شهرية الأمن الدولي - العدد 48
ویژه نامه تحولات عربستان
روابط جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی در سایه تحولات جدید - حسین آجورلو
سمتوسوی روابط عربستان با بریتانیا در متن تحولات جدید منطقهای- حسین عسگریان
جایگاه افغانستان پساجمهوریت در سیاستخارجی عربستان سعودی - قیساحمد قادری
هند و عربستان سعودی؛ از همکاری تقویتشده تا مشارکت راهبردی- سمیه مروتی
منابع جدید همگرایی و واگرایی روابط عربستان و آمریکا در دوره بایدن؛ چشمانداز برای ایران - طهمورث غلامی
روسیه؛ محوریت تنوعبخشی به شرکای عربستان - زهره خانمحمدی
چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان و ابتکار کمربند و راه چین - محسن مفیدی
روابط جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی در سایه تحولات جدید - حسین آجورلو
ـ بررسی روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی برای حوزه تصمیمسازی و تصمیمگیری کشور اهمیت دارد زیرا عربستان سعودی به دلایل زیر یک بازیگر مؤثر در سطح منطقهای و بینالمللی محسوب میشود که کنشهای آن به دلیل نزدیکی جغرافیایی و سایش سیاستی بر سیاست خارجی کشور تأثیرگذار است: 1. نقش عربستان سعودی در امنیت منطقهای؛ 2. موقعیت جغرافیایی راهبردی؛ 3. جایگاه در جهان اسلام و عرب؛ 4. حضور و نفوذ در نهادهای بینالمللی و منطقهای؛ 5. تأثیرگذاری در بازار نفت؛ 6. ثروت این کشور.
ـ در سالهای اخیر عربستان سعودی در حوزههای مختلف شاهد تغییرات و روندهای بوده است که مهمترین آنها عبارتاند از: الف) توسعه محوری؛ ب) تمرکز بر فناوریهای نوین؛ ج) سیاست کاهش تنشهای پیرامونی، د) تداوم بازیگری در بازار انرژی؛ ه) سیاست تنوعبخشی به شرکای بینالمللی در عین تداوم شراکت راهبردی با آمریکا.
ـ روابط دو کشور جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی در شرایط کنونی به غیر از متغیرهای کلاسیک ژئوپلیتیکی و هویتی، تحت تأثیر متغیرهای جدید قرار دارد که مهمترین آنها عبارتاند از: 1. متغیر تداوم «سیاست کاهش تنشهای پیرامونی» در دو کشور؛ 2. متغیر تلاش برای غلبه دادن دید توسعهمحور به دید امنیتمحور؛ 3. متغیر تداوم بازیگری میانجیگرایانه چین، 4. عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی؛ 5. متغیر سیاست داخلی؛ 6. متغیر فناوریهای نوین و نوظهور؛ 7. متغیر رسانههای وابسته تأثیرگذار.
ـ چهار سناریو ممکن برای روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی میتوان بیان کرد: سناریو اول، تداوم تنشزدایی؛ سناریو دوم، تداوم تنشزدایی در عین تنشهای موضعی؛ سناریو سوم؛ تداوم تنشها کنونی؛ سناریو چهارم، تشدید تنشها.
سمتوسوی روابط عربستان با بریتانیا در متن تحولات جدید منطقهای- حسین عسگریان
ـ قدرت اقتصادی ناشی از درآمدهای نفتی، نفوذ ایدئولوژیک ناشی از رهبری جهان اسلام و رابطه نزدیک با ابرقدرتها بهخصوص بهواسطه نقش این کشور در خرید تسلیحات نظامی از غرب، عربستان را به یکی از مهمترین بازیگران این منطقه تبدیل نموده است.
ـ جهتگیری سیاست خارجی عربستان در سالهای اخیر در واکنش به تغییرات سیاسی و امنیتی در منطقه غرب آسیا، رقابتهای منطقهای، نیازهای امنیتی و اقتصادی، نقش پادشاهی جدید عربستان در امور داخلی و خارجی شکلگرفته است.
ـ رقابت منطقهای با ایران تأثیرات خود را بر ورود عربستان به بحران سوریه و جنگ یمن و در مقابل بهبود روابط با رژیم صهیونیستی نشان داده است. اصلاحات داخلی و برنامه توسعه اقتصادی نیز تحت رهبری ولیعهد جدید تأثیرات خود را بر سیاست خارجی از طریق تأمین منافع ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک در بهبود روابط با دیگر بازیگران مهم جهانی مثل چین و روسیه گذاشته است.
ـ پیوندهای تاریخی، منافع مشترک در بسیاری از مسائل منطقهای، تغییرات ساختاری در روابط بینالملل، نوع نگاه هیئت حاکمه جدید عربستان به تحولات بینالمللی و همچنین خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا زمینه را برای استمرار و بهبود روابط سیاسی میان دو کشور فراهم نموده است. هرچند در این میان چالشهایی مثل وضعیت حقوق بشر در عربستان در این زمینه وجود دارد.
ـ اگرچه عربستان شریک مهم تجاری بریتانیا محسوب میشود اما خیلی در این حوزه در مقایسه با دیگر شرکا بریتانیا نباید اغراق کرد. در این میان، آنچه در روابط دو کشور قابلتوجه است روابط نظامی و امنیتی بهخصوص خرید تسلیحات است.
ـ نکته مهم و مشترک دو کشور در قبال ایران اینکه هم بریتانیا و هم عربستان سعودی با رویکرد 1+5 در بحث برنامه هستهای ایران ـ یعنی بدون در نظر گرفتن نقش ایران در منطقه در گفتگوها ـ مخالف هستند. از منظر بریتانیا، رفتار ایران در منطقه از دیگر عوامل تهدید نظم بینالمللی و تأثیرگذار بر پرونده هستهای ایران است. سعودیها نیز افزایش نقش ایران در منطقه را تهدیدی برای اهداف راهبردی خود میدانند. بهویژه، آنها نگران نقش نظامی فزاینده ایران و گسترش نیروهای نایب مورد حمایت ایران هستند.
ـ نیاز عربستان به ثبات در بازارهای نفتی، کنار گذاشته شدن عربستان از اولویتهای تأمین نیازهای امنیتی از سوی آمریکا، درک عربستان از اینکه سیاست انزوا و مهار ایران به نفع ریاض نبوده است، فرورفتن عربستان در باتلاق یمن، نیاز عربستان به ثبات برای پیشبرد چشمانداز 2030 بهخصوص تأمین امنیت پروژههای اقتصادی و فناورانه در دریای سرخ و در مقابل، نیاز ایران به کاهش فشار حداکثری غرب، تلاش ایران برای جلوگیری از سرعت توسعه روابط میان کشورهای عربی بهخصوص عربستان بار رژیم صهیونیستی و همینطور نقش دیپلماسی فعال چین برای تسهیل امنیت انرژی و ثبات در بنادر عربستان در دریای سرخ در راستای پیشبرد پروژه جاده ابریشم ازجمله دلایلی بودند که دو کشور ایران و عربستان را بهسوی کاهش تنشها سوق داد.
ـ روابط طولانیمدت عربستان با بریتانیا، نیاز بریتانیای جهانی به تعامل با کشورهای تأثیرگذار در مناطق مهم جهان، روابط امنیتی و بهخصوص نقش بریتانیا در کاهش اشتهای ظاهراً سیریناپذیر ریاض برای خرید تسلیحات، حمایت کامل بریتانیا از عربستان در قبال جنگ یمن، همکاری اطلاعاتی دو کشور در قبال تروریسم، کسب سهم اقتصادی از پروژههای بلندپروازانه عربستان ازسوی شرکتهای بریتانیایی، نیاز بریتانیا به امنیت بازار انرژی و نقشی که عربستان در تأمین این امنیت میتواند ایفا کند، نشاندهنده تمایل و کسب منافع ملی برای هردو کشور در استمرار و بهبود روابط در سالهای پیشِروست.
جایگاه افغانستان پساجمهوریت در سیاستخارجی عربستان سعودی - قیساحمد قادری
ـ عربستان سعودی از سال 2015 بدینسو سیاست خارجی محافظه حفظ وضع موجود را کنار گذاشته و سیاستخارجی فعال، جسورانه و تهاجمی را در منطقه و جهان دنبال کرده است. تغییر ارزش نفت و تحولات منطقهای و جهانی دو عامل اساسی این تغییر در سیاستخارجی سعودی بوده است.
ـ مهمترین نشانههای تغییرات در سیاست خارجی افغانستان عبارتاند از: 1. جایگزین کردن گفتمان ملی ـ عربی بهجای گفتمان اسلامی؛ 2. تغییر روابط عربستان سعودی و ایران؛ 3. روابط سعودی با روسیه (تعامل با دوست دشمن)، 4. گسترش روابط سعودی با چین (تعامل با دشمن دوست).
ـ افغانستان بهخاطر بیثباتی سیاسی و تغییر رژیمها و توسعهنیافتگی برای عربستان سعودی اهمیت راهبردی نداشته است؛ اما چون افغانستان یکی از تأثیرگذارترین کشورها در جهان اسلام بهویژه در غرب آسیا بوده است، همواره توجه عربستان را به خود جلب کرده است.
ـ عربستان سعودی پس از سال 2015، رویکرد متفاوت نسبت به افغانستان بهویژه طالبان اتخاذ کرده است. ریاض که در دهه نود بهعنوان متحد راهبردی و ایدئولوژیک طالبان و ازجمله سه محدود کشوری بود که حکومت طالبان را بهرسمیت شناخته است. پس از 2015، در نتیجه تغییرات اساسی در سیاست داخلی و خارجی خود، رویکرد خود را نسبت به طالبان بهگونه فاحش تغییر داده است.
ـ پس از بازگشت طالبان به قدرت، ریاض نه حکومت طالبان را بهرسمیت شناخت، نه تعامل سازنده با حکومت طالبان برقرار کرده و نه میزبان مقامات طالبان و نشستهای برای کمک برای این حکومت بوده است.
ـ در سیاستخارجی و اهداف جدید عربستان سعودی جمهوری اسلامی و تروریسم بینالمللی بهعنوان تهدید عمده معرفی شده است؛ بنابراین، سعودی برای مهار هردو در تلاش است که بدون اینکه طالبان را بهرسمیت بشناسد، روابط با حکومت طالبان ایجاد کند.
هند و عربستان سعودی؛ از همکاری تقویتشده تا مشارکت راهبردی- سمیه مروتی
با روی کارآمدن ملک سلمان در ژانویه سال 2015 و مودی در سال 2014 تمرکز روی تغییر رویکردها در دو کشور قرار گرفت و یکی از وجوه آن نگاه هند به آنسوی مرزهای غربی و نگاه سعودی به اقیانوس هند است. بن سلمان با برنامههایی مانند برنامه ملی تحول 2020 و چشمانداز 2030 به چالشهای ناشی از تغییر شرایط اقتصادی جهانی پاسخ داد و این برنامه شامل گشایش اجتماعی برای اقتصاد پس از نفت است. روندهای اخیر در روابط هند و عربستان بر اهمیت این مشارکت که در حوزههای اقتصادی، امنیتی، دفاعی، راهبردی و سیاسی تأکید دارد. سعودیها از تقویت نقشپذیری ژئوپلیتیکی و اقتصادی هند در منطقه و فراتر از آن خرسند و آشکارا در پی تقویت و بهرهبرداری حداکثری از ظرفیتهای موجود در روابط هستند. همچنین، ریاض به دلیل پتانسیل بازار، ساختار جمعیتی، زیرساختها، قابلیتهای دفاعی، قدرت نرم، ارتباطات راهبردی دهلینو در کنار جایابی این کشور در راهبردهای کلان امنیتی ایالاتمتحده، بهدنبال تعمیق روابط با این کشور است. بدیهی است اقتصاد عربستان در سالهای اخیر برای جذب سرمایهگذاران، شرکتها، نیروی کار و متخصصان ماهر هندی مناسبتر از گذشته است و با برنامهای هدفمند درصدد هدایت این همکاریها به سمت حوزههایی نظیر گردشگری، مسکن، فناوری اطلاعات و غیره تحت پروژه بلندپروازانه چشمانداز 2030 است. همچنین، برنامههای توسعه هند مانند «هند مهارتی»، «هند دیجیتال»، «شهرهای هوشمند» و توسعه زیرساخت، از زمره پروژههایی هستند که سعودیها علاقهمند به مشارکت و سرمایهگذاری روی آنها هستند. ذکر این نکته ضروری است پیوند هند با عربستان سعودی برای دهلی از مناظر مختلف حائز اهمیت است که از آن زمره کاهش سطح اثرگذاری پاکستان در جهان اسلام در مسئله کشمیر و امکان اتصال با دنیای عرب از کانال عربستان سعودی است. درعینحال، هند، عربستان، امارات و ایالاتمتحده پروژه اتصال ریلی هندوعربی جهت اتصال دریایی و ریلی هند به منطقه عربی را آغاز کردهاند که از یکسو، تأکید توافق هندوابراهیمی بر امنیت دریایی را معنادار میکند و از سویدیگر، میتواند باکاهش اعتبار چابهار و یا تهدیدانگاری برای چین چالشهای جدیدی را برای منطقه فراهم آورد.
منابع جدید همگرایی و واگرایی روابط عربستان و آمریکا در دوره بایدن؛ چشمانداز برای ایران - طهمورث غلامی
عربستان سعودی نهتنها یکی از مهمترین و اثرگذارترین کشورهای دنیای عرب و اسلام است بلکه بهواسطه رشد و توسعه داخلی از یکسو و نیز درآمدهای سرشار نفتی از سویدیگر، یکی از مهمترین بازیگران اقتصاد بینالملل است.
ارتقای شاخصههای سیاسی و اقتصادی عربستان سعودی از آنجا اهمیت دارد که همسایه ایران است و بدون تردید در سالهای پیشِرو مهمترین همسایه عرب ایران خواهد بود. به این خاطر، شناخت و مطالعه مداوم این کشور برای سیاستگذاران ایرانی یک ضرورت انکارناپذیر است. یکی از مهمترین حوزههای شناخت و مطالعه عربستان سعودی حوزه سیاست خارجی و روابط آن با کشورهای دیگر است.
نوع سیاست آمریکا در مواجه با عربستان تأثیر مستقیم بر منافع و امنیت ایران در سطح منطقه دارد. به هر میزان بین آمریکا و عربستان همگرایی منافع و اشتراک دیدگاه وجود داشته باشد، به همان میزان باید انتظار واگرایی در روابط تهران ـ ریاض را داشت. در دوره ترامپ، همگرایی ریاض ـ واشینگتن در نقطه بسیار مطلوبی بود. به این خاطر عربستان بهشدت حامی سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران بودند. این کشور یکی از مشوقهای آمریکا برای خروج از برجام بود.
روسیه؛ محوریت تنوعبخشی به شرکای عربستان - زهره خانمحمدی
ـ عربستان و روسیه بهعنوان بازیگرانی مهم در عرصه تحولات بینالمللی و منطقهای در سالهای اخیر تلاش کردند تا روابط دوجانبه خود را گسترش دهند.
ـ عربستان در راستای تحقق منافع خود، اقدامات توسعهمحور چون کاهش سطح تنش با پیرامون، تنوعبخشی به شرکا، پیشرفت در حوزه فناوری و بهروزآوری صنایع نظامی را در پیش گرفته است.
ـ در چهارچوب سیاست جدید ریاض، روسیه توانسته است در بسیاری از زمینهها مانند اقتصادی ـ نظامی، سیاسی و فناوری به این بازیگر کمک رساند.
ـ کاهش سطح تنش با پیرامون، تنوعبخشی به شرکا، پیشرفت در حوزه فناوری و همچنین توسعه امور نظامی بهعنوان چهار ستون اصلی در روندهای اخیر روابط خارجی عربستان سعودی مورد ملاحظه و تبیین قرار میگیرد.
ـ مهمترین موضوع در روابط مسکو ـ ریاض به درک این دو بازیگر در خصوص تعمیق روابط دوجانبه بهویژه در بعد تجاری و اقتصادی است که میتواند در سایر زمینهها و سطوح همکاری نیز تسری یابد.
ـ جایگاه ایران در روابط مسکو ـ ریاض در سایه مناسبات این دو بازیگر با واشینگتن قابل بررسی و ارزیابی است.
ـ احیای روابط با ایران در چهارچوب سیاست تنشزدایی ریاض از یکسو و رویکرد واشینگتن در قبال منطقه غرب آسیا از سوی دیگر تحلیل میشود.
ـ تعاملات روسیه ـ عربستان در سایه مناسبات نزدیک ریاض و واشینگتن از یکسو و رویکرد متوازن عربستان در قبال قدرتهای بزرگ از سوی دیگر اگرچه تحت تاثیر قرار خواهد گرفت اما مانع از تعمیق و توسعه آن نخواهد شد.
ـ در چشمانداز بلندمدت، رویکرد هر دو بازیگر به سمت همکاری هرچه بیشتر در موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی پیش خواهد رفت و گزینهای در مسیر ممانعت ازهمکاری آنها وجود ندارد.
چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان و ابتکار کمربند و راه چین - محسن مفیدی
با ادغام چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی و ابتکار کمربند و راه چین، این دو کشور به معنی کلمه به مشارکت جامع راهبردی خود جامه عمل پوشاندهاند. نیازها و ظرفیتهای دو کشور مکمل هم بوده و ظرفیت همافزایی بالایی دارند. چین نشان داده است که میتواند شریک قابل اعتماد برای تبدیل اقتصاد عربستان به یک اقتصاد غیرنفتی باشد و عربستان نیز نشان داده است که با سرمایهگذاریهای هدفمند در صنعت نفت چین میتواند در بازارهای چین مزیت قابل توجهی نسبت به سایر رقبای خود ایجاد کند.
انتظار میرود چین با تعمیق روابط در میانمدت به دنبال تثبیت جایگاه خود در غرب آسیا و گسترش نفوذ خود در بازارهای این منطقه باشد. ازاینرو، نزدیکی روابط پکن و ریاض تأثیر منفی در روابط آن با تهران نخواهد گذاشت. چون تلاش چین برای تنوعبخشی به منابع واردات نفت و نزدیکی ریاض به آمریکا مانع از این است که جایگاه ایران در برنامههای پکن کمرنگ شود. هرچند بهنظر میرسد ایران تنها یکی از گزینههای چین در غرب آسیا باشد اما نمیتوان جایگاه راهبردی ایران بین سایر گزینهها که اغلب روابط نزدیکی به غرب دارند نادیده گرفت.
با اینکه نقش چین در سیاست، اقتصاد و امنیت عربستان روزبهروز از اهمیت بیشتری برخوردار میشود اما هنوز تا رسیدن به سطح تعاملات ریاض و واشینگتن فاصله زیادی دارد. نزدیکی روابط چین و عربستان و خروج آمریکا از منطقه نشان میدهد که نظم حاکم در غرب آسیا در حال دگرگونی است. سیاست غیر مداخلهجویانه پکن موردپسند تمام کشورهای این منطقه است و با ورود چین به منطقه قدرتهای منطقهای مثل ایران و عربستان دغدغههای کمتری در بیان و پیادهسازی رویکردهایی خواهند داشت که موردپسند غرب نیست.
Your Comment