تهدیدهای بی‌ثمر:

غرب علیه برنامه هسته‌ای ایران


از زمان نطق موسوم به «محور شرارت» جورج بوش در سال 2002 که روابط جمهوری اسلامی و غرب وارد مرحله جدی از موضع‌گیری و اقدامات عمده شد، غرب مدام تهدیدهایی علیه جمهوری اسلامی صورت داده است. این تهدیدها هر بار متفاوت و متنوع بوده و همواره طیفی از فشار سیاسی تا تحریم اقتصادی را در بر داشته است. به همین ترتیب، جمهوری اسلامی هم همیشه به شکلی هوشمندانه در برابر این تهدیدها و تحریم‌ها ابتکار عمل‌هایی صورت داده که دامنه عمل آنها را خنثی کرده است. در شرایط حاضر، طیف متفاوت و دیگری از تهدید و تحریم مطرح است که غرب اعلام کرده می‌تواند جمهوری اسلامی را از برنامه هسته‌ای‌اش بازداشته و به تغییر رفتار وادارد.  با توجه به اینکه عمده درگیری غرب و جمهوری اسلامی بر سر برنامه هسته‌ای است، در این نوشته کوتاه ضمن بررسی این موضوع و تهدیدها و تحریم‌های غرب، این موضوع را با توجه به سابقه آن در یک دهه گذشته به بررسی می گذاریم که آیا تهدیدهای غرب مؤثر است.

ایران در دوره ریاست جمهوری آقایان خاتمی و احمدی‌نژاد دو سیاست نسبتاً متفاوت شامل همکاری گسترده و محدود را با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و قدرت‌های غربی حاکم بر آن به تجربه گذاشته است. بخش نخست این سیاست که در چهارچوب تنش‌زدایی با غرب صورت گرفت، تهران بیشترین همکاری را با آژانس و غرب نشان داد، اما نتیجه آن بسیار ناچیز و تحقیرکننده بود. در این زمان، امید تهران آن بود که در برابر توقف احتمالی این برنامه مهم، به همان ترتیب، امتیازات مهمی از غرب دریافت دارد که کمبود آن را جبران نماید. ایران همزمان یک برنامه آشتی با غرب و اعتمادسازی گسترده در سیاست های جهانی و منطقه‌ای را هم در نظر داشت. در پایان این دوره، نتیجه به کلی ناامیدکننده و برعکس بود.

در سال 2002، حسب گزارش‌هایی که سازمان مجاهدین خلق به مقامات سیا دادند و وضعیت اتمی ایران را به گونه‌ای بحرانی و خطرساز معرفی کردند، جمهوری اسلامی از سوی جورج بوش، رئیس جمهوری آمریکا به عنوان محور شرارت مطرح شد. بلافاصله، عراق به عنوان یکی از سه محور شرارت به اشغال ایالات متحده و بریتانیا درآمد. این فضایی پرتنش در منطقه بود و ایران در نظر داشت که این فضا را مدیریت نماید و به فضایی صلح‌آمیز بدل نماید. در نتیجه، پرهیز از تنش به اولویت سیاست خارجی ایران درآمد. با این حال، در نوامبر 2003، مسئله اتمی ایران با اعلام «پنهان‌کاری» جمهوری اسلامی از سوی آژانس به طور جدی مطرح شد. در واکنش، جمهوری اسلامی خود را متعهد به یک برنامه «صلح‌آمیز» قلمداد نمود. این چیزی بود که تهران اعلام کرد مطابق اصول پیمان ان پی تی، «حق مسلم» خود می‌داند. آژانس اصرار نمود که تهران باید مقررات مربوط به «پروتکل الحاقی» را بپذیرد که شامل مجموعه مهم‌تری از التزام به همکاری و اجازه بازدید به تیم بازرسی آژانس بود. مطابق توافق تهران و سه کشور اروپایی نماینده شورای حکام، شورای حکام آژانس پذیرفت در قبال توقف یا تعلیق محدودی (شش ماه) در برنامه اتمی که می‌توانست معرف «اعتمادسازی» میان دو طرف باشد، برنامه اتمی ایران صلح‌آمیز قلمداد شود و به شورای امنیت گزارش نشود.  اما به تدریج و پس از دو سال تعلیق داوطلبانه، جمهوری اسلامی متمایل شد که روند پیشرفت در فعالیت‌های هسته‌ای را از سر گیرد، اما غرب اصرار نمود که حرکت به سمت فعالیت مجدد در حکم حرکت به سوی فعالیت نظامی هسته‌ای است.

در دوره ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد، ایران تلاش نمود سیاست جسورانه و مصمم‌تری را در برابر توقعات فزاینده غرب در پیش گیرد که به درستی می‌توان به آن سیاست «ایستادگی» عنوان داد. هدف این سیاست، در حقیقت، نه محدود ساختن همکاری با آژانس، بلکه محدود نمودن توقعات غرب بود. در این زمان، تهران دریافته بود که منطق رفتار غرب چیزی در جهت «تغییر رژیم» است که سیاست رسمی آمریکا در برابر جمهوری اسلامی در دوران جورج بوش بود. مطابق این منطق، برنامه اتمی ایران به اندازه کافی بهانه مناسبی برای این کار بود و بسته‌های تشویقی که از سوی غرب پیشنهاد می‌شد همواره حاوی انگیزه‌ها و جبران‌های بسیار کمی برای این کار بودند. در گذر زمان، میزان این مشوق‌ها کمتر و کمتر و حتی بی‌ربط شدند. مثلاً به تدریج، مشوق‌های امنیتی هم مطرح شدند. این در حالی بود که در این زمان، ایالات متحده در افغانستان و عراق به شدت گرفتار بود و حتی به کمک امنیتی ایران نیاز داشت تا اوضاع آنجاها را سامان دهد.  علی لاریجانی، دبیر تازه شورای عالی امنیت ملی در آن زمان اعلام کرد که این مشوق‌ها در حکم تعویض «مروارید» با «آبنبات» است.

واکنش قدرت‌های غربی و ایالات متحده در آژانس به موضع ایستادگی جمهوری اسلامی آن بود که پرونده اتمی ایران را به شورای امنیت گزارش نمایند. این نهایت تهدیدی بود که در آن زمان مطرح بود. به طور کلی، چهار قطعنامه 1737، 1747، 1803، و 1929 علیه برنامه اتمی ایران صادر شده است و رئیس جمهوری آنها را «کاغذپاره» و «غیرقانونی» اعلام کرده است. علی‌اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس، نیز این قطعنامه‌ها را غیرقانونی خوانده و اعلام کرده که «در ماده 1230 اساسنامه [آژانس] نیز آمده است اگر عدم پایبندی کشوری که مواد و تجهیزات از آژانس دریافت کرده است، ثابت شود این موضوع به شورای امنیت گزارش می‌شود در حالی که جمهوری اسلامی ایران تا کنون از آژانس، مواد و تجهیزات دریافت نکرده است. . . . بر اساس بندی در قطعنامه شورای حکام که با فشار کشورهای جنبش عدم تعهد به تصویب رسیده، تعلیق، امری داوطلبانه، اعتمادساز و غیر الزام‌آور اعلام شده است و دلیلی بر ادامه تعلیق آن هم به اصرار دیگران وجود نداشت. . . . اروپایی‌ها می‌گفتند فعالیت‌های خود را تعلیق کنید تا ما مسائل را حل کنیم اما بعد ازآن به دنبال تعلیق تمامی فعالیت‌ها و حتی دروس دانشگاهی ما بودند و ما نیز به همین دلیل، تعلیق را شکستیم».

در این زمان که فزونخواهی قدرت‌های غربی بیشتر شد، ایستادگی ایران هم راسخ‌تر بوده است. ایران در مجموعه مذاکرات بر دو نکته مهم تأکید کرده است: حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم و داشتن برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای به رسمیت شناخته شود؛ مذاکرات باید در فضایی مبتنی بر همکاری باشد نه خصومت و تنش. با وصف اینکه جمهوری اسلامی همیشه اعلام کرده که در برای مذاکره باز است، دو نکته مهم را هم مورد تأکید قرار داده که رهبر انقلاب به آنها اشاره نموده است. نخست آنکه ایشان در مورد صرف‌نظر کردن از برنامه هسته‌ای اعلام کردند «ما که از حق مسلّم خودمان دست بر نخواهیم داشت؛ اینکه واضح است. این، حق ملت است و کسى قادر نیست از این حق صرف‏نظر و اغماض کند؛ مردم این را مى‏خواهند و مال آنهاست؛ کسى اینها را عاریه نداده است تا بتواند از این مردم بگیرد».  سپس در مورد تحریم‌های سازمان ملل متحد که زیر فشار قدرت‌های غربی عمل می‌کند، اعلام کردند که «آنها گفتند تحریم‌هاى هوشمند یا تحریم‌هاى فلج‌کننده؛ اما مى‌بینیم که این تحریم‌ها نه آنچنان هوشمند بود، نه فلج‌کننده بود. خب، همین تحریم‌ها موجب شد که در بسیارى از چیزهایى که خودکفایى نداشتیم، به خودکفایى برسیم؛ تحرک خوبى را در زمینه‌هاى علمى به وجود بیاوریم؛ کارهای بزرگى را در زمینه‌ تولیدات صنعتى و نظامى و غیرنظامى در کشورمان شاهد باشیم؛ و به راه‌هاى گوناگونى براى اینکه این تحریم را خنثى کنیم، برسیم».

در دوره اوباما، این موضوع در دو مرحله متفاوت پیش برده شد: در مرحله نخست، با توجه به فضای ضد تنشی که در سیاست جهانی پدید آمده بود و شرایط سیاسی در آمریکا هم متأثر از آن بود، دولت اوباما تلاش نمود از طریق تأکید بر گفتگو و دیپلماسی موضوع را به پیش برد. در این مرحله، اصرار دو طرف بر گفتگو و نیز مشکلاتی که ایالات متحده در نتیجه سیاست‌های یکجانبه‌گرایی و توسل به زور به آنها دچار شده بود، دلایل عمده این کار بودند. در هر صورت، اوباما نخست با گفتگو شروع کرد و همین که موقعیت خود را تحکیم یافته دید، بلافاصله به ابزارهای اعمال فشار و تأکید بر تحریم‌ها و دیگر اقدامات خصمانه توسل جست. موضع‌گیری جدی در مورد رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 در ایران، کاری بود که اوباما برای تغییر سیاستش به آن نیاز داشت و به این ترتیب، این موضوع تاحد زیادی با برنامه اتمی ایران پیوند زده شد که آشکارا از سوی مقامات ایران مداخله در امور داخلی تهران قلمداد شد. اصرار اوباما بر این موضوع سبب شد که ایالات متحده و متحدانش در آژانس و شورای امنیت سازمان ملل فرض بر این موضوع گذارند که تهران حاضر نیست از مقررات آژانس تبعیت نماید و به سوی نظامی کردن برنامه هسته‌ای-اش پیش می‌رود.

در حال حاضر، واکنش غرب به شکل اعمال فشار سیاسی و وضع تحریم های اقتصادی مطرح است. علاوه بر این، آن طور که مقامات در تهران می گویند، ترور چند دانشمند مرتبط با برنامه اتمی ایران به دلیل آن بوده که آژانس اطلاعات مربوط به آنها را در اختیار سرویس‌های جاسوسی غربی گذاشته است.

تحریم‌های غرب اگرچه یک حباب اعتباری جعلی ایجاد کرده و به رسانه‌های خارجی طرفدار غرب فرصت تبلیغات داده است، اما عملاً نتوانسته مانع از پیشبرد برنامه اتمی ایران شود و این موضوع، حتی نتوانسته مشکلات اقتصادی مهمی برای توسعه اقتصادی و یا برنامه‌های توسعه نفتی ایجاد کند. به مرور زمان که این تحریم‌ها گسترده شده‌اند، جمهوری اسلامی توانسته در دو زمینه پیش برود: نخست آنکه وابستگی اقتصادی را به شرکای اروپایی کمتر نماید و سعی کند آن را از طریق همکاری با کشورهای شرق آسیا و روسیه جبران نماید؛ و دوم آنکه تلاش نماید از طریق الگوی جایگزینی واردات، بسیاری از منابع مورد نیازش را بومی نماید. بنا بر این، تحریم¬ها عملاً یک نوع هوشمندی اقتصادی در متنوع کردن منابع تأمین نیازهای اقتصادی ایجاد کرده و در داخل کشور هم عملاً انگیزه و فرصتی بوده که خودکفایی بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

با این نتایج، باید گفت که هدف غرب از تحریم، عملاً یک اقدام سیاسی و نه قانونی محض است. اگر به تاریخچه تحریم‌ها توجه شود، جمهوری اسلامی مدام تحت تحریم بوده و این تحریم‌ها هم مدام افزایش یافته و شدیدتر شده‌اند. در سوی مقابل، این هم دیده نشده که به واسطه تحریم‌ها مصالحه‌ای در جمهوری اسلامی پدید آید. بنابراین، باید گفت که تحریم‌های شورای امنیت و غرب مرحله‌ای دیگر و عادی در نشان دادن دشمنی‌شان با جمهوری اسلامی است و این تحریم‌ها هر قدر هم بخواهند مؤثر باشند، به زودی در برابر ابتکارهای اقتصادی که جمهوری اسلامی در این روند چند دهه‌ای یاد گرفته و به مقابله با آن هوشمند شده، ناکارآمد خواهند شد. ضمن اینکه همان طور که رهبری بیان کرده‌اند، «مثل همین حق هسته‌اى . . . . در این نقطه‌اى که دشمن روى او تمرکز پیدا کرده است، اگر ملت عقب‌نشینى کند، اگر مسئولین عقب‌نشینى کنند و از این حق قطعى و روشن صرف‌نظر کنند، بدون تردید راه براى دست‌اندازى به حقوق ملى براى دشمن باز خواهد شد».
پی‌نوشت
 
 . “Statement by the President on Today’s Iran-related Sanctions”, White House, Office of the Press Secretary (January 23, 2012); vailable at http://www.whitehouse.gov/the-press-office/2012/01/23/statement-president-today-s-iran-related-sanctions
 - حسن روحانی، دبیر شورای امنیت ملی و سرپرست تیم مذاکره کننده هسته¬ای ایران وقت اعلام می¬دارد که بر اساس مذاکرات سعدآباد از سه وزیر خارجه اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) قول گرفتیم که پرونده اتمی ایران به شورای امنیت گزارش نشود و در صورت گزارش و اصرار آمریکا، اروپاییان آن را وتو کنند. ر. ک.: «از اروپا قول وتوی طرح امریکا را گرفته بودم»، مصاحبه سیده آمنه موسوی و علیرضا خامسیان با حسن روحانی، روزنامه اعتماد (2 آبان 1390).
 - روایت رهبری در این مورد جالب توجه است: «در مسئله‌ هسته‌اى، آمریکائى‌ها تا همین چند ماه پیش اصرار اصرار که باید ایران به کلى همه‌ فعالیت¬هاى هسته‌اى‌اش را کنار بگذارد؛ یعنى مثل آن کارى که با لیبى کردند؛ ته‌اش را جارو کند، تقدیم کند به آنها؛ به کلى اعلام انصراف کند. اخیراً ـــ چند هفته‌ى قبل از این ـــ وضع به جایى رسیده است که گفتند ایران در همین حدى که هست، توقف کند. ببینید فاصله‌ اینها خیلى زیاد است. یک روزى بود که اینها حاضر نبودند پنج عدد سانتریفیوژ را تحمل کنند. مسئولین گفتگو و مذاکره‌ با اروپا حاضر شده بودند بیست تا سانتریفیوژ را نگه دارند، آنها گفته بودند نمی¬شود؛ گفته بودند پس لااقل پنج تا، گفته بودند نمی¬شود. اگر می¬گفتند یکى، باز هم می¬گفتند نمی¬شود! امروز سه هزار تا سانتریفیوژ دارد کار می¬کند، مبالغ زیادى هم آماده‌ کار گذاشتن است. می¬گویند در همین حد متوقف شوید. این هم یکى از ناکامى‌هاى آمریکاست. . . . هى فشار آوردند که باید این را تعطیل کنید، باید آن را تعطیل کنید، باید آن را تعطیل کنید. رسیدند به کارخانه‌ى یو سى اف اصفهان، گفتند: این را هم باید تعطیل کنید. آن مقدمات اوّلى است. بنده آن وقت به مسئولین گفتم که اگر این حرف را گوش کردید، فردا خواهند گفت باید معادن اورانیوم را هم که توى این کشور هست، کلاً یک‌جا جمع کنید بدهید به ما، تا خاطرجمع شویم که شما نمی¬خواهید بمب اتم بسازید! این فرایند عقب‌نشینى البته براى ما یک فایده‌اى داشت ـــ بى‌فایده نبود این عقب‌نشینى‌ها ـــ فایده‌اش این بود که هم خودمان وعده‌ها و حرف¬هاى رقباى اروپائى و غربى را تجربه کردیم، هم افکار عمومى دنیا تجربه کرد. امروز هر کس به ما می¬گوید آقا تعلیق موقت بکنید، ما می¬گوئیم تعلیق موقت را که یک بار کردیم؛ دو سال! دو سال تعلیق موقت کردیم. فایده‌اش چه شد؟ اول گفتند موقت تعلیق کنید، گفتند تعلیق داوطلبانه بکنید؛ ما هم به خیال موقت و به خیال داوطلبانه، تعلیق کردیم. بعد هر وقت اسم از برداشتن تعلیق آمد، یک قرشمال بازى‌اى در سطح دنیا درست کردند ـــ در سطح مطبوعات و رسانه‌ها و محافل سیاسى ـــ واى، داد، داد، ایران می¬خواهد تعلیق را بشکند! تعلیق شد یک امر مقدس که ایران اصلاً حق ندارد نزدیکش برود! ما این را تجربه کرده‌ایم؛ دیگر، تجربه‌ى جدیدى نیست. آخرش هم گفتند: این تعلیق موقت کافى نیست؛ اصلاً باید بکلى بساط اتمى را جمع کنید. همین اروپائى‌ها که می¬گفتند شش ماه تعلیق کنید، وقتى این کار را کردیم، گفتند بایستى جمع کنید! این فرایند عقب‌نشینى، این فایده را براى ما داشت؛ هم براى خود ما تجربه شد، هم براى افکار عمومى دنیا تجربه شد. لیکن عقب‌نشینى بود دیگر؛ عقب‌نشینى کردند. من همان وقت هم در جلسه‌ مسئولین ـــ که از تلویزیون پخش شد ـــ گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه‌ پى‌درپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان می¬شوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستى این روند عقب‌نشینى متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروى، و اولین قدمش هم باید در همان دولتى انجام بگیرد که این عقب‌نشینى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد. در زمان دولت قبل، اولین قدم به سمت پیشرفت برداشته شد؛ تصمیم گرفته شد که کارخانه‌ یو سى اف اصفهان راه‌اندازى شود، و راه‌اندازى هم شد، و دنبالش هم بحمداللَّه این پیشرفت¬هاى بعدى است تا امروز». ر. ک.: سیدعلی خامنه¬ای، «بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه‌هاى استان یزد»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (13 دی 1386)؛ قابل دسترسی در نشانی الکترونیکی زیر:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3416
 - در این مورد، تلاش¬های مهمی از سوی دو حزب برای سامان دادن به اوضاع عراق در زمان جورج بوش صورت گرفت و در اکثر گزارش¬هایی که در حکم سیاست پیشنهاد می¬شد، بر اهمیت همکاری و جلب مساعدت تهران تأکید می¬شد. برای نمونه، ر. ک. گزارش بیکر و همیلتون، و نیز گزارش مفصلی از پیشنهادهای دانشگاهیان و سیاستمداران آمریکایی که پیش از آن مطرح شد و برژینسکی و ملونی سرپرستی کردند و ارائه دادند:
James A. Baker, III, and Lee H. Hamilton, “The Iraq Study Group Report”, (December 2006); available at http://media.usip.org/reports/iraq_study_group_report.pdf; Zbigniew Brzezinski and Suzanne Maloney, Iran: Time for a New Approach (Washington, D.C.: Council on Foreign Relations, 2004).
 - سیدعلی خامنه¬ای، «بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار عمومى مردم قم‏‏‏»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (19 دی 1384)؛ قابل دسترسی در نشانی الکترونیکی زیر:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3326
 - سیدعلی خامنه¬ای، «بیانات در دیدار رئیس‌جمهوری و اعضای هیئت دولت»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (6 شهریور 1390)؛ قابل دسترسی در نشانی الکترونیکی زیر:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17106
 - سیدعلی خامنه¬ای، «دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‏»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (27 دی 1387)؛ قابل دسترسی در نشانی الکترونیکی زیر:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=4992