضمن بهطور کلی، محافظهکاران به شیوه خاص خود از ضرورت ترجیح منافع کل ملت بر منافع طبقاتی دفاع کردهاند؛ و بههمینجهت میان محافظهکاری و ناسیونالیسم نیز رابطه نزدیکی وجود داشته است» (بشیریه، 1391: 1376ـ77). در این چهارچوب است که در دوران جنگ سرد که کمونیسم سرمایهداری را با خطر مواجه کرده بود، سرمایهداری با بهانه الحادی بودن مارکسیسم، از ایدههای هویت دینی مسیحی محافظهکاری، برای مقابله با مارکسیسم استفاده میکرد. در ضمن، سرمایهداری مایل به استفاده از ملیگرایی مستتر در اندیشه محافظهکاری برای مقابله با ایده انترناسیونالیستی مارکسیسم بود. (Ian, Sovereignty).(1)
گرایش بخشهایی از حزب محافظهکار به تقویت انگارههای ملی، مورد نقد نیز قرار گرفته است؛ برای مثال، سخنگوی حزب لیبرال ـ دموکرات، از گرایش افراطی محافظهکاران به سمت میهنپرستی افراطی بهجای سیاستگذاری براساس عقلانیت گله میکند؛ گلهای که در واکنش به منع استفاده از متخصصان غیرانگلیسی مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن از دادن مشاوره به وزارت امور خارجه درمورد برگزیت صورت گرفت (Henley, 2016). طرح دولت درخصوص لزوم انتشار لیستی از کارمندان خارجی شرکتها نیز در چهارچوب مؤلفه ملیگرایی اندیشه محافظهکاری قابل تحلیل است.
پینوشت
باوجوداین، امروزه این ایده در بخشهایی از حزب محافظهکار وجود دارد که باید از توهم اینکه منافع سیاسی سرمایهداری با منافع محافظهکاری یکی است رها شد و به این باور رسید که سرمایهداری گاهی دشمن محافظهکاری است؛ برای مثال، امروزه سرمایهداری، جهانیاندیش است، به انحلال دولت ـ ملت میاندیشد، حامی بازار جهانی همراه با مرزهای کمتر است، با ایده محافظهکارانه مخالفت با بازاریابی سودآور برهنگی همراه نیست و با گرایش مخالف ورود مهاجران غیرمسیحی مستتر در اندیشه محافظهکاری موافق نیست (Ian, Sovereignty).
منابع
ایرنا، انگلیس بهدنبال انتقامجویی از بروکسل با کاهش مالیات بر شرکتهاست، 03/08/1395.
بشیریه، حسین، (1391)، تاریخ اندیشههای سیاسی در قرن بیستم، تهران، نشر نی، چاپ یازدهم.
Beckett, Andy, 2016, Margaret Thatcher didn’t cause Brexit – but Brexit will bring back Thatcherism, Guardian, 1 July, in: https://www.theguardian.com/commentisfree/2016/jul/01/margaret-thatcher-brexit-thatcherism-leave-1980s
Henley, Jon, 2016, LSE academics specialising in EU affairs have been briefing the Foreign Office on Brexit, The Guardian, 7 October, https://www.theguardian.com/politics/2016/oct/07/lse-brexit-non-uk-experts-foreign-academics
Hotson, Howard, 2016, Disaster capitalism: the shocking doctrine Tories can’t wait to unleash, The Guardian, Monday 4 July, in: https://www.theguardian.com/commentisfree/2016/jul/04/disaster-capitalism-tory-right-brexit-roll-back-state
Fletcher, Ian, Is capitalism conservative anymore? Sovereignty, in: www.sovereignty.org.uk/features/articles/capcon.html
Gray, John, 2007, The Guardian, The End of the World as We Know It, The Guardian, September 15, in: https://www.theguardian.com/books/2007/sep/15/politics
Henley, Jon, 2016, LSE academics specialising in EU affairs have been briefing the Foreign Office on Brexit, The Guardian, 7 October, https://www.theguardian.com/politics/2016/oct/07/lse-brexit-non-uk-experts-foreign-academics
Hotson, Howard, 2016, Disaster capitalism: the shocking doctrine Tories can’t wait to unleash, The Guardian, Monday 4 July, in: https://www.theguardian.com/commentisfree/2016/jul/04/disaster-capitalism-tory-right-brexit-roll-back-state
Fletcher, Ian, Is capitalism conservative anymore? Sovereignty, in: www.sovereignty.org.uk/features/articles/capcon.html
Gray, John, 2007, The Guardian, The End of the World as We Know It, The Guardian, September 15, in: https://www.theguardian.com/books/2007/sep/15/politics
Your Comment