رژیم اسرائیل و تحولات دموکراتیک خاورمیانه
این بیان که «اسرائیل تنها دموکراسی خاورمیانه است»، بیانی قوی است که صهیونیستها در اروپا و آمریکا مفصل به تبلیغ آن می پردازند و سال هاست که آمریکا و اروپا از دیدگاه اسرائیل به خاورمیانه و تحولات آن می نگرند و برای این منطقه سیاستگذاری میکنند. تاکنون خاورمیانهایها هر فشاری برای تضعیف و تعدیل اسرائیل بر غرب وارد آوردهاند، همواره تلاشی از سوی نیروهای «ضددموکراسی» تلقی و سرکوب شده است. علاوه بر این، هیچ درخواست منصفانه ای برای اصلاح رفتار اسرائیل، از سوی غرب پذیرفته نشده است. در خلال بیش از شش دهه از تأسیس رژیم صهیونیستی، با استدلالی مبتنی بر همین بیان و اینکه تلآویو ساحل امن لیبرال دموکراسی در برابر نیروهای ضدلیبرال است، و یا اینکه میتواند کانونی برای گسترش آن به منطقه خاورمیانه باشد، تمام ابزارهای مشروعیتبخش بین المللی برای اسرائیل خریداری شده تا این «تنها دموکراسی» خاورمیانه به سلامت روزگار گذراند.
در حالی که به قول برنارد لوئیس، اسرائیل در پایان جنگ سرد، موقعیت استراتژیک خود را در نزد غرب به کلی از دست داده بود، دوباره تحت تأثیر حوادث 11 سپتامبر 2001 اهمیت یافت و به بخشی از نبرد «صلیبیون» علیه مسلمانان بدل شد. اکنون و با تحولات دموکراتیکی که در خاورمیانه در شرف انجام است، اسرائیل و غرب در موقعیت دیگر قرار گرفته و ادعای دموکراسیخواهیشان در منطقه به آزمونی دشوار برای آنان بدل شده است. اسرائیل بیش از هر زمان و موقعیتی در برابر این چالش قرار گرفته که در برابر این موج عظیم دموکراسیخواهی در خاورمیانه چه سیاست و تدبیری در پیش گیرد ؟ و پرسش نهایی این است که آیا واقعاً نتایج آن را خواهد پذیرفت؟
اسرائیل از آغاز با نارسایی «امنیت» متولد شد که خود ناشی از فقدان «مشروعیت منطقه ای» است. مرزهای گسترده، زبانه آتش پرشور و سوزنده ناسیونالیسم عرب در دوره ناصر، عدم توازن جمعیتی، و خیزش و مقاومت حیرتانگیز گروه های اسلامی، و . . . از جمله مشکلات مهم این کشور بود. تا پیش از انقلابهای اخیر خاورمیانه، این کشور موفق شده بود همه این مسائل را در سایه حمایت گسترده غرب حل و فصل نماید: مرزهایش را در نتیجه نبردهای سال 1967 و تصرفاتی که صورت داد، مطمئن و امن نمود؛ ناسیونالیسم پرشور عرب را با کمک مفصل غرب شکست داد و بیرمق نمود؛ توازن جمعیتی را در خلال سالهای جنگ سرد و حتی پس از آن، از طریق کوچانیدن یهودیان اروپا و شوروی جبران نمود؛ همین آخرین حرکتهای مقاومت اسلامی را هم تا جایی که مقدور بود، سرکوب نمود و آنها را به جنبشهایی ناکارآمد و ناکام بدل نمود.
اکنون و در سایه تحولات اخیر، مشکلات مشروعیت منطقهای اسرائیل وارد مراحل حساس و سرنوشتسازی شده است. تا کنون، اسرائیل و غرب موفق شده بودند، هر اقدامی در برابر تلآویو را با چوب «غیردموکراتیک بودن» پس بزنند. اما اکنون، انقلابات اخیر همه شأن دموکراتیک دارند و اتفاقاً جایگاه و مشروعیت اسرائیل را به چالش میکشند. باز شدن گذرگاه رفح بر روی منطقه غزه که از سوی مصریان صورت گرفت، نخستین اقدام از این دست است که اسرائیل را شدیداً نگران نموده است. اسرائیلیها در میان این رویدادها بیش از همه از رویدادهای مصر و سوریه نگران هستند که همسایگان مهم این کشور به شمار میآیند. در خلال رژیم مبارک و خاندان اسد، اسرائیل همواره محیط همسایگی بسیار امنی را تجربه کرده است. حتی برخی برآنند که بمباران تأسیسات اتمی دیرالزور سوریه در سپتامبر 2007، تنها تلاشی از سوی تلآویو در گرفتن یک کارت برای بازی¬های بعدی بوده است نه اعلام دشمنی با رژیم اسد. به باور مقامات اسرائیل، رژیم هایی چون اسد و مبارک مدیون مردمانشان نیستند و عموماً رهبرانی عملگرا دارند که به راحتی میتوان با آنها معامله نمود و یا آنها را ترساند.
با این تحولات، اسرائیل به شدت نگران بر هم خوردن پازل امنیتی منطقه به واسطه گسترش دموکراسی است و پرسشی که پیش میآید این است که چرا اسرائیل نمیتواند این تحولات دموکراتیک را هضم نماید. پاسخ احتمالاً در این واقعیت نهفته است که رژیم حاکم بر اسرائیل پیش از آنکه اصولاً یک رژیم دموکراتیک باشد، رژیمی ایدئولوژیک است که دیدگاههای نژادی و قومی دارد. در فردای خاورمیانه که بهاری باشکوه از دموکراسی در پیش دارد، موج اعتراضات گسترده به عملکرد اسرائیل را نمیتوان با هیچ بهانه منصفانهای رد کرد. سلاحی که اکنون ایالات متحده و غرب برای مبارزه با تروریسم استفاده میکنند، فردا به خود آنها برمیگردد و در آنجا خواهد بود که غرب و اسرائیل باید بر سر منافعشان تجدیدنظر نمایند؛ چه غرب اگر همچنان از اسرائیل امروزی حمایت کند، بازنده است و اسرائیل هم باید بداند که در برابر موج مخالفت منطقهای باید انعطاف به خرج دهد و باید همچون همه رژیمهای منطقه که در معرض تحولاند، خود را متحول نماید و «دموکراتیک» شود تا بقایش در شرایط تازه تضمین شود. بنا بر این، چالش مهم و واقعی پیش روی اسرائیل و رژیم کنونیاش، «دموکراسی» است و ما اکنون میتوانیم بگوییم که رژیم کنونی اسرائیل «دموکراتیک» نیست.
Your Comment