برنامه هستهای کره شمالی از نگاه محافظهکاران و لیبرالها در کره جنوبی
درمورد چگونگی رویارویی با کره شمالی مباحث مختلفی میان دو طیف لیبرال و محافظهکار در کره جنوبی مطرح است. لیبرالها معتقدند که کره شمالی تلاش دارد از مسائل هستهای بهعنوان ابزاری برای اخذ امتیازات بیشتر از آمریکا و کره جنوبی استفاده کند و همچنین درصورت ارائه پاداشهای اقتصادی و فراهم نمودن ضمانتهای امنیتی میتوان برنامه هستهای این کشور را نیز متوقف کرد. برخلاف این رویکرد خوشبینانه لیبرالی، محافظهکاران معتقدند که کره شمالی در وهله اول، حفظ سلاحهای هستهای را بهعنوان یک منفعت حیاتی برای خود درک و فهم میکند و از طرف دیگر نیز بههیچوجه حاضر به قربانی نمودن داوطلبانه برنامه تسلیحات هستهای خود نیست. این طیف فکری همچنان اضافه مینمایند که علاقه این کشور به ورود به مذاکره و درخواست امتیازات بیشتر صرفاً تاکتیکی تأخیری است. در ادامه تلاش میشود بیشتر به این دو رهیافت پرداخته شود.
رهیافت بدبینانه محافظهکاران
واقعیت تحولات جزیره کره نشان میدهد که کره شمالی برای داشتن و حرکت بیشتر به سمت سلاحهای هستهای بسیار مصمم است و این کار را حتی بدون وجود ضمانتهای امنیتی لازم نیز انجام خواهد داد. رهیافتهای محافظهکار در کره جنوبی نیز بر این مسئله تأکید مینمایند و بیان میدارند که تشدید بحران هستهای کره شمالی باعث شده است که این کشور برخورداری از سلاحهای هستهای را بهعنوان بهترین ضمانت در برابر حمله هستهای آمریکا و همچنین سایر ضمانتهای لفظی امنیتی ارائهشده ازسوی کره جنوبی و آمریکا تلقی نماید؛ به همین دلیل، از منظر محافظهکاران، کره شمالی برنامه تسلیحاتی هستهای خود را هیچگاه داوطلبانه و در مقابل ارائه ضمانتهای لفظی رها نخواهد کرد. البته باید گفت که اگرچه رویکردهای محافظهکار نسبت به اصل اتخاذ سیاست سختگیرانه در مقابل کره شمالی اجماع دارند؛ اما وحدتنظر خاصی میان آنان در ارتباط با دلایل کره شمالی برای تحصیل سلاحهای هستهای وجود ندارد.
در کنار رویکرد فوق که سلاحهای هستهای را بهعنوان یک «ضامن امنیتی» برای کره شمالی مینگرند، برخی دیگر از محافظهکاران، برنامه تسلیحاتی هستهای کره شمالی را بهعنوان ابزاری برای یکپارچهسازی مجدد جزیره کره موردنظر قرار میدهند. این دسته از محافظهکاران ضمن قائل بودن آثار بازدارندگی برای برنامه هستهای کره شمالی تأکید مینمایند که با مدنظر قرار دادن رفتارهای تهاجمی ثبتشده ازسوی کره شمالی، کسب سلاحهای هستهای میتواند تمایل و توان این کشور را برای حمله به کره جنوبی و تلاش برای ایجاد وحدت ازطریق استفاده از سیاست زور و اجبار افزایش دهد. علاوهبر دو رویکرد فوق، برخی دیگر از محافظهکاران نیز بر ایده «دولت یاغی» بودن کره شمالی تأکید مینمایند و معتقدند که حتی اگر توانمندی هستهای کره شمالی صرفاً برای افزایش توان بازدارندگی این کشور در مقابل آمریکا مورد استفاده قرار گیرد، بازهم خطر کره شمالی بهعنوان یک دولت یاغی بهصورت قابل توجهی برای کره جنوبی افزایش یافته است.
درمجموع و براساس آنچه در فوق بیان شد، رهیافتهای محافظهکاران در کره جنوبی نسبت به تغییر نیات و رفتار کره شمالی از حالت تهاجمی به حالت تدافعی بسیار بدبینانه است؛ آنها معتقدند که چنین چرخشی در رفتار و بینش کره شمالی بهوجود نخواهد آمد؛ ازاینرو، این طیف فکری اتخاذ سیاستهای سختگیرانه بیشتر علیه کره شمالی را پیشنهاد میدهند. در میان رؤسایجمهور کره جنوبی، لی میونگ باک (2008 - 2013) و پارک چئونهای براساس چشماندازی محافظهکارانه نسبت به چگونگی رفتار با کره شمالی عمل نمودهاند.
رهیافت خوشبینانه لیبرال
برخلاف نگرشهای بدبینانه محافظهکاران در کره جنوبی، لیبرالها نگاه خوشبینانهتری نسبت به تغییر رفتار کره شمالی دارند و با امیدواری بیشتری به این مسئله مینگرند. لیبرالها معتقدند درصورتیکه آمریکا و کره جنوبی امنیت کره شمالی را تضمین نمایند و درعینحال، پاداشهای اقتصادی مناسبی را برای این کشور درنظر بگیرند، امکان تعلیق برنامه هستهای کره شمالی وجود خواهد داشت و میباید به مسئله هستهای کره شمالی بهعنوان بحرانی قابل اجتناب نگریست. لیبرالها بیان میدارند که برنامه هستهای به ابزاری مفید برای دیپلماسی کره شمالی، انتقال توجهات جهانی به این کشور و همچنین بنیادی برای تحکیم بیشتر قدرت رژیم سیاسی در کره شمالی تبدیل شده است. این بینش فکری تأکید مینماید ازآنجاکه هدف اساسی کره شمالی بقای رژیم سیاسی است، نه مواجهه نظامی با ایالات متحده و کره جنوبی، میتوان امیدوار بود که با رفع نگرانیهای امنیتی و اقتصادی این کشور، غیرهستهای نمودن کره شمالی را حاصل نمود.
لیبرالها با مفروض قرار دادن بقای رژیم سیاسی بهعنوان اولویت اساسی کره شمالی نتیجه میگیرند که تلقی برنامه هستهای بهعنوان یک ابزار بازدارنده در این زمینه بسیار سادهانگارانه است. لیبرالها همچنین معتقدند که اگرچه کره شمالی شریک مذاکراتی قابل اتکا بهشمار نمیرود و حتی درصورتیکه اجازه داده شود به انجام تقلب نیز مبادرت مینماید، ولی درصورتیکه دغدغههای امنیتی این کشور پذیرفته شود، این کشور احساس خواهد کرد که منافع اقتصادی و نظامی بلندمدت این عمل بر منافع کوتاهمدت توسعه برنامه هستهای خواهد چربید و بدینطریق، اگر نتوان همه برنامه هستهای این کشور را متوقف نمود، حداقل بخشی از برنامه و توانمندی هستهای این کشور را میتوان متوقف نمود. درمجموع باید گفت که این رهیافت با نگاهی خوشبینانه، تداوم ارتباط و گسترش مذاکرات با کره شمالی و اتخاذ گامهای همکاریگرایانه با این کشور را اقدامی مفید درجهت کنترل و مدیریت برنامه هستهای کره شمالی ارزیابی مینماید. کیم دائه جونگ و رو مو هیون، رؤسایجمهور سابق کره جنوبی، چنین رهیافتی را اتخاذ نموده و بهصورت قابل توجهی مذاکره با کره شمالی را درپیش گرفته بودند.
نتیجهگیری
همانگونه که تحولات جزیره کره نشان میدهد نه حامیان رویکرد بدبینانه و محافظهکار با اتخاذ سیاستهای سختگیرانه نسبت به کره شمالی توانستهاند تغییری را در کنش و رفتار این کشور ایجاد نمایند و نه اتخاذ رویکردهای خوشبینانه لیبرالی نسبت به انجام ارتباط و تعاملات بیشتر با کره شمالی توانسته است تغییری در مسیر کره شمالی و غیرهستهای نمودن این کشور ایجاد نماید. شاید بتوان دو دلیل اساسی را برای این مسئله برشمرد. اولین دلیلی را که میتوان بیان داشت آن است که کره شمالی نسبت به تغییر نظام توازن قدرت در شرق آسیا و کاهش قدرت آمریکا در این منطقه امیدوار است و ازاینرو تلاش مینماید تا همچنان بر مواضع و جایگاه قبلی خود پافشاری نماید. دلیل دومی را که میتوان در این زمینه بیان نمود، درواقع به کمکهای چین به این کشور بازمیگردد که ترس کره شمالی از سرنگونی رژیم و ایجاد بیثباتی داخلی را بسیار کاهش داده است؛ ازاینرو، بهنظر میرسد که مقامات کره جنوبی هم نسبت به چگونگی تغییر در نظام توازن قدرت منطقهای بسیار حساس شدهاند و تلاش دارند بتوانند منافع خود را دراینمیان حفظ نمایند، و هم دربارۀ نزدیکی بیشتر کره شمالی و چین که میتواند به معنای کاهش نفوذ و تأثیرگذاری کره جنوبی بر کره شمالی و بهطور کلی جزیره کره باشد بسیار نگرانند.
Your Comment