ایران در آینه سیاست خارجی چین
پیشگفتار
نگارش کتاب حاضر با این هدف صورت گرفته است که الگویی برای تبیین سیاست خارجی چین و تطبیق آن با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فراهم کند و یا آنکه دستکم گام کوچکی باشد بهسوی تبیین نظری روابط ایران و چین؛ بهگونهای که بتواند از پیچیدگیها و ابهامات دراینزمینه بکاهد و همچون منشوری باشد که ازطریق آن درک و نگاه بهتری درمورد سیاست خارجی ایران و چین امکانپذیر شود. یکی از مهمترین پرسشهایی که غالباً درمورد روابط ایران و چین مطرح میشود این است که آیا میتوان این دو کشور را متحد راهبردی یکدیگر تلقی کرد؟ آیا سیاست خارجی نگاه به شرق ازسوی جمهوری اسلامی ایران با اتکا بر روسیه و چین میتواند مقدمهای برای اتحاد راهبردی با این دو کشور باشد؟ در پاسخ به این پرسشها و موارد مشابه میتوان دلایلی در رد یا قبول آنها ارائه کرد؛ اما باز هم ابهامها بر جای خود باقی خواهد ماند؛ زیرا نتوانستهایم چهارچوبی بنا کنیم که با استفاده از آن به سنجش دلایل ارائهشده در پاسخ به این پرسشها بپردازیم. نگارنده در کتاب حاضر گام کوچکی در این جهت برداشته و امیدوار است که بتواند از این دست ابهامها تا اندازهای بکاهد.
سیاست خارجی چین را میتوان از دیدگاههای نظری گوناگونی مورد بررسی قرار داد و تاکنون از نظریههای مختلفی در روابط بینالملل و سیاست خارجی در این جهت استفاده شده است. از یک منظر، بخش قابل توجهی از مقالات و کتابها به بررسی نظری روابط چین و آمریکا اختصاص یافته و تلاش شده است از منظر نظریههایی همچون واقعگرایی و نوواقعگرایی، نظریه چرخههای هژمونیک، نظریههای تصمیمگیری و لیبرالیسم به این حوزه توجه شود. این پرسش که آیا چین بهعنوان یک قدرت درحال خیزش و آمریکا بهعنوان یک قدرت رو به افول برپایه تجربیات تاریخی و نیز چرخش قدرت سرانجام با یکدیگر وارد جنگ خواهند شد یا خیر بسیار مورد توجه نویسندگان قرار گرفته است. گراهام آلیسون، در کتاب اخیر خود با یک بررسی تاریخی به شانزده مورد اشاره میکند که دو قدرت روبهافول و درحال خیزش در برابر هم قرار گرفتهاند. در دوازده مورد جنگ تعیینکننده سرنوشت آنها بوده است. در کتاب حاضر تلاش شده است که بهجای توجه به این جنبه از حوزه مطالعاتی چین، چهارچوبی ارائه شود که به ما درک بهتری درمورد سیاست خارجی ایران فراهم کند و از سیاست خارجی چین همچون آینهای برای نگریستن به سیاست خارجی ایران بهره بگیرد.
در پایان لازم میدانم سپاس خود را از دکتر سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، ریاست مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، و بهویژه جناب آقای دکتر احمدی، معاون محترم پژوهشی مؤسسه، ابراز کنم. همچنین لازم میدانم از سرکار خانم ضرابینژاد و سایر عزیزانی که زحمت زیادی بابت آمادهسازی این کتاب کشیدند سپاسگزاری کنم. مسلماً بدون یاری و کمک این عزیزان نگارش این کتاب میسر نمیشد. امید است که این کتاب بتواند پرتوی هرچند ضعیف بر روی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بیفکند و راهی بگشاید که به تأمین بهتر منافع ملی کشور عزیزمان ایران کمک کند.
Your Comment