سیکل خشونت در یمن
مردم یمن از 19 مارس 2015 متحمل جنگی ناخواسته شدند که تاکنون نتیجهای جز تشدید بیثباتی، بیخانمانی و کشتار برایشان نداشته است. بنا بر آخرین گزارشها از سازمان ملل طی دو سال اخیر، بیش از ده هزار شهروند یمنی در نتیجه حملات هوایی عربستان و حامیان منطقهایاش کشته و زخمی شدهاند. آمارها از بیخانمانی بیش از دو میلیون شهروند یمنی حکایت دارد. تداوم خشونت و منازعه در یمن بحران انسانی بزرگی را در این کشور رقم زده است. بیش از هفتاد درصد از جمعیت بیست میلیونی یمن گرفتار قحطی و بیماری شدهاند. کودکان قربانی اصلی این بحران هستند و سازمان بهداشت جهانی با انتشار گزارشی جدیدی از شیوع گسترده وبا و بیماریهای گوارشی در میان کودکان خردسال یمنی خبر داد. بنا به گزارش این نهاد بینالمللی، فقط چندی پبش حدود سیصد کودک یمنی به بیماری گوارشی دچار شدهاند و از این تعداد حدود پنجاه نفر کشته شدهاند. شوربختانه جامعه بینالمللی بیتوجه به فجایع انسانی در فقیرترین کشور عربی (یمن) صرفاً نظارهگر بحران است و هیچ اقدام و حرکتی در راستای حمایت از مردم یمن انجام نمیدهند. بیتفاوتی نهادهای بینالمللی و در رأس آن شورای امنیت سازمان ملل، حاکمان جوان و بلندپرواز سعودی را در تشدید عملیاتهای مرگبار گستاختر کرده است. هر روز و هر هفته شاهد حملات ویرانگر سعودیها بر سر مردم یمن هستیم.
تداوم حملات عربستان به یمن این پرسش را در میان ناظران منطقهای برانگیخته که دلایل و اهداف سعودی از انجام این حملات چیست و چرا این کشور با وجود ناکامی در امر مبارزه با حوثیهای یمن کماکان به نبرد ادامه میدهد. در پاسخ به این پرسش باید اشاره کرد که مجموع تحولات منطقهای در عراق، سوریه و لبنان، حاکمان جوان سعودی را نگران از آینده خودشان کرده است. در همه این کشورها نیروهای حمایتی عربستان در موضع ضعف قرار گرفتهاند. در عراق دولت شیعی حاکم است که بههیچروی متمایل به عربستان نیست و این کشور را یکی از مسببین بحران داعش میداند. در سوریه نیز گروههای تحت حمایت عربستان همچون داعش و النصره در امر مبارزه با ارتش سوریه ناکام ماندند و زمین بازی را ترک کردند. در لبنان نیز وضعیت بعد از بازگشت حریری به لبنان و تداوم ریاست وی، نقشه عربستان بهمنظور مقابله با حزبالله را با شکست کامل روبهرو کرد. مجموع این امر، این دیدگاه را در میان سیاسیون سعودی ایجاد کرده که محیط امنیتی خاورمیانه به ضرر عربستان درحال حرکت است و یمن نیز مثل سایر کشورهای عربی درحال خروج از مدار قدرت ریاض است. حوثیهای شیعی یمن بهشدت مخالف سیاستهای عربستان هستند و با داشتن تجربههای گذشته در تلاش برای دور ساختن کشورشان از دایره نفوذ حاکمان آل سعودی هستند. طبیعی است که این امر سعودیها را به سمت رفتارهای خشن علیه این گروه وادارد. ازهمینمنظر، یکی از مهمترین دلایل تداوم جنگ ازسوی عربستان در یمن، قدرتگیری حوثیهاست که این کشور بههیچوجه حاضر به کنار آمدن با قدرتگیری این گروهها نیست. درهمینراستا، در کنار حملات منظم هوایی دست به یک بازی خطرناک نیز زدند.
کودتای عربستان در یمن
سعودیها با هدف تضعیف حوثیها، اقدام به جلبنظر علی عبدالله صالح، رئیسجمهوری پیشین یمن نمودند. بنا به برخی گزارشها عربستان از کانال امارات متحده عربی قول دادن قدرت سیاسی به عبدالله صالح را درصورت حذف حوثیها داده بود. ازهمینرو، بیجهت نبود که علی عبدالله صالح بعد از سه سال همکاری با حوثیها بهصورت یکجانبه اعلام همکاری و مذاکره با عربستانیها کرد. این امر منجربه شروع گسترده درگیریها میان نیروهای وفادار به صالح با ارتش مردمی یمن شد. این تنش و منازعه با کشته شدن علی عبدالله صالح به پایان رسید و صحنه سیاست در یمن وارد فضای جدیدی شد. کشته شدن علی عبدالله صالح دو نتیجه مهم بههمراه داشت. نخست اینکه، سیاست تنشزای عربستان مثل گذشته به شکست انجامید و این کشور تنها برگ برنده خود را در یمن از دست داد. پیامد بعدی این بود که با کشته شدن صالح و فاش شدن نقشه عربستان، موقعیت انصارالله بیش از هر دورهای دیگری در سپهر سیاسی یمن تثبیت شد. بااینحال، با توجه به موقعیت علی عبدالله صالح در فضای سیاسی یمن، پیشبینیها از چندبعدی شدن منازعه در یمن حکایت دارد. پیشتر نیروهای صالح و حوثی با تشکیل جبههای واحد در برابر دولت مستعفی منصور هادی میجنگیدند. امروزه با درگذشت علی عبدالله صالح، حوثیها همزمان باید با نیروهای وفادار به صالح و منصور هادی مبارزه کنند که بیشک ابعاد درگیری و کشتارهای انسانی در یمن را گستردهتر میسازد.
قابل ذکر است که علی عبدالله صالح نفوذ بالایی در میان ردههای فرماندهی ارتش یمن داشته و در قیاس با سایر شخصیتهای سیاسی همچون عبدربه منصور هادی از احترام و پرستیژ قابل ملاحظهای در میان قبایل بزرگ برخوردار بود. حال امروز با درگذشت صالح، یک نوع خلأ شخصیتی در فضای سیاسی یمن بهوجود آمده است. عبدالله صالح با تجربه بیش از دو دهه حکومتداری در جامعه یمن از توانایی بالایی در اجماعسازی میان جریانهای متعارض یمنی و همچنین در صحنه منطقهای و بینالمللی نیز از مشروعیت کافی برخوردار بود. طبیعی است که فقدان چنین شخصیتی در صحنه امروز سیاسی یمن ضمن اینکه فرصت باز شدن پنجره گفتگو و تعامل با جهان بیرون از یمن را میبندد؛ بلکه خود زمینهای برای افزایش درگیریها در جامعه خشونتزده یمن خواهد بود. هماکنون نیروهای وفادار به علی عبدالله صالح خواهان رهبری فرزندان صالح بوده و از انتقامجویی سخن میرانند. گروه انصارالله در مرکز توجه نیروهای صالح قرار دارد و از مبارزه هدفمند با این گروه در آیندهای نزدیک خبر میدهند. بیگمان پیدایی چنین وضعیتی، شرایط بیثبات یمن را ناامنتر از گذشته میکند؛ بهخصوص اینکه عربستان مترصد فرصتی برای تضعیف جایگاه انصارالله است و دراینبین بهشکل هوشمندانه از نیروهای صالح درجهت رسیدن به اهداف خود بهره خواهند گرفت. درهمینراستا، این رسالت بر دوش رهبران انصارلله قرار دارد که ضمن باز کردن باب مراوده با جهان خارج، حمایتهای بینالمللی را نسبت به ضرورت خاتمه جنگ جلب کند. از منظری، درصورتیکه حوثیها بتوانند با جلب جریانهای میانهرو منازعه داخلی را بهشکلی کنترل کنند؛ آن موقع فضای بینالمللی بیش از گذشته برضد سعودیها خواهد بود و این امر خود میتواند بهتدریج زمینهساز پذیرش حوثیها ازسوی عربستان نیز باشد. مقامات عربستان دیر یا زود باید با واقعیت بحران در یمن کنار بیایند و حضور حوثیها را در ارکان قدرت یمن بهعنوان یک ضرورت سیاسی بپذیرند. بیگمان تازمانیکه ائتلاف عربی به رهبری ریاض با این واقعیت کنار نیاید، شعلههای آتش در فقیرترین کشور عربی همچنان زبانه خواهد کشید.
Your Comment