راه گذر شمال- جنوب

بررسی ابعاد سیاسی، اقتصادی و فنی


پیشگفتار

تصمیم مقامات ایران، روسیه و هند در سال 2000 برای ایجاد یک راه‌گذر بین‌المللی به‌منظور تسهیل حمل‌ونقل کالا، از شمالی‌ترین شهرهای روسیه تا بنادر هندوستان (و برعکس) از طریق فضای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران، پس از گذشت نزدیک به دو دهه هنوز با اهداف موردنظر فاصله قابل توجهی دارد. درپی تعمیق و توسیع فرایندهای جهانی شدن اقتصادی به‌ویژه پس از پایان جنگ سرد، علاقه‌مندی برای تسهیل گردش کالا و خدمات در سطح بین‌المللی به آغاز تلاش گسترده جهانی برای بازتعریف مسیرهای حمل‌ونقل و ایجاد تسهیلات لازم و کاهش موانع و تعرفه‌ها در این مسیرها منجر گردید. در سال 1993، رهبران کشورهای اروپایی برای گسترش تجارت با پنج کشور آسیای مرکزی و سه کشور حوزه قفقاز، موافقتنامه‌ای را (که با نام تراسیکا[1] شناخته می‌شود) با این کشورها به‌منظور ایجاد یک راه‌گذر بین‌المللی به‌امضا رساندند که هدف آن، جهت‌بخشی به سرمایه‌گذاری‌های اتحادیه اروپا در زمینه ایجاد زیرساخت‌های لازم برای توسعه حمل‌ونقل و تجارت با این کشورها بود. جمهوری اسلامی ایران در سال 2009 به این موافقتنامه که جهت‌گیری غربی ـ شرقی داشت پیوست؛ اما پیش از آن، تلاش‌هایی را با همکاری روسیه و هند از سال 2000، برای ایجاد یک راه‌گذر شمالی ـ جنوبی آغاز کرده بود که با پیوستن یازده کشور دیگر منطقه جنبه گسترده‌تری به خود گرفت.

حدود دو دهه پس از امضای تفاهم اولیه میان وزرای حمل‌ونقل ایران، روسیه و هند در شهر سن‌پترزبورگ روسیه، می‌توان این گزاره را مفروض قلمداد کرد که گام‌های برداشته‌شده برای عملیاتی شدن این پروژۀ استراتژیک چندان اثرگذار و نتیجه‌بخش نبوده‌اند و به‌وضوح می‌توان از نبودِ انگیزه و اراده کافی برای عملیاتی کردن این راه‌گذر ازسوی هر سه سهام‌دار اصلی یعنی روسیه، ایران و هند سخن گفت. درواقع، درحالی‌که ایجاد این راه‌گذر می‌توانست پیامدها و منافع ژئواکونومیک و ژئواستراژیک بی‌نظیری را روی کاغذ برای هر سه کشور داشته باشد، در عرصه واقعیت‌ها، موانع و چالش‌های موجود تاکنون وسیع‌تر و مؤثرتر از آن بوده‌اند که رهبران هر سه کشور را به تلاش مضاعف برای عملیاتی کردن آن متقاعد کنند. براین‌اساس، در پژوهش حاضر با توجه به پیوند خوردن بافتارها[2] و متغیرهای مختلف در چهارچوب این طرح، ازجمله اهداف، منافع و انگیزه‌های متفاوت روسیه، هند و ایران و همچنین چالش‌ها و موانع منطقه‌ای، بین‌المللی و داخلی به این پرسش اصلی پاسخ داده می‌شود که چرا به‌رغم منافع کمابیش آشکارِ فعال‌سازی این راه‌گذر برای هر سه کشور ایران، روسیه و هند، فعالیت آن تاکنون به‌تعویق افتاده است. ادعای کتاب حاضر این است که بیش از هر عامل دیگری در شرایط موجود، حجم تجارت میان روسیه و هند در اندازه‌ای نیست که رهبران دو کشور را برای حذف موانع نسبتاً سخت موجود بر سر راه عملیاتی شدن این راه‌گذر (شامل: طیف وسیعی از مشکلات ناشی از تحریم‌های ایران گرفته تا نبودِ زیرساخت‌ها و منابع مالی لازم و همچنین در برخی از موارد، نبودِ توجیه اقتصادی) متقاعد کند.

در این پژوهش تلاش خواهد شد که ضمن ارائه تحلیلی از اهمیت راه‌گذرهای تجاری بین‌المللی در متن اقتصاد جهانی و اقتصاد توسعه ملی و همچنین بررسی ابعاد فنی و اقتصادی این راه‌گذر، جایگاه و اهمیت آن در متن راهبردهای سیاست خارجی و سیاست تجاری سه کشور ایران، روسیه و هند مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.

 

[1]. TRACECA

[2]. Context