آئین دست‌های پاک و مخالفت شهروندان با دولت‌ها


این روزها، دولت سوریه درگیر یک‌سری اقدامات ضددولتی جدی ازسوی مخالفان است. مرزهای مهم سیاسی مانند حقوق شهروندی و حاکمیت دولت درحال فروریزی است و دو طرف به‌شدت درگیرند و همدیگر را دشمنان جدی خود به‌شمار می‌آورند. طرف مقابل دولت، اگرچه مردم سوریه قرار دارند، بخش‌های مهم آن مخالفان با «دست پاک» نیستند. این موضوع برای دولت سوریه سخت است که چگونه می‌تواند تحمل کند که «آنها» با تحریک و همدستی دولت‌های رقیب و یا دشمن مدعی حقانیت باشند و به مخالفت اصرار ورزند و انتظار آن باشد که با آنها همچون «شهروندان» رفتار نماید. تردیدی ندارم که دولت سوریه در برابر مخالفان بسیار کوتاهی کرده، اما این همواره بحث مهمی میان حکومت و مخالفان بوده که مخالفت با دستان پاک است یه نه. ازآنجاکه این مسئله برای بسیاری از دولت‌های خاورمیانه مطرح است و در آینده هم برای بسیاری دیگر در نقاط دیگر جهان مطرح خواهد شد، شایسته توجه است. اصولاً به‌نظر می‌رسد که اگر این موضوع مورد توجه قرار گیرد، ادبیات مهمی در روابط بین‌الملل امروزین مطرح شود.

برای بسیاری از حکومت‌های تاریخ مدرن دولت، همواره این مهم بوده که طرف مقابل با دستانی پاک «مدعی» باشد. در همین اواخر که داستان تدوین حقوق بین‌الملل در کمیسیون سازمان ملل مطرح بود، بحث این بود که شهروندان باید با دستانی پاک مدعی شده باشند، تا حمایت دیپلماتیک درموردشان مؤثر افتد.  سر جرالد فیتزمورایث ، مشاور حقوقی کشورهای مشترک‌المنافع در سال 1957 در آکادمی لاهه اعلام کرد «کسی که برای کمک مراجعه می‌کند، باید با دستانی پاک آمده باشد».  به‌این‌ترتیب، «آئین دستان پاک»  یکی از قواعد اصولی حقوق و روابط بین‌الملل است. امروزه، بسیاری از مرزها و هنجارهایی که دولت‌ها برای همدیگر درنظر می‌گیرند و به آن متعهدند، درمعرض خطرند. این خطر بیش از هرچیز روی تفسیر این موضوع مطرح است که آیا رفتاری «اصولی» است یا به‌طور صوری قرار است از محتوای این هنجارها بهره‌برداری نماید.

امروزه، مناظره مهمی میان اصول حقوقی در روابط بین‌الملل مطرح است: درحالی‌که اصل «عدم مداخله» مهم است و دولت‌های ضعیفی مانند سوریه توقع دارند محترم شمرده شود، کشورهای قدرتمند که خود از آسیب مصونند، آن را رها کرده و به اصل مقابل آن، یعنی «مداخله بشردوستانه» توسل جسته‌اند. درحالی‌که تا دیروز یک دولت به‌راحتی نمی‌توانست از حقوق شهروندان خود در برابر دولتی دیگر حمایت کند، امروز، دولت‌های قدرتمند به خود حق می‌دهند که از شهروندان دولت‌های دیگر هم حمایت کنند. با این پرسش‌های مهم، آیا می‌توانیم بگوییم مرزهای «حاکمیت ملی» درحال فروریزی است؟

تردیدی ندارم که دولت کنونی سوریه اگر سقوط هم نکند، بسیار ضعیف خواهد شد. به‌همین‌ترتیب، شهروندان سوری هم اگر موفق نشوند، مانند کشورهای همتایشان در خاورمیانه «دولت» و «دموکراسی» برای خود تشکیل دهند، بسیار آسیب خواهند دید؛ اما مداخلات کنونی در روابط بین‌الملل اصول مهم حقوقی را به‌هم‌ ریخته و ما به‌راحتی نمی‌توانیم ادعای دولت سوریه را بپذیریم که مدعی دفاع از حقوق حاکمیت خود است، یا مخالفت شهروندانش را درنظر آوریم که بسیار مستحق «مساعی جمیله» جهانیانند.

با این پرسش‌ها و تردیدهای مهم، اجازه دهید این‌گونه به توافق برسیم که مرزهای بین‌المللی حقوق و اصول و هنجارهای آن را بپذیریم. دولت سوریه حق دارد از حاکمیت خود به‌خصوص در برابر زورگویی ایالات متحده در روابط بین‌الملل که درپی درافکندن نظمی تازه در خاورمیانه است و یا دست‌کم، در برابر دولت بسیار مستبدی مانند عربستان که شاید کمترین حدود «مدنیت» را درنظر می‌گیرد دفاع کند. دولت سوریه در برابر اراده جامعه بین‌المللی که همگن و همسو با جامعه داخلی سوریه است قرار دارد و باید مساعی جدی‌تری درجهت رعایت حقوق شهروندی داشته باشد و ترتیبات سیاسی مهمی با آنها به توافق گذارد. درغیراین‌صورت، سوریه با کاهش جدی مشروعیت در اعمال حق حاکمیت مواجه خواهد شد. مردم سوریه بدون تردید حق دارند مدعی حکومتی به‌مراتب مردمی‌تر باشند که آنها را به‌درستی و واقعی «نمایندگی» کند؛ اما همواره باید بدانند که در درون مرزهای ملی باید با دستان پاک زندگی کنند و با عوامل بیرون مرزها که لزوماً درجهت منافع ملی آنها نیست، همدست نشوند.

مطمئناً در روزهای آینده و به‌ویژه در سال 2012، شاهد حوادث سیاسی بسیار مهمی در خاورمیانه خواهیم بود. می‌دانم، دست‌کم، نظم کهنه کنونی که کارایی ندارد، فروخواهد ریخت و حکومت‌های بسیاری سرنگون خواهند شد، اما این نیز بی‌پاسخ رها نخواهد شد که روابط بین‌الملل ولو با نظم تازه در خاورمیانه، نیازمند آن خواهد بود که این اصل حقوقی را یک بار دیگر در آزمون گذارد و بپذیرد والا چنان نظمی هم قابل اعتنا نخواهد بود. آیا آئین دستان پاک مورد توافق دولت و شهروندان قرار خواهد گرفت؟ آیا دولت‌های منطقه به این نتیجه خواهند رسید که با فرض دستان پاک، از درخواست شهروندان استقبال نمایند؟ و آیا شهروندان یاد خواهند گرفت که صرفاً در چهارچوب آئین دستان پاک مدعی «تغییر» شوند؟