سهم زنان روس از کرسی‌های سیاست


8 مارس، روز جهانی زنان نقطه کانونی در جنبش حقوق فمنیسم است که در دفاع از دستاوردهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن‌ها نامگذاری شد. هرچند این روز در ابتدا به‌عنوان یک رویداد سیاسی در میان احزاب سوسیالیست آمریکا، آلمان و اروپای شرقی آغاز گردید اما به مرور رنگ‌‌وبوی سیاسی خود را از دست داد و به مناسبتی اجتماعی-فرهنگی تبدیل شد و این امر در حالی‌ست که زنان در رشد و توسعه سیاسی جوامع از سهم قابل توجهی برخوردار هستند و گرامیداشت دستاوردهای آن‌ها در عرصه سیاسی می‌تواند جایگاه سیاسی آن‌ها را ارتقا بخشد. توجه به چنین موضوعی نه تنها در جوامع در حال توسعه بلکه در کشوری چون روسیه که عمده شاخص‌های توسعه‌یافتگی را داراست نیز به چشم نمی‌خورد و 8 مارس مناسبتی اجتماعی است برای تجلیل از تمامی زنان که با اهدای شاخه گل و تبریک از سوی رئیس‌جمهور گرامی داشته می‌شود.

یادداشت پیش رو در نظر دارد به مناسبت روز جهانی زن از لنز سیاسی، ضمن تبیین جایگاه زنان در مناصب مهم سیاسی روسیه، به این پرسش پاسخ دهد که ساختار سیاسی در روسیه تا چه اندازه به زنان اجازه بازیگری مهم و تاثیرگذار را می‌دهد؟    

 

  • اصلاحات و آغاز نوگرایی در روسیه

اصلاحات و آغاز نوگرایی در روسیه به اوایل قرن نوزدهم در زمان پتر کبیر باز می‌گردد که زمینه‌ساز ورود زنان به مشاغل دولتی نیز شد که هرچند تعداد این افراد کم بود اما گامی بزرگ به حساب می‌آمد. پس از این دوران با وقوع  انقلاب اکتبر 1917 در زمینه اجتماعی تحولات شگرفی رخ داد که نقش زنان در اجتماع را متحول نمود؛ چراکه حکومت تعریفی نوین از زن و مرد ارائه داد که بر اساس آن، زنان تشویق می‌شدند تا در حوزه‌های سیاسی-اجتماعی حضور بیشتری داشته باشند که در این دوره می‌توان به خانم الکساندرا میخای‌لوونا کولونتای به عنوان نخستین بانوی سفیر در جهان اشاره کرد. هرچند در این رابطه قرائت حاکمان از برابری، برابری در انجام وظایف بود با این حال شاهد اعتراضات نسبت به این مسئله نیستیم. اما در سال 1991 و پیش از فروپاشی شوروی نخستین گردهمایی زنان مستقل در جماهیر شوروی در دوبنا[1] با شعار "دموکراسی منفی زنان، دموکراسی نیست" تشکیل شد که عدم حضور زنان در تصمیم‌گیری‌های سطوح بالا را برجسته نمود. با فروپاشی شوروی و ظهور روسیه مستقل اگرچه ساختار تا حدودی در رابطه با حضور زنان در لایه‌های قدرت تغییر یافت اما همچنان زنان که 53% از جمعیت را تشکیل می‌دادند بیرون از ساختار قدرت قرار داشتند و این روند تا امروز نیز ادامه دارد که می‌تواند نشانه‌ای از غلبه فرهنگ مردسالار روسیه بر ساختار سیاسی این کشور باشد.

 

  • رویکرد جامعه روسیه نسبت به زنان سیاستمدار

مدیریت زنان در ادوار گذشته روسیه به محیط زندگی آن‌ها محدود می‌شد و اساساً از نقش قابل توجهی در سیاست برخوردار نبودند که با ایجاد برخی اصلاحات هرچند تغییراتی حاصل شد اما چندان حائز اهمیت نبود و نکته جالب توجه این است که در دوران جدید همچنان این نوع از نگاه نسبت به زنان تداوم دارد. روسیه بر اساس شاخص کرسی‌های پارلمان که توسط جمعیت زنان کسب شده است در میان کشورهای جهان رتبه 130 و در بین کشورهای غربی در ردیف آخر قرار دارد[2]:

 

کشور

پارلمان(به درصد)

 

 

مجلس نمایندگان

مجلس سنا

1

سوییس

47

-

2

فنلاند

41.5

-

3

دانمارک

38

-

4

اسپانیا

36.6

23.2

5

نروژ

36.1

-

6

بلژیک

35.3

38

7

اتریش

32.8

24.6

8

آلمان

31.6

21.7

9

کانادا

21.3

34.4

10

لهستان

20.4

8

11

فرانسه

18.2

18.2

12

ایتالیا

17.3

14

13

ایالات متحده

16.8

16

14

روسیه

14

4.7

به نظر می­رسد حضور زنان در جایگاه های کلیدی از منظر جامعه روسیه چندان قابل قبول نیست و افراد معتقدند که آن ها هنوز از چنین قابلیتی برخوردار نمی باشند. در این راستا می توان به نظرسنجی موسسه لودا _از مهمترین مراکز افکارسنجی روسیه-پرداخت که نتایج قابل توجهی را ارائه می دهد.

نتایج نظرسنجی به شرح ذیل می باشد:

 شمار افرادی که با حضور زنان در مناصب سیاسی در سطوح بالا مخالف هستند در حال افزایش است. به لحاظ کمی 30% از افراد با این امر ابراز مخالفت کرده اند که این رقم در مقایسه با سال گذشته 10% افزایش داشته است. اکثریت پاسخ دهندگان ابراز داشتند که نباید زنان موقعیت های ارشد دولتی را هم پای مردان به دست گیرند. 38% هم با برابری جنسیتی در قدرت مخالف بودند که این رقم نیز در مقایسه با سال گذشته 10% افزایش داشت. در رابطه با جایگاه ریاست جمهوری، اکثریت (54%) اعلام کردند که روسیه تا 15-10 سال آینده آمادگی پذیرش رییس جمهور زن را نخواهد داشت. 33% هم از این موضوع استقبال نمودند و تنها 13% به سوال پاسخ ندادند[3]. بر اساس نظرسنجی فوق می توان نتیجه گرفت که رویکرد جامعه نسبت به زنان در مقایسه با ادوار قبل که نقش محوری زن را به خانه داری و همسرداری محدود می نمود، تغییر چندانی نیافته است حتی در این رابطه برخی معتقدند که زنانی هم که در امور مهم سیاسی حضور دارند در نهایت باید آگاه باشند که یک زن هستند، که این جمله نیز بر نقش سنتی زنان تاکید می کند.

خانم والنتینا ماتوییِنکو از فعالین سیاسی روسیه و نخستین فرماندار و رئیس زن در سنای روسیه در رابطه با فاصله جنسیتی در سیاست این کشور معتقد است که: "حضور زنان در برخی جایگاه های سیاسی در جامعه پدرسالار روسیه نشان از جایگاه والای آنان نیست بلکه آن‌ها نه تنها به لحاظ کمی بلکه به لحاظ کیفی نیز از نفوذ و اعتبار چندانی برخوردار نیستند و می توان گفت که تقریباً هیچ یک از آن‌ها در رتبه‌بندی فورب جایگاهی ندارند.[4]"

خانم اُلگا کریشتانووسکایا- کارشناس مسائل سیاسی و عضو حزب روسیه واحد- معتقد است که :" ماهیت پدرسالار جامعه روسیه باید از سطح نازل حضور زنان در عرصه های سیاسی شرمنده باشد." او در ادامه معتقد است که:" مردان در سطوح عالی سیاست تنها با حضور و فعالیت زنانی در این عرصه موافق هستند که از خود اندیشه مستقلی نداشته و تنها پیرو آن ها باشند.[5]" لذا باید گفت که جایگاه زنان در عرصه های سیاسی به ویژه در سطوح عالی در روسیه تثبیت شده نیست و تنها افراد با چراغ سبز مقامات عالی می توانند به این مهم دست یابند. حتی ورود خانم کسینا سابچاک فرزند آناتولی سابچاک {شهردار سابق سنت پترزبورگ و شخصی که پوتین را از کاگ­ب به کانون سیاست سوق داد} که پس از مصاحبه خود با پوتین از آمادگی برای کاندیدا شدن در انتخابات 2018  ریاست‌جمهوری صحبت کرد و پوتین نیز به او پاسخ داد: "هر کسی حق دارد برای خودش تصمیم بگیرد و البته مسئولیت آن را نیز عهده‌دار باشد." به نظر می‌رسد با حمایت و تائید پوتین صورت گرفت که این امر خواست و اراده رهبران را در این راستا خاطر نشان می‌نماید. اگرچه وی در آن مقطع از منظر جامعه روسیه هیچ محبوبیتی نداشت و تنها حدود7/1% از آراء را به خود اختصاص داد که چنین خروجی نشان از تفکر جامعه روس نسبت به ورود زنان در بالاترین مناصب سیاسی یعنی ریاست‌جمهوری است.

علاوه بر مولفه‌های داخلی لازم است تا شاخص‌های بین‌المللی چون حقوق زنان را در این حوزه مورد بررسی قرار دهیم. بنابر گزارش بنیاد حقوق بشر علیرغم اتخاذ سیاست رسمی روسیه در خصوص برابری جایگاه زنان و مردان، هیچ‌گونه اقدام عملیاتی در این زمینه اتخاذ نشده است؛ چراکه قانون اساسی این کشور تعریف  مشخصی از تبعیض بر اساس جنسیت ارائه نمی‌دهد و لذا چنین قانونی نمی‌تواند ابزار مناسبی در مسیر منع تبعیض جنسیتی باشد.[6] رصد بین‌الملل حقوق بشر در گزارش اخیر خود به این موضوع پرداخته است و از بی‌توجهی مسئولین این کشور به حقوق زنان انتقاد می‌کند. در این گزارش آمده است که حقوق زنان در روسیه همچنان در زمره موضوعات حقوق بشر قرار ندارد تا آنجا که نخبگان در این کشور نیز به ندرت به ارائه مقالات و گزارشات در این خصوص و بر مبنای تنوع فرهنگی روسیه و اقدامات متناسب دولت و ناظران بین‌المللی می‌پردازند. [7] داده‌ها اعم از مقالات و گزارش سازمان‌های بین‌المللی در این خصوص، متعدد به چشم می‌خورد که بر اساس آن‌ها می‌توان گفت هرچند مقامات روسیه بر اساس ساختار اجتماعی خود نگاهی مردسالار و پاتریمونیال به سیاست دارند اما در حوزه حقوق و حضور زنان در مناصب سیاسی بر اساس شاخص حقوق بشر مورد انتقاد قرار دارند که تلاش می‌کنند راه میانه‌ای را در داخل و بین‌الملل اتخاذ نمایند.   

به‌طورکلی می توان استنباط نمود که جایگاه زنان در سطوح عالی سیاست در جامعه روسیه با وجود پیشرفت‌های سیاسی و اجتماعی این کشور همچنان در بستر اجتماع مردسالار روسیه محدود شده است و حضور یافتن زنان در مناصب تقریباً مهم سیاسی چون سخنگوی وزارت خارجه، ریاست سنای روسیه وحتی کاندیداتوری کسینا سابچاک در انتخابات ریاست جمهوری که همگی از حزب روسیه واحد نیز هستند، علاوه بر این‌که تائید بالاترین مقام سیاسی یعنی رئیس‌جمهور را دارد با هدف اقناع شاخص‌های غربی یعنی حمایت از حقوق زنان نیز صورت می‌گیرد تا کارنامه قابل قبولی در این حوزه از خود ارائه دهد. لذا بر اساس داده‌ها و تبیین‌های موجود می‌توان گفت که روسیه با وجود توسعه‌یافتگی در برخی شاخص‌های کلان همچنان اجازه حضور پررنگ به زنان را در کرسی‌های قدرت سیاسی نمی‌دهد.