ترامپ و ایران
پس از رویکار آمدن ترامپ، غالب تحلیلها و تصورات (چه در سطوح آکادمیک و رسانهای و چه در بین سیاستگذاران داخلی) این بود که مواضع او درباره ایران عمدتاً لفاظی است و به اقدام عملی منجر نخواهد شد. شاید مهمترین دلیل برای این ادعا وعدههای مکرر و قاطع او برای لغو توافق هستهای و سرانجام تمدید آن پس از ریاستجمهوری است. اما واقعیت این است که بررسی عملکرد یک سال گذشته نشان میدهد که ازیکسو ترامپ برنامه جدی و جامعی برای مقابله با ایران دارد و ازسویدیگر، اقدامات عملی مهمی نیز دراینراستا انجام داده است که درصورت تحقق کامل و موفقیت آنها، شرایط دشوار و پیچیدهای را برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد میکند. او اگرچه هنوز نتوانسته است که برجام را لغو کند، اما این توافق را بهنوعی در برزخ قرار داده، کشورهای اروپایی را برای نزدیکی به ایران تحت فشار قرار داده، ایران را از دستیابی کامل به مزایای برجام محروم کرده است، اتحاد منطقهای اعراب و رژیم صهیونیستی علیه ایران را به جلو برده است، گفتمان ایرانهراسی را زنده کرده است و برنامههای جدی برای جاسوسی و خرابکاری در ایران دارد.
تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا در آوریل گذشته ضمن انتقاد از رویکرد اوباما در رابطه با ایران و ناکارآمد دانستن توافق هستهای، اعلام کرد که «دولت ترامپ قصد ندارد مسئولیتش را در رابطه با ایران به دولت بعدی (آمریکا) محول کند». اقدامات و موضعگیریهای بعدی دولت ترامپ در رابطه با ایران، میزان جدیت این مسئله را نشان داد. درطی همین یک سال گذشته، دولت ترامپ به طرق مختلف سعی کرده است جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار دهد.
ازیکسو، با تحریمهای مختلف بهویژه علیه سپاه پاسداران و تهدید شرکتهای خارجی برای تجارت و همکاری با ایران مشکلات زیادی را برای اجرا و پیشبرد طرحهای سرمایهگذاری شرکتهای خارجی بهویژه شرکتهای اروپایی در ایران ایجاد کرده است. درواقع، با مشروط کردن پذیرش توافق هستهای و مسدود کردن مسیر بهرهمندی ایران از مزایای آن عملاً بهنوعی این توافق را نقض کرده است. ازسویدیگر، با تهدید و فشار به کشورهای اروپایی و استفاده از ابزار تحریمهای ثانویه، متحدان اروپایی آمریکا را تحت فشار قرار داده که موضع خود را درمقابل ایران به آمریکا نزدیک کنند. حتی درصورت تداوم تأکید و اصرار اروپاییها بر حفظ توافق هستهای، بهنظر میرسد که در آینده آنها چارهای جز نزدیکی و هماهنگی بیشتر با دولت ترامپ نخواهند داشت و طرح انتقادات در زمینه موشکی توسط اروپاییها دراینراستا قابل ارزیابی است.
علاوهبر تلاش برای همراه کردن اروپاییها، ترامپ از زمان رویکار آمدن خود تلاش ویژهای برای متحد کردن اعراب و رژیم صهیونیستی علیه ایران و برطرف کردن مهمترین مانع دراینزمینه یعنی اختلاف فلسطین و رژیم صهیونیستی داشته است. اگرچه طرح یکجانبه وی برای انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس با انتقادات گسترده مواجه شد و بر دشواریهای دولت ترامپ دراینزمینه افزود، اما درصورت موفقیت و تبدیل شدن به یک توافق صلح میتواند ائتلاف منطقهای علیه ایران را یک مرحله دیگر پیش ببرد و با تضعیف مقاومت در فلسطین، ایران و متحدانش (حزبالله) را بیشازپیش تحت فشار قرار دهد. همزمان با این اقدامات، دولت آمریکا سعی دارد ازطریق دیپلماسی در سازمانهای بینالمللی، ایران را بهعنوان تهدید معرفی کرده و سایر کشورها و سازمانهای بینالمللی را برای مقابله با ایران یا پذیرش اعمال فشارهای بیشتر بر ایران همراه سازد. رفتار خلاف رویه دولت ترامپ در شورای امنیت برای مطرح کردن آشوبهای اخیر ایران نشان میدهد که ترامپ از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به ایران و فراهم کردن فضای منفی جهانی برضد جمهوری اسلامی فروگذار نمیکند.
به موازات این اقدامات در سطح منطقهای و بینالمللی، بهنظر میرسد دولت ترامپ برنامههای جاسوسی و خرابکاری در رابطه با ایران را در راستای سیاست تغییر نظام بهشکل جدی در دستور کار خود قرار داده است. نیویورک تایمز با انتشار گزارشی در ژوئن گذشته از برنامه جدی برای عملیات جاسوسی و خرابکاری در ایران خبر داد و انتصاب مایکل دی اندریا ملقب به «شاهزاده تاریکی» یا «آیتالله مایک» را مهمترین نشانه این موضوع ارزیابی کرده بود. در همین گزارش اشاره شده است که عذرا کوهن واتنیک، مدیر سابق برنامههای اطلاعاتی شورای امنیت ملی آمریکا اعلام کرده که کاخ سفید قصد دارد از جاسوسان آمریکایی برای «تغییر نظام» در ایران استفاده کند. برهمیناساس، برخی تحلیلگران غربی نقش آمریکا و بهطور خاص شخص مایکل دی اندریا را در شورشهای اخیر ایران پررنگ میدانند و از مشابهتهای طرح تهیهشده برای ایران با وضعیت ایجادشده برای سوریه سخن میگویند.
بنابراین، با توجه به طرحها و اقدامات صورتگرفته بهنظر میرسد در ماهها و سالهای آینده (در دولت ترامپ) موضع آمریکا در رابطه با ایران جدیتر و سختتر خواهد شد. دولت ترامپ ترکیبی از ابزارها را علیه ایران در سطوح مختلف بهکار گرفته است و نحوه مواجهه و مقابله با آن نیز باید متناسب با این چهارچوب باشد.
توصیه راهبردی
اولین پیشنهاد و توصیه راهبردی در رابطه با ترامپ، جدی گرفتن بیشازپیش او و رصد و بررسی دقیق طرحها و برنامههای دولت ترامپ برای مقابله با ایران است. واقعیت این است که برخلاف تصور اولیه، ترامپ در سیاست خود مبنیبر مقابله با ایران جدی و مصمم بهنظر میرسد؛ بهویژه که طیفی از چهرههای ضدایرانی در اطراف او در دولت حضور دارند.
با توجه با اقدامات ترامپ، در زمینه برجام، مسئله فلسطین و اقدامات ضدایرانی در سازمان ملل، جمهوری اسلامی ایران نیازمند تقویت دیپلماسی فعال در سه سطح و مورد مذکور است. درمورد برجام، جمهوری اسلامی ایران باید اروپاییها را متقاعد کند که درمقابل زیادهخواهی ترامپ بایستند و عزم جدی و قاطع خود را برای مخالفت با هرگونه سناریو مبنیبر مشروط کردن برجام یا الحاق کردن توافقهای دیگر (در زمینه موشکی) نشان دهد. دراینزمینه مهمترین نکته رسیدن به یک پاسخ قاطع و باورپذیر است که طرفهای مقابل را متقاعد کند که به نفعشان است که اجازه دهند ایران از منافع برجام بهرهمند شود. متأسفانه تاکنون پاسخ باورپذیری ازسوی مقامات کشور ارائه نشده و صرفاً به گفتن اینکه «ما پاسخی قاطع میدهیم» بسنده شده است.
درباره مسئله فلسطین و برنامه آمریکا برای راضی کردن فلسطینیها ازطریق اعمال فشار و اعطای مشوق، جمهوری اسلامی ایران میتواند با تقویت دیپلماسی در بین کشورهای اسلامی و همچنین در سازمانهای اسلامی ازیکسو و تبلیغ رسانهای (با کمک قطر و ترکیه) علیه جو سازش مانع تحقق این موضوع شود. در سازمانهای بینالمللی نیز دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی ایران بهویژه درمورد اقداماتی مانند آنچه که نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل انجام داد، لازم و ضروری است.
پیشنهاد دوم و مهمتر در رابطه با دولت ترامپ، افزایش سطح هشدار امنیتی و اطلاعاتی با توجه به منصوب شدن مایکل دی اندریا بهعنوان مدیر جدید اداره عملیاتهای مخفی سیا در امور ایران است. ویژگیها و سوابق نامبرده نشان میدهد که قابلیت دو اقدام موازی در رابطه با ایران را دارد. ازیکسو، مهمترین سابقه وی طراحی ترور شهید عماد مغنیه و قتل اسامه بنلادن است و تکرار چنین سناریوهایی با هدف حذف نیروهای انقلاب یا دامن زدن به گسلهای مذهبی و قومی چندان دور از ذهن نیست. ازسویدیگر، آشنایی وی با محیط منطقه و نیروهای درگیر و حمایت گسترده سعودی و فعال شدن باقیمانده شبکه رجویها میتواند بستر مناسبی برای انجام اقدامات خرابکارانه در رابطه با ایران چه ازطریق تحریک شورشهای داخلی و یا تقویت گروههای تروریستی باشد.
Your Comment