دکترین نظامی جدید روسیه، ویژگیها و چالشهای پیشرو
دکترین نظامی جدید روسیه، ویژگیها و چالشهای پیشرو
سهشنبه 23 دی 1393
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، روز جمعه ۲۶ دسامبر ۲۰۱۴ (۵ دی) در واکنش به تحریمهای اقتصادی و فشار سیاسی وارده از غرب بر کشورش بهسبب نقش مسکو در بحران اوکراین، سند دکترین نظامی جدید فدراسیون روسیه را به امضا رساند. براساس بیانیههای رسمی کاخ کرملین، این سند در نشست ۱۹ دسامبر شورای امنیت روسیه به تصویب رسیده بود.
دکترین نظامی همواره بهعنوان سندی بسیار مهم و بیانگر رئوس کلی سیاست امنیتی و برنامههای دفاعی یک کشور محسوب میشود. درمورد روسیه که موضوعات امنیتی بهطور تاریخی تأثیر عمیقی بر تصمیمات دولتهای آن گذاشته و دارای نقش مهمی در شکلدهی به هویت ملی روسیه داشته، مطالعه و بررسی دکترین نظامی جدید کرملین به کارشناسان امکان میدهد تا با تازهترین دیدگاههای امنیتی مسکو آشنا شوند.
دکترین نظامی جدید روسیه جایگزین سند دکترین سال ۲۰۱۰ میشود. سند ۲۹ صفحهای جدید، چهارمین نسخه منتشرشده پس از اسناد دکترین نظامی فدراسیون روسیه در سالهای ۱۹۹۳، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ بهشمار میآید، اما دکترین جدید که اجرای آن از سال ۲۰۱۵ آغاز میشود، دارای ویژگیهایی است که آن را تا حد بسیار زیادی از اسناد پیشین متمایز میسازد. در این سند بهصراحت و روشنی اعلام شده که حرکت ناتو به سمت شرق و تقویت و تحکیم نظامی پیمان آتلانتیک شمالی در نزدیکی مرزهای روسیه (که بعد از تنش روسیه با غرب بر سر اوکراین افزایش یافت) یک تهدید بزرگ نظامی برای فدراسیون روسیه بهشمار میآید. همچنین در این سند ذکر شده است: «با وجود کاهش امکان بروز یک جنگ در ابعاد بزرگ علیه روسیه، شماری از تهدیدات امنیتی علیه این کشور درحال افزایش است».
دکترین جدید، تهدیدات پیشروی روسیه را به دو گروه خارجی (نظامی) و داخلی (امنیتی) تقسیم کرده است. تهدیدات خارجی ازجمله شامل استقرار و توسعه سامانههای دفاع موشکی استراتژیک، اجرایی شدن دکترین «ضربه جهانی» ایالات متحده (که به ارتش آمریکا اجازه میدهد هر نقطهای را با دقت بسیار بالا بر روی کره زمین تنها ظرف شصت دقیقه بهوسیله موشکهای قارهپیمای دارای کلاهک متعارف هدف قرار دهد)، طرح استقرار سلاحهای هستهای و متعارف (غیرهستهای) با دقت هدفگیری بالا در فضا میشوند. همچنین به بیان این سند تهدیدات داخلی نیز دربرگیرنده استفاده از نیروهای سیاسی و حرکتهای عمومی که ازسوی خارج تأمین مالی میشوند برای بیثبات کردن وضعیت کشور، فعالیتهای تروریستی به هدف آسیب رساندن به حق حاکمیت و تمامیت ارضی روسیه، و همچنین برپایی تبلیغات ضدروسی و ضدمیهنپرستانه در کشور، بهکارگیری ابزار سیاسی، اقتصادی، اطلاعرسانی و دیگر تدابیر غیرنظامی برای ایجاد نارضایتی عمومی و برپایی تظاهرات، و نیز اجرای عملیات ویژه شامل فعالیتهای شبهنظامی برای بیثبات کردن روسیه ازطریق ایجاد تنشهای قومی و مذهبی هستند.
علاوهبراین، در دکترین نظامی جدید روسیه برای اولین بار به حضور شرکتهای خصوصی امنیتی ـ نظامی غربی در مجاورت مرزهای روسیه اشاره شده و از آن بهعنوان تهدیدی برای امنیت ملی این کشور یاد شده است. این سند درباره تلاشهای خارجی برای تضعیف سنن تاریخی، فرهنگی و احساسات میهندوستی و شوق دفاع از سرزمین پدری بهویژه در نسل جوان روسیه هشدار داده است. این سند همچنین درمورد روی کار آمدن «رژیمها» و «دولتهای» غیردوست در همسایگی روسیه و بهویژه ازطریق براندازی حکومتهای مشروع و قانونی و تهدیدآمیز بودن سیاست هوادار غرب این دولتها برای منافع فدراسیون روسیه هشدار داد. در این سند به فعالیت مشهود سازمانهای اطلاعاتی خارجی و متحدان منطقهای آنها بر ضد روسیه نیز اشاره شده است.
افزون بر اینها، دکترین نظامی جدید روسیه، تحولات جاری در شمال آفریقا، سوریه، عراق و افغانستان را هم بهعنوان تهدیدات امنیتی برای این کشور تلقی میکند.
پوتین در آخرین کنفرانس خبری خود در سال ۲۰۱۴ اظهار کرده بود: «رویکرد غرب به روسیه تداعیکننده خواست یک شکارچی برای به زنجیر کشیدن یک خرس است. مهم نیست که ما چه کاری انجام میدهیم، ما همیشه دچار مشکل خواهیم بود و مخالفت و مبارزه علیه ما ادامه مییابد». وی غرب را به داشتن طرز تفکری ضدروسی متهم کرد و برای مثال به طرح آمریکا برای استقرار سپر دفاع موشکی در شرق اروپا و نحوه پوشش خبری المپیک زمستانی سوچی توسط رسانههای غربی اشاره کرد.
رئیسجمهور روسیه سپس اعلام کرد که بودجه وزارت دفاع در سال ۲۰۱۵ به میزان پنجاه میلیارد دلار خواهد رسید (برخی منابع رسمی روسی این رقم را ۸۱ میلیارد دلار ذکر کردهاند). او یادآور شد که بودجه پنتاگون تقریباً ده برابر بودجه دفاعی روسیه و در حدود ۵۷۵ میلیارد دلار است. رهبر روسیه تأکید کرد که کشورش هیچ نوع سیاست تهاجمی ندارد. وی افزود که روسیه تنها دارای دو پایگاه خارجی در مناطق اطراف خود (تاجیکستان و قرقیزستان) برای مقابله با تهدیدات تروریستی است. او همچنین گفت که پروازهای گشتی بمبافکنهای استراتژیک روسیه تنها از دو سال پیش از سر گرفته شده است.
دکترین نظامی سال ۲۰۱۴ روسیه مانند اسناد مشابه سال ۲۰۱۰ بر محوری بودن نقش تسلیحات هستهای تأکیدی دوباره گذاشته است. ژنرال والری گراسیموف ، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه، روز ۲۹ دسامبر گذشته در مصاحبهای با کانال ۲۴ تلویزیون روسیه گفت که «توسعه نیروی هستهای استراتژیک به اولویت اول وزارت دفاع این کشور تبدیل شده است». وی در این مصاحبه افزود که «در سال ۲۰۱۴ سه هنگ نیروی موشکی استراتژیک ارتش به موشکهای جدید «یارز» مجهز شدهاند و همچنین چهار فروند بمبافکن استراتژیک TU-160 و TU 95-MS مورد بهسازی قرار گرفته و به خدمت بازگشتهاند». پیش از وی نیز، پوتین دستور داد که تا فرارسیدن سال ۲۰۲۱، تمامی پایگاههای زمینی موشکهای هستهای روسیه به موشکهای بالستیک قارهپیمای پیشرفته مجهز شوند. براساس دستور پوتین، نیروهای هستهای استراتژیک روسیه تا سال ۲۰۱۵ بیش از پنجاه فروند موشک قارهپیمای جدید دریافت خواهد کرد. وی همچنین بر اجرای طرح مدرنیزه کردن ناوگانهای بمبافکنهای استراتژیک و زیردریاییهای هستهای روسیه تأکید مجدد دارد.
انتظار میرود نیروی موشکی استراتژیک روسیه تا سال ۲۰۲۰ به بیش از ۱۷۰ فروند موشک بالستیک قارهپیما «توپول ـ ام» مستقر در سیلو و سکوهای متحرک و نیز سی فروند موشک SS-19 و ۱۰۸ فروند موشک قارهپیمای RS-24 مجهز شوند. روز 16 دسامبر 2014، ژنرال سرگئی کاراکایف ، فرمانده نیروی موشکی استراتژیک، روسیه گفت که «کشورش درپی تولید نوع جدیدی از موشکهای بالستیک قارهپیما با ویژگی «هوشمندی» به نام «سارمات» است تا آنها را در سال ۲۰۲۰ جایگزین موشکهای (Satan) SS-18 کند». به گفته کاراکایف، موشکهای سازمان دارای توانایی پیشرفته مقابله با اقدامات ضدموشکی، قابلیت مانورپذیری بیشتر و سامانه فرماندهی و کنترل بهتری است که به آن امکان نفوذ در پیچیدهترین سامانههای ضدموشکی را میدهد.
در دکترین جدید ذکر شده است که روسیه میتواند تسلیحات هستهای خود در تلافی کاربرد تسلیحات هستهای یا دیگر انواع سلاحهای کشتارجمعی برضد خود یا متحدانش، و همچنین درصورت وقوع یک تجاوز نظامی بزرگ با بهکارگیری سلاحهای متعارف که «تهدید بسیار جدی» را متوجه کشور روسیه کند، بهکار گیرد. علاوهبراین، در دکترین جدید، برای نخستینبار اعلام شده که روسیه از این پس میتواند از تسلیحات دقیق، بهعنوان بخشی از استراتژی بازدارنده استفاده کند، اما این سند به شرایط استفاده از چنین تسلیحاتی اشاره نکرده است.
در سند دکترین نظامی جدید، برای نخستینبار به موضوع حفاظت از منافع ملی روسیه در قاره قطب شمال اشاره شده و آن را یکی از اولویتهای نیروهای مسلح روسیه در زمان صلح بهشمار آورده است. طی سالهای اخیر و با کشف منابع نفت و گاز در این منطقه، بحث درباره محافظت از منافع ملی در قطب شمال، در روسیه و چهار کشور دیگر مجاور آن، آمریکا، کانادا، نروژ و دانمارک رو به افزایش بوده است. اوایل دسامبر گذشته، پوتین تأکید کرده بود که قصد نظامی کردن قطب شمال را ندارد، اما تدابیر ضروری برای تضمین توانایی دفاعی روسیه در این منطقه را اتخاذ میکند. وی در آوریل 2014 اعلام کرده بود که کشورش شبکهای از تأسیسات نظامی را جهت استقرار سرباز، هواپیما و ناوهای پیشرفته در محدوده متعلق به خود در قطب شمال و بهعنوان بخشی از طرح محافظت از منافع ملی روسیه احداث خواهد کرد. پوتین این طرح بلندپروازانه که هدف از آن مسلط شدن بر بخش وسیعتری از قطب شمال بود را یک سال پیش مطرح کرده بود. او ناحیه قطب شمال را یک «اولویت دفاعی بالا» خواند و گفت که روسیه چهل فروند ناو جنگی بههمراه دستکم یک فروند زیردریایی هستهای از کلاس «بوری» مسلح به موشکهای بالستیک را در این منطقه مستقر خواهد کرد. روسیه همچنین قصد دارد یک ناو هواپیمابر هستهای را صرفاً برای خدمت در منطقه قطب شمال بسازد. تمامی این تجهیزات نظامی بهمنظور دفاع از حق حاکمیت روسیه بر منافع نفت و گاز زیر یخهای این منطقه است.
بههرحال مسلم بهنظر میرسد که آنچه موجب شد فدراسیون روسیه دکترین نظامی تازه خود را با نگاهی تند و مظنونانه به غرب و پیمان آتلانتیک شمالی تدوین کند، بحران اوکراین و تحریمهای اقتصادی غرب علیه مسکو پس از الحاق شبهجزیره کریمه به روسیه در ماه مارس گذشته، بالا گرفتن تنش و درگیریها در دو استان جداییطلب «دونتسک» و «لوهانسک» در شرق اوکراین و درپی آن، تقویت حضور ناتو در لهستان و جمهوریهای سابق بالتیک شوروی، لیتوانی، لتونی و استونی بود. پوتین روز چهارشنبه ۲۴ دسامبر در واکنش به اقدام پارلمان اوکراین در زمینهسازی برای ارائه درخواست رسمی این کشور بهمنظور پیوستن به ناتو، نسبت به تلاش ناتو برای کشاندن اوکراین به داخل «خط مقدم یک رویارویی» هشدار داد و تهدید کرد که درصورت پذیرفته شدن عضویت اوکراین در ناتو، اندک روابط باقیمانده مسکو با این پیمان دچار آسیب جدی خواهد شد، و روسیه به آن واکنشی درخور نشان میدهد. هرچند، سالها بهطول خواهد انجامید تا اوکراین بهطور رسمی در ناتو پذیرفته شود، اما مرد قدرتمند مسکو با این سخنان روشن ساخته که وی حتی حرکت بهسوی پیوستن به ناتو ازسوی این جمهوری استراتژیک پیشین اتحاد جماهیر شوروی دارای مرزهای طولانی با روسیه را تهدیدی مستقیم برای مسکو محسوب میکند. سند دکترین نظامی جدید روسیه نشان میدهد که پوتین تا چه حد نگران بحران در اوکراین و تهدید ناشی از آن برای پایههای قدرت خود در روسیه است.
اما رئیسجمهور روسیه برای پیاده کردن این دکترین که لازمه آن اجرای طرح نوسازی و مدرنیزه کردن نیروهای مسلح این کشور است دچار چالشهای متعددی شده است. گذشته از تحریمهای اقتصادی غرب که بهتدریج میرود تا تأثیر منفی خود را بر اقتصاد روسیه نشان دهد، سقوط قیمت جهانی نفت و کاهش شدید درآمد روسیه ضربه دیگری بر اقتصاد و برنامههای پرهزینه دفاعی و درنتیجه بلندپروازیهای ژئوپلیتیکی پوتین خواهد زد. افت شدید بهای نفت که به گفته کارشناسان میتواند برای مدت طولانی ادامه یابد ممکن است از جذابیت منابع نفتی قطب شمال نزد روسیه بکاهد. ارزش «روبل» اکنون به سطح دوران شوروی بازگشته و مسکو در تلاش است تا از ورشکسته شدن بانکهای روسی در آینده جلوگیری کند، اما به عقیده بسیاری از تحلیلگران هیچیک از این موانع موجب نخواهد شد که پوتین از اوکراین یا جاهای دیگر عقب بکشد. از دیدگاه کرملین و اغلب مردم روسیه، عملکرد این کشور درمورد کریمه و شرق اوکراین غیرقانونی نبوده است و مسکو باید برای حفاظت از روسها و اهالی روستبار در اوکراین که بخشی از منافع ملی مشروع محسوب میشوند، وارد عمل شود.
بهطور کامل نمیتوان احتمال وقوع یک درگیری میان روسیه و غرب را در شرق اروپا رد کرد؛ زیرا ناتو تاکنون به ظاهر از برقراری یک بازدارندگی در شرق اروپا ناتوان بوده است، و تنها تدابیر دفاعی آن برگزار کردن نمایشیِ چند تمرین نظامی کوچک و بدون تأثیر استراتژیکی مهم با کشورهای منطقه بوده است. تعجبآور نیست که چند کشور عضو ناتو که دارای مرزهای مشترک با روسیه هستند، برنامههایی مستقل را برای مقابله با تهاجم و اشغال احتمالی ازسوی روسیه طراحی میکنند؛ زیرا ایمان آنها به قدرت ماندگار پیمان آتلانتیک، بهخصوص اقتدار باراک اوباما، بهطور فزایندهای دچار تزلزل شده است.
ازسویدیگر، مسکو نیز به هیچ عنوان آماده شروع یک برخورد احتمالی متعارف با ناتو نیست؛ زیرا کاهش درآمدهای روسیه موجب به تعویق افتادن برنامه مدرنسازی ارتش روسیه خواهد شد، اما این کشور مطمئناً آمادگی تشدید عملیات جاسوسی، حملات سایبری، خرابکاری و تحریکات جداییطلبانه را در چهارچوب «عملیات ویژه» دارد.
دکترین نظامی همواره بهعنوان سندی بسیار مهم و بیانگر رئوس کلی سیاست امنیتی و برنامههای دفاعی یک کشور محسوب میشود. درمورد روسیه که موضوعات امنیتی بهطور تاریخی تأثیر عمیقی بر تصمیمات دولتهای آن گذاشته و دارای نقش مهمی در شکلدهی به هویت ملی روسیه داشته، مطالعه و بررسی دکترین نظامی جدید کرملین به کارشناسان امکان میدهد تا با تازهترین دیدگاههای امنیتی مسکو آشنا شوند.
دکترین نظامی جدید روسیه جایگزین سند دکترین سال ۲۰۱۰ میشود. سند ۲۹ صفحهای جدید، چهارمین نسخه منتشرشده پس از اسناد دکترین نظامی فدراسیون روسیه در سالهای ۱۹۹۳، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ بهشمار میآید، اما دکترین جدید که اجرای آن از سال ۲۰۱۵ آغاز میشود، دارای ویژگیهایی است که آن را تا حد بسیار زیادی از اسناد پیشین متمایز میسازد. در این سند بهصراحت و روشنی اعلام شده که حرکت ناتو به سمت شرق و تقویت و تحکیم نظامی پیمان آتلانتیک شمالی در نزدیکی مرزهای روسیه (که بعد از تنش روسیه با غرب بر سر اوکراین افزایش یافت) یک تهدید بزرگ نظامی برای فدراسیون روسیه بهشمار میآید. همچنین در این سند ذکر شده است: «با وجود کاهش امکان بروز یک جنگ در ابعاد بزرگ علیه روسیه، شماری از تهدیدات امنیتی علیه این کشور درحال افزایش است».
دکترین جدید، تهدیدات پیشروی روسیه را به دو گروه خارجی (نظامی) و داخلی (امنیتی) تقسیم کرده است. تهدیدات خارجی ازجمله شامل استقرار و توسعه سامانههای دفاع موشکی استراتژیک، اجرایی شدن دکترین «ضربه جهانی» ایالات متحده (که به ارتش آمریکا اجازه میدهد هر نقطهای را با دقت بسیار بالا بر روی کره زمین تنها ظرف شصت دقیقه بهوسیله موشکهای قارهپیمای دارای کلاهک متعارف هدف قرار دهد)، طرح استقرار سلاحهای هستهای و متعارف (غیرهستهای) با دقت هدفگیری بالا در فضا میشوند. همچنین به بیان این سند تهدیدات داخلی نیز دربرگیرنده استفاده از نیروهای سیاسی و حرکتهای عمومی که ازسوی خارج تأمین مالی میشوند برای بیثبات کردن وضعیت کشور، فعالیتهای تروریستی به هدف آسیب رساندن به حق حاکمیت و تمامیت ارضی روسیه، و همچنین برپایی تبلیغات ضدروسی و ضدمیهنپرستانه در کشور، بهکارگیری ابزار سیاسی، اقتصادی، اطلاعرسانی و دیگر تدابیر غیرنظامی برای ایجاد نارضایتی عمومی و برپایی تظاهرات، و نیز اجرای عملیات ویژه شامل فعالیتهای شبهنظامی برای بیثبات کردن روسیه ازطریق ایجاد تنشهای قومی و مذهبی هستند.
علاوهبراین، در دکترین نظامی جدید روسیه برای اولین بار به حضور شرکتهای خصوصی امنیتی ـ نظامی غربی در مجاورت مرزهای روسیه اشاره شده و از آن بهعنوان تهدیدی برای امنیت ملی این کشور یاد شده است. این سند درباره تلاشهای خارجی برای تضعیف سنن تاریخی، فرهنگی و احساسات میهندوستی و شوق دفاع از سرزمین پدری بهویژه در نسل جوان روسیه هشدار داده است. این سند همچنین درمورد روی کار آمدن «رژیمها» و «دولتهای» غیردوست در همسایگی روسیه و بهویژه ازطریق براندازی حکومتهای مشروع و قانونی و تهدیدآمیز بودن سیاست هوادار غرب این دولتها برای منافع فدراسیون روسیه هشدار داد. در این سند به فعالیت مشهود سازمانهای اطلاعاتی خارجی و متحدان منطقهای آنها بر ضد روسیه نیز اشاره شده است.
افزون بر اینها، دکترین نظامی جدید روسیه، تحولات جاری در شمال آفریقا، سوریه، عراق و افغانستان را هم بهعنوان تهدیدات امنیتی برای این کشور تلقی میکند.
پوتین در آخرین کنفرانس خبری خود در سال ۲۰۱۴ اظهار کرده بود: «رویکرد غرب به روسیه تداعیکننده خواست یک شکارچی برای به زنجیر کشیدن یک خرس است. مهم نیست که ما چه کاری انجام میدهیم، ما همیشه دچار مشکل خواهیم بود و مخالفت و مبارزه علیه ما ادامه مییابد». وی غرب را به داشتن طرز تفکری ضدروسی متهم کرد و برای مثال به طرح آمریکا برای استقرار سپر دفاع موشکی در شرق اروپا و نحوه پوشش خبری المپیک زمستانی سوچی توسط رسانههای غربی اشاره کرد.
رئیسجمهور روسیه سپس اعلام کرد که بودجه وزارت دفاع در سال ۲۰۱۵ به میزان پنجاه میلیارد دلار خواهد رسید (برخی منابع رسمی روسی این رقم را ۸۱ میلیارد دلار ذکر کردهاند). او یادآور شد که بودجه پنتاگون تقریباً ده برابر بودجه دفاعی روسیه و در حدود ۵۷۵ میلیارد دلار است. رهبر روسیه تأکید کرد که کشورش هیچ نوع سیاست تهاجمی ندارد. وی افزود که روسیه تنها دارای دو پایگاه خارجی در مناطق اطراف خود (تاجیکستان و قرقیزستان) برای مقابله با تهدیدات تروریستی است. او همچنین گفت که پروازهای گشتی بمبافکنهای استراتژیک روسیه تنها از دو سال پیش از سر گرفته شده است.
دکترین نظامی سال ۲۰۱۴ روسیه مانند اسناد مشابه سال ۲۰۱۰ بر محوری بودن نقش تسلیحات هستهای تأکیدی دوباره گذاشته است. ژنرال والری گراسیموف ، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه، روز ۲۹ دسامبر گذشته در مصاحبهای با کانال ۲۴ تلویزیون روسیه گفت که «توسعه نیروی هستهای استراتژیک به اولویت اول وزارت دفاع این کشور تبدیل شده است». وی در این مصاحبه افزود که «در سال ۲۰۱۴ سه هنگ نیروی موشکی استراتژیک ارتش به موشکهای جدید «یارز» مجهز شدهاند و همچنین چهار فروند بمبافکن استراتژیک TU-160 و TU 95-MS مورد بهسازی قرار گرفته و به خدمت بازگشتهاند». پیش از وی نیز، پوتین دستور داد که تا فرارسیدن سال ۲۰۲۱، تمامی پایگاههای زمینی موشکهای هستهای روسیه به موشکهای بالستیک قارهپیمای پیشرفته مجهز شوند. براساس دستور پوتین، نیروهای هستهای استراتژیک روسیه تا سال ۲۰۱۵ بیش از پنجاه فروند موشک قارهپیمای جدید دریافت خواهد کرد. وی همچنین بر اجرای طرح مدرنیزه کردن ناوگانهای بمبافکنهای استراتژیک و زیردریاییهای هستهای روسیه تأکید مجدد دارد.
انتظار میرود نیروی موشکی استراتژیک روسیه تا سال ۲۰۲۰ به بیش از ۱۷۰ فروند موشک بالستیک قارهپیما «توپول ـ ام» مستقر در سیلو و سکوهای متحرک و نیز سی فروند موشک SS-19 و ۱۰۸ فروند موشک قارهپیمای RS-24 مجهز شوند. روز 16 دسامبر 2014، ژنرال سرگئی کاراکایف ، فرمانده نیروی موشکی استراتژیک، روسیه گفت که «کشورش درپی تولید نوع جدیدی از موشکهای بالستیک قارهپیما با ویژگی «هوشمندی» به نام «سارمات» است تا آنها را در سال ۲۰۲۰ جایگزین موشکهای (Satan) SS-18 کند». به گفته کاراکایف، موشکهای سازمان دارای توانایی پیشرفته مقابله با اقدامات ضدموشکی، قابلیت مانورپذیری بیشتر و سامانه فرماندهی و کنترل بهتری است که به آن امکان نفوذ در پیچیدهترین سامانههای ضدموشکی را میدهد.
در دکترین جدید ذکر شده است که روسیه میتواند تسلیحات هستهای خود در تلافی کاربرد تسلیحات هستهای یا دیگر انواع سلاحهای کشتارجمعی برضد خود یا متحدانش، و همچنین درصورت وقوع یک تجاوز نظامی بزرگ با بهکارگیری سلاحهای متعارف که «تهدید بسیار جدی» را متوجه کشور روسیه کند، بهکار گیرد. علاوهبراین، در دکترین جدید، برای نخستینبار اعلام شده که روسیه از این پس میتواند از تسلیحات دقیق، بهعنوان بخشی از استراتژی بازدارنده استفاده کند، اما این سند به شرایط استفاده از چنین تسلیحاتی اشاره نکرده است.
در سند دکترین نظامی جدید، برای نخستینبار به موضوع حفاظت از منافع ملی روسیه در قاره قطب شمال اشاره شده و آن را یکی از اولویتهای نیروهای مسلح روسیه در زمان صلح بهشمار آورده است. طی سالهای اخیر و با کشف منابع نفت و گاز در این منطقه، بحث درباره محافظت از منافع ملی در قطب شمال، در روسیه و چهار کشور دیگر مجاور آن، آمریکا، کانادا، نروژ و دانمارک رو به افزایش بوده است. اوایل دسامبر گذشته، پوتین تأکید کرده بود که قصد نظامی کردن قطب شمال را ندارد، اما تدابیر ضروری برای تضمین توانایی دفاعی روسیه در این منطقه را اتخاذ میکند. وی در آوریل 2014 اعلام کرده بود که کشورش شبکهای از تأسیسات نظامی را جهت استقرار سرباز، هواپیما و ناوهای پیشرفته در محدوده متعلق به خود در قطب شمال و بهعنوان بخشی از طرح محافظت از منافع ملی روسیه احداث خواهد کرد. پوتین این طرح بلندپروازانه که هدف از آن مسلط شدن بر بخش وسیعتری از قطب شمال بود را یک سال پیش مطرح کرده بود. او ناحیه قطب شمال را یک «اولویت دفاعی بالا» خواند و گفت که روسیه چهل فروند ناو جنگی بههمراه دستکم یک فروند زیردریایی هستهای از کلاس «بوری» مسلح به موشکهای بالستیک را در این منطقه مستقر خواهد کرد. روسیه همچنین قصد دارد یک ناو هواپیمابر هستهای را صرفاً برای خدمت در منطقه قطب شمال بسازد. تمامی این تجهیزات نظامی بهمنظور دفاع از حق حاکمیت روسیه بر منافع نفت و گاز زیر یخهای این منطقه است.
بههرحال مسلم بهنظر میرسد که آنچه موجب شد فدراسیون روسیه دکترین نظامی تازه خود را با نگاهی تند و مظنونانه به غرب و پیمان آتلانتیک شمالی تدوین کند، بحران اوکراین و تحریمهای اقتصادی غرب علیه مسکو پس از الحاق شبهجزیره کریمه به روسیه در ماه مارس گذشته، بالا گرفتن تنش و درگیریها در دو استان جداییطلب «دونتسک» و «لوهانسک» در شرق اوکراین و درپی آن، تقویت حضور ناتو در لهستان و جمهوریهای سابق بالتیک شوروی، لیتوانی، لتونی و استونی بود. پوتین روز چهارشنبه ۲۴ دسامبر در واکنش به اقدام پارلمان اوکراین در زمینهسازی برای ارائه درخواست رسمی این کشور بهمنظور پیوستن به ناتو، نسبت به تلاش ناتو برای کشاندن اوکراین به داخل «خط مقدم یک رویارویی» هشدار داد و تهدید کرد که درصورت پذیرفته شدن عضویت اوکراین در ناتو، اندک روابط باقیمانده مسکو با این پیمان دچار آسیب جدی خواهد شد، و روسیه به آن واکنشی درخور نشان میدهد. هرچند، سالها بهطول خواهد انجامید تا اوکراین بهطور رسمی در ناتو پذیرفته شود، اما مرد قدرتمند مسکو با این سخنان روشن ساخته که وی حتی حرکت بهسوی پیوستن به ناتو ازسوی این جمهوری استراتژیک پیشین اتحاد جماهیر شوروی دارای مرزهای طولانی با روسیه را تهدیدی مستقیم برای مسکو محسوب میکند. سند دکترین نظامی جدید روسیه نشان میدهد که پوتین تا چه حد نگران بحران در اوکراین و تهدید ناشی از آن برای پایههای قدرت خود در روسیه است.
اما رئیسجمهور روسیه برای پیاده کردن این دکترین که لازمه آن اجرای طرح نوسازی و مدرنیزه کردن نیروهای مسلح این کشور است دچار چالشهای متعددی شده است. گذشته از تحریمهای اقتصادی غرب که بهتدریج میرود تا تأثیر منفی خود را بر اقتصاد روسیه نشان دهد، سقوط قیمت جهانی نفت و کاهش شدید درآمد روسیه ضربه دیگری بر اقتصاد و برنامههای پرهزینه دفاعی و درنتیجه بلندپروازیهای ژئوپلیتیکی پوتین خواهد زد. افت شدید بهای نفت که به گفته کارشناسان میتواند برای مدت طولانی ادامه یابد ممکن است از جذابیت منابع نفتی قطب شمال نزد روسیه بکاهد. ارزش «روبل» اکنون به سطح دوران شوروی بازگشته و مسکو در تلاش است تا از ورشکسته شدن بانکهای روسی در آینده جلوگیری کند، اما به عقیده بسیاری از تحلیلگران هیچیک از این موانع موجب نخواهد شد که پوتین از اوکراین یا جاهای دیگر عقب بکشد. از دیدگاه کرملین و اغلب مردم روسیه، عملکرد این کشور درمورد کریمه و شرق اوکراین غیرقانونی نبوده است و مسکو باید برای حفاظت از روسها و اهالی روستبار در اوکراین که بخشی از منافع ملی مشروع محسوب میشوند، وارد عمل شود.
بهطور کامل نمیتوان احتمال وقوع یک درگیری میان روسیه و غرب را در شرق اروپا رد کرد؛ زیرا ناتو تاکنون به ظاهر از برقراری یک بازدارندگی در شرق اروپا ناتوان بوده است، و تنها تدابیر دفاعی آن برگزار کردن نمایشیِ چند تمرین نظامی کوچک و بدون تأثیر استراتژیکی مهم با کشورهای منطقه بوده است. تعجبآور نیست که چند کشور عضو ناتو که دارای مرزهای مشترک با روسیه هستند، برنامههایی مستقل را برای مقابله با تهاجم و اشغال احتمالی ازسوی روسیه طراحی میکنند؛ زیرا ایمان آنها به قدرت ماندگار پیمان آتلانتیک، بهخصوص اقتدار باراک اوباما، بهطور فزایندهای دچار تزلزل شده است.
ازسویدیگر، مسکو نیز به هیچ عنوان آماده شروع یک برخورد احتمالی متعارف با ناتو نیست؛ زیرا کاهش درآمدهای روسیه موجب به تعویق افتادن برنامه مدرنسازی ارتش روسیه خواهد شد، اما این کشور مطمئناً آمادگی تشدید عملیات جاسوسی، حملات سایبری، خرابکاری و تحریکات جداییطلبانه را در چهارچوب «عملیات ویژه» دارد.
Your Comment