رویکرد آمریکایی به قرارداد 25 ساله ایران و چین
از حدود یک ماه پیش تاکنون و پس از تصویب پیشنویس قرارداد 25 ساله میان ایران و چین در هیات دولت، مقامات آمریکایی نسبت به این قرارداد واکنش نشان داده و نگرانی خود را نسبت به گسترش هر چه بیشتر روابط میان ایران و چین ابراز نمودهاند. این موضعگیریها و این نگرانیها از طرف مقامات آمریکایی را میتوان در قالبهای مختلف چه در قالب فضای مجازی از جمله توییتر و چه در رسانههای نوشتاری و دیداری مشاهده کرد. واکنش حساب توئیتری فارسی وزارت امور خارجه آمریکا، یادداشت برایان هوک در روزنامه والاستریت ژورنال و ابراز نگرانی وی از گسترش روابط میان ایران و چین تا مصاحبه مایک پمپئو با شبکه فاکس نیوز و هشدار وی مبنی بر گسترش نفوذ چین در منطقه غرب آسیا از طریق حضور آن در ایران، همگی دال بر این است که آمریکا نسبت به نزدیک شدن هر چه بیشتر میان ایران و چین، بهعنوان دو کشوری که مخالف سیاستهای برتریجویانه و هژمونیک آمریکا در سطح جهانی هستند، نگران است.
باید گفت اتخاذ چنین رویکردی از جانب آمریکا در قبال قرارداد 25 ساله ایران و چین، منعکس کننده نگاه و رویکرد فعلی دولت آمریکا یعنی رویکردی خصمانه و ستیزهجویانه در قبال رقبای این کشور در سطح جهانی است. در واقع با مروری کوتاه بر نظرات مقامات آمریکایی در قبال این قرارداد متوجه خواهیم شد این نظرات در ادامه خط فشار و تهدید در طول چهار سال اخیر در ابتدای امر علیه چین و اعمال فشارهای گسترده علیه این کشور، و پس از آن علیه جمهوری اسلامی ایران در چارچوب راهبرد فشار حداکثری است. چین و ایران هر دو در طول چهارسال اخیر بهانحای مختلف با اندکی تفاوت در ابزارهای اعمال فشار، در سطوح مختلف با تهدیدات آمریکا روبرو شدهاند.
از نگاه آمریکا، هرگونه کنشی از جانب چین بهعنوان یک رقیب تجدیدنظرطلب در نظم جهانی برای گسترش نفوذ در مقیاس بینالمللی، اقدامی ضد امنیتی علیه امنیت و منافع آمریکا بهحساب میآید. در این چارچوب دولت آمریکا با دادن وجهی ایدئولوژیک به رقابت خود با چین در قالب تصویر دوگانه «دموکراسی لیبرال در مقابل استبداد حزب کمونیست چین» و ترویج آن در سطح بینالمللی تلاش دارد تا دستورکار خود برای مقابله و مهار نفوذ چین را پیش برده و از طریق آن میان متحدان و کشورهای همسو علاوه بر آنکه از نفوذ چین برای آنها هراس ایجاد میکند، تلاش خود را بر اجماعسازی بهمنظور مقابله با این نفوذ قرار داده است. اما مساله آمریکا و متحدان و تلاش برای ایجاد اجماع برای مقابله با نفوذ چین تنها یک بعد این ماجرا است.
همانطور که در ابتدا نیز ذکر شد ایران و چین در طول چهارسال گذشته تحت فشارهای راهبردی آمریکا در سطوح مختلف قرار گرفتهاند. از نگاه آمریکا، ایران و چین تلاش دارند تا موقعیت برتر و مسلط آمریکا در نظم جهانی را چه در سطح منطقهای و چه در سطح جهانی تضعیف کنند. در واقع از نگاه آمریکا این دو بازیگر با یکدیگر در این زمینه اشتراک منافع داشته و همبستگیهای ایدئولوژیک میان این دو در قالب همان تصویری که در سطور پیشین به آن اشاره شد تسهیلکننده شراکت و دوستی میانشان برای تشکیل یک جبهه ضد آمریکایی است. بدین ترتیب هرگونه اقدام از جانب چین در وهله اول برای گسترش نفوذ در منطقه غرب آسیا بهعنوان یک منطقه راهبردی و در وهله دوم اقدام به گسترش روابط با رقیب آمریکا در این منطقه یعنی ایران، اقدامی در جهت تضعیف نفوذ آمریکا در غرب آسیا بهتصویر کشیده میشود.
نگاه آنان اکنون به قرارداد 25 ساله میان ایران و چین نیز در این چارچوب قرار دارد. در واقع باید گفت فارغ از اجرایی شدن و یا اجرایی نشدن و فارغ از موانع احتمالی که بر سر اجرای این قرارداد وجود دارد، آمریکا تلاش دارد تا:
1- با تصویرسازی منفی از این قرارداد در افکارعمومی و نشر آن در رسانههای اجتماعی، از آن در قالب تصویر دوگانه ذکر شده بهنمایش گذاشته شود و از طریق آن روابط میان ایران و چین را نیز مخدوش کند
2- با بهانه قرار دادن روابط نزدیک ایران با چین، و تمایل طرف چینی حتی علیالظاهر از گسترش روابط با ایران بهعنوان کشوری که بهصورتی یکجانبه تحت تحریمهای آمریکا و الزامات قطعنامه 2231 قرار دارد، فشارهای خود را در قالب همان راهبرد فشار همهجانبه برای مقابله با نفوذ چین دوچندان کرده و آن را تهدید به تحریمهای اقتصادی کند و با این اقدام چین را از گسترش روابط با ایران در قالب قرارداد 25 ساله باز داشته و منصرف کند
3- در سطح منطقهای، درصد است تا در قالب راهبرد فشار حداکثری و در ادامه آن ایرانهراسی، از ایران یک تصویر بازیگر بد و مخرب برای نظم منطقهای بهنمایش بگذارد. این اقدام علاوه بر اینکه باعث خواهد شد تا هزینههای چین برای گسترش روابط با ایران در غرب آسیا بالا برود، باعث این مساله میشود تا شرکای تجاری چین در منطقه از اعراب خلیجفارس تا رژیم صهیونیستی در روابط با چین احتیاط بیشتری کرده و حتی برای انصراف چین و جلبنظر آن امتیازات بیشتری در روابط خود با پکن، به چین اعطا کنند
در نتیجه اقدام آمریکا در ارتباط با بحث قرارداد راهبردی ایران و چین را در قالب چهار گزاره ذیل میتوان تشریح کرد:
1-بهدنبال مقابله هرچه بیشتر با نفوذ جهانی چین در سطح منطقهای و جهانی است
2-بهدنبال گسترش فشارهای حداکثری در قالب تحریمهای اقتصادی علیه ایران است
3-با توجه به ایجاد یک جبهه چندجانبه حتی در سطوح سیاسی و دیپلماتیک علیه یکجانبهگرایی آمریکا در مجامع بینالمللی، و اشتراک داشتن در تهدیداتی که از طرف آمریکا علیه ایران، چین و روسیه در جریان است، تلاش دارند تا برای جلوگیری از عملیاتی شدن این شراکتها مخصوصا برای ایران، بازیگران دیگر را به تحریم اقتصادی تهدید کرده و هزینههای ارتباط گسترده این کشور با ایران را بالا ببرد.
4-تلاش دارند تا با امنیتیسازی روابط میان ایران و چین، و تصویرسازی از آن در قالب تصویردوگانه منفی، تصویر ایجاد گفتمان چندجانبهگرایی برای مقابله با کنشهای تهاجمی و یکجانبهگرایانه آمریکا را مخدوش کند. ضمن آنکه با این امنیتیسازی تلاش دارد تا روابط میان چین و دیگر کشورهای منطقه را نیز دستخوش تحول و دگرگونی کند و متحدان و دولتهای دوست آمریکا در منطقه غرب آسیا را وادار کنند تا سطح روابط رو به گسترش خود با چین را کاهش دهند.
Your Comment