مرشایمر:
حوزه نفوذ ایران خارج از کنترل آمریکا است.
متن حاضر گزارشی از دو سخنرانی پروفسور جان جوزف مرشایمر، استاد روابط بینالملل دانشگاه شیکاگوی آمریکا و بنیانگذار نظریه رئالیسم تهاجمی در تهران است. پروفسور جان جوزف مرشایمر ابتدا و در سال 1964 در دانشگاه افسری «وست پوینت» به تحصیل پرداخت و پس از فارغالتحصیلی در سال 1970 به مدت پنج سال به عنوان افسر نیروی هوایی در ارتش خدمت کرد. مرشایمر همزمان به تحصیل در رشته روابط بینالملل در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی پرداخت. وی سپس در مقطع دکترا در دانشگاه کرنل به تحصیل پرداخت و در سالهای 1981 و سپس 1982 موفق به اخذ مدرک دکتری و فوق دکتری در رشته روابط بینالملل از این دانشگاه و مرکز امور بینالملل دانشگاه هاروارد شد. فعالیتهای علمی مرشایمر بیشتر در حوزه امنیت ملی بوده است و چنین زمینهای در ارائه تئوریهای روابط بینالملل معطوف به پارادایم نئورئالیسم ازطرف وی بیتأثیر نبوده است. مبنای نظریه واقعگرایی تهاجمی مرشایمر بر واقعگرایی قرار دارد که معتقد است، بیثبات بودن نظام جهانی موجب سرزدن رفتار تهاجمی دولتها در سیاست بینالمللی میشود. بر این اساس، دولتها در پی دست یافتن به میزان مشخصی از قدرت نیستند بلکه برای کسب امنیت مطلق، همواره در تلاش برای افزایش قدرت خود هستند که هدف نهایی آنها نیز تبدیل شدن به یک هژمونی است معروفترین تألیفات مرشایمر عبارتند از: 1. بازدارندگی متعارف (1983)، 2. تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ (2001)، 3. لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا (2007)، 4. چرا رهبران دروغ میگویند، حقیقت درون در سیاست بینالملل (2001).
پروفسور مرشایمر هفته گذشته دسامبر 2017 و در جریان سفر چند روزه خود به ایران، دو سخنرانی عمومی ایراد کرد.
نخستین سخنرانی مرشایمر روز 19 آذر 1396 در مؤسسه ایرانی مطالعات اروپا و آمریکا (ایران ـ یوریکا) و درقالب سمینار «چشمانداز نظم مطلوب منطقهای غرب آسیا از نگاه ایران و آمریکا» ایراد شد. در این نشست به مدیریت دکتر سیدحامد موسوی، با حضور دکتر محمد جمشیدی و دکتر ناصر هادیان اساتید دپارتمان روابط بینالملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، و بیش از سیصد نفر از اساتید، دانشجویان و علاقهمندان برگزار شد. در این سخنرانی مرشایمر منافع استراتژیک و حیاتی ایالات متحده را بین سالهای 1900 تا 2000 در گروه حفظ منافعش، نخست در اروپا، و سپس در شمال شرقی آسیا و خلیجفارس دانست. به عقیده وی، اما اکنون تغییراتی انقلابی در استراتژی بزرگ ایالات متحده و نحوه نگرش آمریکا به دنیا پدید آمده است. درحال حاضر، به دلیل ظهور چین، شرق آسیا به مهمترین ناحیه برای ایالات متحده تبدیل شده است و موقعیت اروپا به جایگاه سوم تنزل یافته است. اما در همین حال، خلیجفارس به جایگاه دومین مکان دارای اهمیت استراتژیک برای آمریکا ارتقاء یافته است. به گفته سخنران، اینکه خلیجفارس برای ایالات متحده اهمیت دارد، تنها به این دلیل نیست که این منطقه نفت دارد، بلکه به این جهت است که چینیها به شدت به نفت وارداتی از خلیجفارس متکی هستند. مرشایمر همچنین توضیح داد که چطور از سال 2001 تاکنون (2017)، تغییر رژیمهای سیاسی به یکی از اهداف سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه تبدیل شده بود.
به اعتقاد مرشایمر، تلاشها و اقدامات آمریکا به هدف تغییر رژیم و حاکمسازی نظام لیبرال دموکراسی هوادار واشینگتن در تمامی پنج کشور افغانستان، عراق، لیبی، سوریه و مصر با شکست و پیامدهای اغلب فاجعهبار مواجه شده است. به گفته وی، این سیاست ناموفق ایالات متحده موجب بروز چهار پیامد ناخوشایند برای منطقه و جهان شد که عبارتند از: 1. بدتر شدن مشکل تروریسم، 2. رنج و شوربختی فراوان برای مردم و غیرنظامیان بیگناه در منطقه، 3. تشدید اختلاف شیعه ـ سنی، 4. جاری شدن سیل پناهجویان از منطقه به سوی اروپا. وی همچنین در ارتباط با سیاست خارجی دونالد ترامپ گفت، رئیسجمهور آمریکا هیچ تجربهای درمورد سیاست خارجی نداشته و از ژانویه گذشته که او سکان رهبری را در دست گرفته نشان داده بسیار غیرمنتظره و خلقالساعه تصمیم میگیرد. علاوهبر این، ترامپ نظرات خود را درمورد مسائل مهم و حیاتی تغییر دهد.
به نظر مرشایمر، سیاست خارجی ترامپ در خاورمیانه دارای پنج عنصر مهم است: 1. حرکت ایالات متحده به سوی «موازنه فراساحلی» و کاهش تعداد نیروها در منطقه؛ 2. کنار گذاشتن سیاست تغییر رژیم؛ 3. تقویت اتحاد میان آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی؛ 4. افزایش سیاست خصمانه با ایران؛ 5. حمایت از طرح اسرائیل بزرگ.
مرشایمر متذکر شد که آمریکا اکنون درحال کاهش نیروهای خود در منطقه است تا بار دیگر سیاست موازنه فراساحلی را درپیش گیرد. به گفته سخنران، ایالات متحده در حال حاضر دارای 15 هزار نیرو در کویت، 10 هزار در قطر، 7 هزار در بحرین، 5200 در عراق، 5000 در امارات متحده عربی، 1500 در اردن، و 200 نفر در عمان است.
به عقیده مرشایمر سیاست دولت ترامپ درقبال ایران سیاست تغییر رژیم نیست، بلکه رویکرد رئیسجمهور آمریکا به عقب راندن و محدود کردن ایران در چهارچوب مرزهای این کشور است. وی ضمن اشاره به آنکه آمریکا نمیتواند برجام را به صورت یکجانبه از بین ببرد، یادآور شد، واشینگتن برنامهای برای حمله به ایران ندارد، و اگر چنین برخوردی صورت گیرد، به شکل محدود و ازطریق حملات هوایی و موشکی خواهد بود تا یک جنگ تمامعیار. به عقیده سخنران، هرگونه حملهای به ایران، انگیزههای جمهوری اسلامی را برای دستیابی به تسلیحات هستهای افزایش میدهد.
در پایان مرشایمر سخنان خود را با طرح یک پیشبینی به پایان رساند: ازنظر وی با توجه به شرایط موجود، خاورمیانه در آینده با مشکلات بیشتری دست به گریبان خواهد بود دشوار است بتوان راهی برای دوری جستن خاورمیانه از مرگ و ویرانی که از سال 2001 به ورطه آن افتاده، یافت.
دومین سخنرانی مرشایمر در روز 20 آذر و در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران انجام گرفت. وی در ابتدای سخنانش یادآور شد که ایران قدرت بزرگی در خاورمیانه محسوب میشود چراکه سرمایه انسانی خوبی در اختیار دارد، و همین قدرت ایران موجب بیمناکی ایالات متحده میشود.
مرشایمر در ادامه از چین و روسیه بهعنوان قدرتهای بزرگ جهان و رقبای سیاسی و اقتصادی آمریکا نام برد و گفت در جهان رقابتهای شدیدی بر سر قدرت وجود دارد که یکی از مهمترین آنها رقابت میان ایالات متحده و چین است. وی با تأکید بر آنکه دنیا به سمت چندقطبی شدن پیش میرود، سه قدرت جهانی طی سالهای اخیر را آمریکا، چین و روسیه دانست.
مرشایمر در همین حال، سرمایه انسانی و ثروت مادی را دو مؤلفه قدرت در جهان توصیف کرد و گفت که از سه قدرت جهانی پیشگفته، روسیه افول خواهد کرد، زیرا رشد جمعیت آن منفی خواهد شد و در سال 2050 جمعیت آن از میزان کنونی نیز کمتر خواهد بود. بنابراین، یکی از مؤلفههای قدرت در این کشور ضعیف شده و همچنین اقتصاد این کشور که به گاز و نفت بستگی دارد مدرنیزه نشده و رو به ضعف خواهد گذاشت. اما به عقیده مرشایمر، درسوی مقابل، آمریکا از سرمایه انسانی خوبی برخوردار است و هیچ نشانهای از ضعف اقتصادی برای این کشور وجود ندارد. بااینوجود، آمریکا با خطر جدی قدرت گرفتن چین مواجه خواهد بود، و چین چالش اصلی آمریکاست. به گفته سخنران، چین این قابلیت را دارد که بسیار بیشتر قدرتمند شود و در این مسیر آمریکا را نیز پشتسر بگذارد.
مرشایمر در ادامه سخنرانی خود در دانشگاه تهران گفت که تا سالهای آینده آمریکا و چین دو قطب قدرت جهانی خواهند بود، و پکن سعی خواهد کرد بر سراسر آسیا تسلط یابد. علاوهبر این، چین از حضور نظامی آمریکا در اطراف مرزهای خود خشنود نیست. ازنظر مرشایمر چین تلاش خواهد کرد تا در خاورمیانه نیز یک قدرت محسوب شود، چراکه اقتصاد رو به رشد این کشور به خلیجفارس و نفت این منطقه وابسته است. به عقیده وی، خلیجفارس همچنان برای ایالات متحده از اهمیت زیادی برخوردار است چراکه سالیان درازی در این منطقه حضور داشته است. از آنجایی که ایران نیز یک قدرت منطقهای به شمار میآید، میتوان پیشبینی کرد که رقابت سنگینی بر سر قدرت در منطقه خاورمیانه درگیرد. این استاد دانشگاه شیکاگو در ادامه سخنانش متذکر شد آمریکا توانایی کنترل این موضوع که چه کشوری در منطقه قدرتمند باشد یا خیر را ندارد. آنچه ایالات متحده میتواند انجام دهد این است که به هیچ کشوری در خاورمیانه اجازه ندهد بر کل منطقه تسلط یابد. وی افزود، این یک واقعیت است که آمریکا نمیتواند تأثیری بر این مسئله داشته باشد که بهعنوان مثال ایران نیرومندترین کشور خاورمیانه یا آلمان قویترین کشور اروپا باشد. اینها واقعیاتی هستند که خارج از دایره کنترل آمریکا قرار میگیرند. تنها کاری که آمریکا میتواند انجام دهد این است که مانع ظهور یک هژمونی در منطقهای خاص از جهان شود. این عضو پیشین شورای روابط خارجی آمریکا در بخش دیگری از سخنانش با تأکید بر عنصر امنیت گفت که ایران برای بالا بردن امنیت خود در جهان باید به قویترین دولت خاورمیانه تبدیل شود. وی درمورد دولت کنونی آمریکا و اقدامات اخیر ترامپ گفت، تصمیم واشنگتن در شناسایی بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به این شهر تحت فشار و تأثیر تندروهای داخلی گرفته شده و آن را اشتباهی بزرگ توصیف کرد.
Your Comment