نگاهی به اجلاس چهارجانبه مسقط و اهداف و پیامدهای آن برای افغانستان
مسقط، پایتخت امیرنشین عمان روز 16 اکتبر (24 مهر) میزبان یک اجلاس چهارجانبه بود. مقامات ارشد سیاسی، حداکثر در حد معاونان وزیر امور خارجه پاکستان، افغانستان، چین و آمریکا در مسقط گرد آمدند تا ششمین اجلاس «گروه هماهنگی چهارجانبه» را برگزار کنند. از پاکستان، تهمینه جنجوعه و از افغانستان، حکمت خلیل کرزای، معاونان وزارتخانههای امور خارجه دو کشور و از چین و آمریکا مقاماتی که اسامی و سمتهای آنها اعلام نشده، در این اجلاس حضور داشتند. مقامات پاکستانی، ازجمله خانم جنجوعه برگزاری اجلاس مسقط را ابتکار اسلامآباد عنوان کردهاند و گفته میشود در جریان سفر اخیر ژنرال قمر باجواه، رئیس ستاد مشترک ارتش پاکستان به کابل، وی این تصمیم کشورش را به اطلاع مقامات افغانستان رساند و دو کشور دراینزمینه توافق کردند. حتی اگر چنین باشد، اهداف و نیات پاکستان از این اقدام جای تأمل دارد.
رسانهها از قول مقامات پاکستانی و افغان، اهداف اجلاس عمان را متفاوت گزارش کردهاند. نفیس زکریا، سخنگوی وزارت امور خارجه پاکستان هدف از اجلاس را کشاندن گروه طالبان افغان و سایر گروههای مسلح به پای میز مذاکره با دولت کابل عنوان کرد؛ درحالیکه حکمت کرزای محور گفتگوهای مسقط را بررسی روابط اسلامآباد ـ کابل و چگونگی تحقق وعدههای پاکستان برای مبارزه با تروریسم اعلام کرد.
درهمینحال، طالبان بهعنوان یکی از طرفهای اصلی در جنگ افغانستان نهتنها نمایندهای به عمان اعزام نکرد، بلکه رسماً ضمن تأیید عدم مشارکت در اجلاس چهارجانبه مذکور، مدعی شد که هیچ دعوتنامهای هم دریافت نکرده است. این ادعا با آنچه امین وقّاد، از نزدیکان اشرف غنی، رئیسجمهور افغانستان و یکی از اعضای ارشد شورای عالی صلح این کشور چند روز پیش از برگزاری اجلاس مسقط در زمینه حضور نمایندگان طالبان در این اجلاس مطرح کرده بود، در تضاد است.
بنابراین بهنظر میرسد اجلاس عمان همانند نشستهای مشابه پیشین و حتی بیشتر از تمام آنها تحت تأثیر سیاستبازیهای دولت و ارتش پاکستان قرار داشته است. برای درک بهتر این موضوع لازم است به پیشینه اینگونه نشستها که عمدتاً به ابتکار و درخواست پاکستان برگزار شده نگاهی گذرا داشته باشیم.
اولین اجلاس چهارجانبه اول ژانویه 2016 در اسلامآباد برگزار شد که نتیجه خاصی دربر نداشت. اجلاس دوم در چین نیز نتیجه مشابهی درپی داشت و در سومین اجلاس بود که یک «نقشه راه» برای آغاز گفتگوهای صلح بین دولت افغانستان و مخالفان مسلح و در رأس آنها، طالبان به تصویب چهار کشور شرکتکننده رسید؛ اما در اجلاس چهارم و پنجم، این نقشه راه نهتنها تحقق نیافت، بلکه اختلافات فزاینده موجب تیرگی روابط کابل و اسلامآباد پس از برگزاری پنجمین اجلاس شد. اجلاس پنجم گروه موسوم به هماهنگی چهارجانبه در ژوئن 2016 (اردیبهشت ۱۳۹۵) در اسلامآباد در فضایی نهچندان دوستانه برگزار شد و ادامه این گفتگوها بهدلیل تنش در روابط افغانستان و پاکستان و البته بالا گرفتن اختلافات سیاسی بین واشینگتن و اسلامآباد به حال تعلیق درآمد.
پس از نزدیک به هیجده ماه روابط متشنج و درگیریهای گهگاه مرزی میان نیروهای افغان و پاکستانی که برجا ماندن تلفات از دو طرف و بسته شدن مرزهای ناآرام دو کشور را بهدنبال داشته، ناگهان ملاحظه میشود که پاکستان ظاهراً خوابنما شده و زنگ دور تازه گفتگوهای صلح را به ابتکار خودش بهصدا درآورده است. واقعیت آن است که مقامات سیاسی در اسلامآباد و ژنرالهای ارتش در راولپندی که زمام امور پاکستان در اصل در دستان این نظامیان ارشد است، خوابنما نشدهاند یا برای کاهش آلام افغانها دلسوزی نمیکنند، بلکه دو ماه پس از اعلام راهبرد جدید آمریکا برای افغانستان ازسوی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا که درآن پاکستان بهصراحت به اقدامات تنبیهی اقتصادی و نظامی مضاعف تهدید شده بود، مقامات پاکستانی به این نتیجه رسیدهاند که یگانه راه خلاص شدن از این مخمصه، سرگرم کردن هرچه بیشتر واشینگتن با اقدامات ظاهری همچون برگزاری اجلاس صلح افغانستان و همزمان نشان دادن حسن نیت به دولت ترامپ و کنگره آمریکاست که بهشدت درصدد تحریم همهجانبه اسلامآباد هستند.
هدف از اقدامات فوق بهمثابه یکسری حرکات تاکتیکی و فریبنده این است که یک بار دیگر به آمریکا ثابت شود که پاکستان ازیکطرف به فکر برقراری صلح و ثبات در افغانستان و منطقه است و ازطرفدیگر، قصد دارد در کنار و نه رودرروی واشینگتن بایستد و همچون یک متحد خوب برای آمریکا عمل کند. آزاد کردن ناگهانی دو گروگان کانادایی و کودکانشان که پنج سال اسیر «شبکه حقانی» بودند، ازسوی سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) و با همکاری «سیا» در سپتامبر 2017، سفر جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا به پاکستان در پایان ماه سپتامبر و سفر پیشِ روی رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا به اسلامآباد در پایان ماه اکتبر همگی نشاندهنده تلاش فزاینده پاکستان برای جلب اعتماد و حمایت دوباره واشینگتن است.
باوجوداین، طرف آمریکایی که سیاستهایش یکی از عوامل اصلی تشکیل گروه طالبان در دهه 1990 و تداوم یافتن جنگ در افغانستان بهشمار میرود، پس از اجلاس مسقط بهصراحت خطاب به پاکستان تأکید کرد که بهجای این حرکات نمایشی و وعدههای فاقد ضمانت اجرایی، طالبان را از داشتن پناهگاههای امن در خاک این کشور محروم سازد تا آنان از هرگونه کسب پیروزی در جبهه افغانستان ناامید شوند. هرچند مایک پومپئو، مدیر «سیا» روز 19 اکتبر در نشستی در اندیشکده دفاع از دموکراسیها در واشینگتن گفت نسبت به تحقق این امر با توجه به سیاستهای پاکستان در حمایت از طالبان و شبکه حقانی و همچنین در زمینه حسن نیت این کشور در همکاری با آمریکا در مبارزه با تروریسم جداً تردید دارد.
دراینمیان بلافاصله پس از پایان اجلاس عمان که بهنظر میرسد مثل پنج اجلاس پیشین دستاورد خاصی برای افغانستان بههمراه نداشته و محافل سیاسی و رسانههای افغان، پاکستان را عامل به شکست کشیده شدن این اجلاس دانستهاند، ناگهان کابل و چند ولایت دیگر افغانستان شاهد عملیات انتحاری و آماج حملات نظامی نیروهای طالبان و داعش بودند. این مجموعه عملیات که طی چند روز ادامه یافت بیش از دویست افغان و اغلب غیرنظامیان را به کام مرگ فرستاد که بیشتر آنها (دستکم هشتاد نفر) را شیعیان هزارهای تشکیل میدادند که در دو مسجد در کابل و ولسوالی (شهرستان) دولینه ولایت غربی غور، قربانی عوامل انتحاری منتسب به شاخه افغانی داعش شدند.
این حملات و کشتارها یک بار دیگر ثابت کرد که اراده جدی در سران پاکستان برای کمک به برقرار شدن آرامش و ثبات در افغانستان وجود ندارد و برخلاف دیدگاه بعضی کارشناسان که امیدوارند با اجرایی شدن راهبرد جدید دولت ترامپ برای افغانستان، اسلامآباد زیر فشار تهدیدات واشینگتن حمایت از طالبان، شبکه حقانی و برخی عناصر مرتبط با داعش در افغانستان دست برخواهد داشت، راهبرد مورد نظر نیز تأثیر چندانی روی تغییر سیاستهای راهبردی و درازمدت پاکستان درقبال افغانستان برجا نخواهد گذاشت؛ همچنان که راهبردهای جورج دبلیو بوش و باراک اوباما در تصحیح دیدگاههای طرف پاکستانی نسبت به بهرهبرداری از ناامنی افغانستان تاثیری نداشتند.
نکته آخر اینکه مشخص نیست دولتمردان آمریکایی تا چه زمانی میخواهند در برابر نیاز شدید به حضور روسیه و ج.ا.ایران در مذاکرات صلح افغانستان مقاومت کنند و شاید این نقطه، تنها نقطه مشترک میان آمریکا و پاکستان باشد که بهصراحت مدعی نفوذ روسیه و تا حدودی ایران بر طالبان است و خود را دراینزمینه مدتهاست که مبرّا میدانند.
Your Comment