جنبش فتح و پایتختی بیت‌المقدس


با اعلام به‌رسمیت شناختن بیت‌المقدس به‌عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی ازسوی ایالات متحده آمریکا توسط دونالد ترامپ، موجی از اعتراضات دولتی و مردمی شکل گرفت؛ به‌طوری‌که به غیر از رژیم صهیونیستی و چند کشور غیرتأثیرگذار، عموم کشورها به این تصمیم اعتراض کردند و این اقدام را محکوم و عاملی برای تشدید تنش‌ها در غرب آسیا عنوان کردند. این اعتراضات حتی به هم‌پیمانان نزدیک آمریکا در منطقه غرب آسیا نیز کشیده شد؛ به‌طوری‌که جنبش فتح به‌عنوان اصلی‌ترین قدرت تشکیلات خودگردان فلسطین که دارای روابط گسترده با ایالات متحده آمریکاست ضمن محکوم کردن این اقدام، اعلام کرد که دیگر میانجی‌گری این کشور را به‌عنوان یک کشور بی‌طرف در قضیه فلسطین نمی‌پذیرد. با توجه به تحولات ذکرشده این سؤال ایجاد می‌شود که تحولات پیرامون پایتختی بیت‌المقدس چه تأثیری بر جایگاه داخلی و خارجی جنبش فتح خواهد گذاشت که در پاسخ می‌توان گفت به‌طور کلی تحولات اخیر موضع گروه‌های مقاومت دربرابر جنبش فتح تقویت خواهد شد. 
با شکست‌های ارتش‌های عربی، فلسطینیان به فکر تشکیل سازمان‌های نظامی برای آزادی سرزمین خود افتادند. دراین‌راستا، جنبش آزادی‌بخش میهنی فلسطین (فتح) یک گروه سیاسی و نظامی با ایدئولوژی ناسیونالیسم عربی و سوسیالیستی توسط یاسر عرفات و خلیل الوزیر با اصولی همچون: مبارزه با رژیم صهیونیستی به‌عنوان اشغالگر سرزمین فلسطین و آزادی سرزمین فلسطین به‌وسیله فلسطینیان و رهبری آنان در سال ۱۹۵۹ تأسیس شد. جنبش فتح سال‌ها قدرت را در سطح رهبری فلسطین دراختیار داشت؛ ولی از سال 2006 با پیروزی جنبش حماس در انتخابات مجلس قانون‌گذاری فلسطین و بعد از آن تسلط بر نوار غزه، این رهبری با چالش اساسی روبه‌رو شد و به‌نظر می‌رسد شرایط کنونی نیز بر چالش‌های این جنبش برای تداوم رهبری بر تشکیلات خودگردان فلسطین افزوده است. 
به‌نظر می‌رسد تحولات اخیر حول بیت‌المقدس نیز موجب تضعیف جایگاه جنبش فتح درمقابل گروه‌های مقاومت می‌شود که برخی از مهم‌ترین عوامل آن عبارتند از:
1. افزایش نفرت عمومی از آمریکا: اعلام پایتختی بیت‌المقدس ازسوی آمریکا به تشدید و افزایش نفرت عمومی از این کشور منجر می‌شود و در این روند جایگاه مردمی گروه‌های همسو با ایالات متحده آمریکا به‌شدت آسیب خواهد دید. به‌نظر می‌رسد جنبش فتح به‌دلیل روابط گسترده با ایالات متحده آمریکا با این چالش روبه‌رو خواهد شد. 
2. کاهش حمایت‌های مالی ازسوی آمریکا: مخالفت‌های صریح و شعارهای ضدآمریکایی اخیر مقامات جنبش فتح ممکن است موجب کاهش حمایت‌های آمریکا و همچنین کمک و حمایت‌های مالی رژیم صهیونیستی به تشکیلات خودگردان شود که نتیجه آن ایجاد مشکلات مالی احتمالی این جنبش در اداره سرزمین‌های فلسطینی شود؛ به‌خصوص که به‌دلیل آشتی ملی میان تشکیلات خودگردان و جنبش حماس، اداره نوار غزه نیز برعهده این تشکیلات قرار گرفته و هزینه‌های جاری و عمومی آن نیز افزایش یافته است و در این شرایط بحرانی، اگر تشکیلات خودگردان با مشکلات مالی بیشتر روبه‌رو شود بر چالش‌های جنبش فتح افزوده می‌شود. 
3ی کاهش حمایت‌های عربستان سعودی: با توحه به اخبار منتشرشده از ایجاد کانال‌های ارتباطی میان سعودی‌ها و صهیونیست‌ها، اگر این اخبار صحت داشته باشد احتمالاً منجربه کاهش حمایت سعودی‌ها از فلسطینیان خواهد شد؛ به‌ویژه که عربستان سعودی برای مهار جمهوری اسلامی ایران نیازمند حمایت ایالات متحده آمریکا نیز می‌باشد و از هر اقدامی که منجربه خلل در روابط آمریکا با عربستان سعودی شود نیز پرهیز می‌کند. همین امر ممکن است به کاهش حمایت عربستان سعودی از گروه‌های فلسطینی منجر شود که این هم برای جنبش فتح به‌عنوان هم‌پیمان عربستان سعودی یک تهدید محسوب می‌شود که بخشی از اهداف سفر اخیر محمود عباس به ریاض در 20 دسامبر 2017 را می‌توان دراین‌راستا تحلیل کرد.
4. تقویت جایگاه حماس: جنبش حماس اصلی‌ترین رقیب جنبش فتح در فلسطین محسوب می‌شود. این گروه به‌دلیل دارا بودن روابط ویژه با جمهوری اسلامی ایران و ترکیه می‌تواند تحرکات خود را گسترش دهد؛ زیرا ایران و ترکیه هر کدام به شیوه خود در موضوع بیت‌المقدس اقدامات فراوانی را انجام داده‌اند و به‌نظر می‌رسد به اقدامات خود نیز ادامه دهند. روند فعلی منجربه تقویت حماس می‌شود که نتیجه آن کاهش نفوذ جنبش فتح خواهد بود.
در جمع‌بندی مطالب باید گفت جنبش فتح که در زمانی قدرتمندترین گروه فلسطینی بود کاهش تدریجی نقش خود را شاهد بوده و به‌نظر می‌رسد تحولات اخیر پیرامون قدس این روند را تسریع خواهد کرد؛ ولی ذکر این نکته ضروری است که جنبش فتح به‌دلیل جایگاه سیاسی و امنیتی و همچنین حمایت‌های ویژه جریان محافظه‌کار و غرب از این جریان همچنان یکی از اصلی‌ترین بازیگران صحنه فلسطین باقی خواهد ماند.