نگاه جدید عربستان به عراق در پرتو بازگشایی سفارت
نگاه جدید عربستان به عراق در پرتو بازگشایی سفارت
سهشنبه 23 دی 1393
فراهمشدن مقدمات برای بازگشایی سفارت عربستان در بغداد و کنسولگری در اربیل پس از وقفه 25 ساله، حکایت از نگاه جدید عربستان به واقعیتهای عراق جدید است. اگرچه سعودیها از اشغال بغداد در 2003 که منجر به سقوط صدام و سیاست های توسعه طلبانه آن شد، خوشحال بودند، اما قدرتگیری شیعیان، به حاشیه رفتن اهل سنت، مدل جمهوری و تقسیم دموکراتیک قدرت و سیاستهای نفتی عراق، باعث شد تا تهدیدات جدیدی در محیط پیرامونی عربستان خودنمایی کند.
در این چارچوب، عربستان با این استدلال که در این سالها دولت شیعه عراق بیش از حد به ایران نزدیک و همچنین بر علیه شهروندان سنی تبعیض قائل و پاسخگوی آنها نبوده است، درصدد برآمد تا با فراهم شدن زمینههای خلاء امنیت و اختلافات در ساختار قدرت در بغداد، همزمان دو سیاست را در پیش بگیرد: اول با حمایت از سیاستهای فرقهگرایانه در روند تحولات تاثیرگذاری کند و دوم با حمایت از جریان العراقیه به رهبری ایاد علاوی، معترضان را گرد او جمع کند. از اینرو میتوان عربستان را در این سالها، بازیگر ناراضی از تحولات عراق به حساب آورد. البته این بخشی از تاریخچه اختلافات دو کشور در چند دهه اخیر بوده است که نگاهی گذرا به بخش دیگری از نقاط عطف آن میتواند به فهم بهتری از تحولات بینجامد.
دو دولت عربستان و عراق اگرچه در دوران پس از جنگ جهانی اول، و در سال 1932 تاسیس شدند، اما پیشینه روابط نه چندان خوب به عواملی چون حمله جنگجویان اخوان (وهابیت) به رهبری ملک عبدالعزیز آل سعود به بغداد، شکست حکومت شریفیان در حجاز، اختلافات ایدئولوژیکی حکومت کودتای عبدالکریم قاسم با سعودیها، تعلق عراق به اردوگاه شرق و حمایت از جنبشهای سیاسی سوسیالیستی در خاورمیانه بر میگشت.
هر چند در دهه 70 میلادی و وقوع جنگ ایران و عراق، تنشها میان ریاض و بغداد کاهش پیدا کرد و منجر به حمایتهای مالی و معنوی عربستان از صدام شد، اما دیری نپایید که سیاستهای توسعه طلبانه صدام در اشغال کویت و ادعاهای این کشور در خصوص رهبری جهان عرب، منجر به بروز اختلافات دو کشور و قطع روابط سیاسی از سوی سعودی ها در 1990 شد. در این سال سفارت عربستان در بغداد تعطیل شد. حضور غیرمستقیم در عملیات آزادسازی کویت و استفاده نیروهای ائتلاف از پایگاههای هوایی عربستان، بخشی از سیاست سعودی ها در مهار عراق بود. از این مقطع تا سال 2003، سیاست خارجی عربستان در پیوند با استراتژی امنیتی آمریکا، بر مقابله با تهدید بالقوه عراق برای عربستان و شورای همکاری خلیج فارس تمرکز داشت. هرچند روابط دو دولت در سال 2004 و بعد از اشغال عراق از سر گرفته شد، اما سفارت ریاض در بغداد همچنان تعطیل ماند. در مقابل اما عراقیها در سال 2009 اولین سفیر خود را روانه ریاض کردند. متعاقبا سعودیها نیز با تاخیر در سال 2012، فهد عبدالله محسن الزید، سفیر خود در اردن را به عنوان سفیر غیر مقیم ریاض در بغداد انتخاب کردند.
بنظر میرسد که با کنار رفتن مالکی از قدرت و نخست وزیر شدن حیدر عبادی در تابستان 2013، سعودیها اقدامات هرچند محتاطانهای را برای ایجاد رابطه مجدد با عراق آغاز کردهاند که تصمیم برای بازگشایی سفارت مهمترین آنها به شمار میرود. در ماه آبان گذشته نیز فواد معصوم، رئیس جمهور عراق، برای دیداری رسمی به عربستان سفر کرد. این دیدار کمسابقه به عنوان نشانهای از آب شدن یخ روابط دو طرف بعد از سالها ارزیابی شد. سعود الفیصل نیز در دیدار با نخست وزیر عراق در حاشیه کنفرانس مبارزه با تروریسم در بروکسل با اشاره به اینکه ثبات عراق چهره منطقه را تغییر خواهد داد، تاکید کرد که بزودی به بغداد سفر میکند.
آنچه در مقطع کنونی و همچنین چشم انداز پیش رو قابل توجه است، روندهای جدیدی است که در فضای عراق بوجود آمده و منجر به نگاه جدید دولت عربستان گردیده است. شاید اصلیترین عاملی که عربستان را در فضای جدید به عراق نزدیک میکند، به مسئله جولان داعش و ضرورت مبارزه هم مرزی و هم منطقهای علیه این جریان و مسئله مهم ثبات عراق بر میگردد. اگرچه برای سعودیها در مقطعی، فعالیت داعش که منجر به اخلال در روند کار دولت عراق گردید، از مطلوبیت برخوردار بود، اما گسیل داعش به سمت مرز 900 کیلومتری عراق و عربستان که تاکنون منجر به درگیری و کشته شدن چند مرزبان شده است، زنگ خطر را برای عربستان به صدا در آورده است. از اینرو تصمیم گیرندگان سعودی تلاش میکنند تا در فرآیندهای امنیتی علیه داعش مشارکت داشته باشند.
مسئله بعدی که سعودیها در صددند در فضای جدید دنبال کنند، ارتقای رایزنیهای آشکار و پنهان هم به شکل برقراری سفارت و هم به شکل تماس با جریانهای متمایل به عربستان و تقویت مواضع آنها برای تاثیرگذاری در روندهای جدید است. ناگفته نماند که سیاست های نفتی عراق و افزایش ظرفیت تولید این کشور در سالهای آتی، مسئله تکامل سیاسی این کشور و تبدیل شدن به یک دولت باثبات با شاخصهای دموکراتیک از جمله چالشهایی است که در روابط دو کشور مطرح خواهد بود.
بنابراین در یک روند کوتاه مدت، باید گفت که تحلیل دقیقتر فرآیندهای موجود در روابط دو کشور به دامنه تحولات آتی در بغداد باز میگردد؛ یعنی وضعیت استقرار نخست وزیر و حمایت یا تقابل جریانهای داخلی از او و گستره فعالیتهای داعش. این دو عامل از اصلیترین موضوعاتی است که می تواند بر ادراک سعودیها تاثیرگذار باشد و آنها را وارد فرآیندهای تقابلی یا تعاملی نماید. از این زاویه است که فهم روندهای میان مدت و بلند مدت نیز قابل پیشبینیتر خواهد بود، چرا که با توجه به سابقه روابط نه چندان دوستانه دو کشور، درک روندهای میان مدت و بلند مدت دشوار بوده و منوط به رخ دادن فرآیندهای تعاملی و تقابلی در مقطع کنونی است.
در این چارچوب، عربستان با این استدلال که در این سالها دولت شیعه عراق بیش از حد به ایران نزدیک و همچنین بر علیه شهروندان سنی تبعیض قائل و پاسخگوی آنها نبوده است، درصدد برآمد تا با فراهم شدن زمینههای خلاء امنیت و اختلافات در ساختار قدرت در بغداد، همزمان دو سیاست را در پیش بگیرد: اول با حمایت از سیاستهای فرقهگرایانه در روند تحولات تاثیرگذاری کند و دوم با حمایت از جریان العراقیه به رهبری ایاد علاوی، معترضان را گرد او جمع کند. از اینرو میتوان عربستان را در این سالها، بازیگر ناراضی از تحولات عراق به حساب آورد. البته این بخشی از تاریخچه اختلافات دو کشور در چند دهه اخیر بوده است که نگاهی گذرا به بخش دیگری از نقاط عطف آن میتواند به فهم بهتری از تحولات بینجامد.
دو دولت عربستان و عراق اگرچه در دوران پس از جنگ جهانی اول، و در سال 1932 تاسیس شدند، اما پیشینه روابط نه چندان خوب به عواملی چون حمله جنگجویان اخوان (وهابیت) به رهبری ملک عبدالعزیز آل سعود به بغداد، شکست حکومت شریفیان در حجاز، اختلافات ایدئولوژیکی حکومت کودتای عبدالکریم قاسم با سعودیها، تعلق عراق به اردوگاه شرق و حمایت از جنبشهای سیاسی سوسیالیستی در خاورمیانه بر میگشت.
هر چند در دهه 70 میلادی و وقوع جنگ ایران و عراق، تنشها میان ریاض و بغداد کاهش پیدا کرد و منجر به حمایتهای مالی و معنوی عربستان از صدام شد، اما دیری نپایید که سیاستهای توسعه طلبانه صدام در اشغال کویت و ادعاهای این کشور در خصوص رهبری جهان عرب، منجر به بروز اختلافات دو کشور و قطع روابط سیاسی از سوی سعودی ها در 1990 شد. در این سال سفارت عربستان در بغداد تعطیل شد. حضور غیرمستقیم در عملیات آزادسازی کویت و استفاده نیروهای ائتلاف از پایگاههای هوایی عربستان، بخشی از سیاست سعودی ها در مهار عراق بود. از این مقطع تا سال 2003، سیاست خارجی عربستان در پیوند با استراتژی امنیتی آمریکا، بر مقابله با تهدید بالقوه عراق برای عربستان و شورای همکاری خلیج فارس تمرکز داشت. هرچند روابط دو دولت در سال 2004 و بعد از اشغال عراق از سر گرفته شد، اما سفارت ریاض در بغداد همچنان تعطیل ماند. در مقابل اما عراقیها در سال 2009 اولین سفیر خود را روانه ریاض کردند. متعاقبا سعودیها نیز با تاخیر در سال 2012، فهد عبدالله محسن الزید، سفیر خود در اردن را به عنوان سفیر غیر مقیم ریاض در بغداد انتخاب کردند.
بنظر میرسد که با کنار رفتن مالکی از قدرت و نخست وزیر شدن حیدر عبادی در تابستان 2013، سعودیها اقدامات هرچند محتاطانهای را برای ایجاد رابطه مجدد با عراق آغاز کردهاند که تصمیم برای بازگشایی سفارت مهمترین آنها به شمار میرود. در ماه آبان گذشته نیز فواد معصوم، رئیس جمهور عراق، برای دیداری رسمی به عربستان سفر کرد. این دیدار کمسابقه به عنوان نشانهای از آب شدن یخ روابط دو طرف بعد از سالها ارزیابی شد. سعود الفیصل نیز در دیدار با نخست وزیر عراق در حاشیه کنفرانس مبارزه با تروریسم در بروکسل با اشاره به اینکه ثبات عراق چهره منطقه را تغییر خواهد داد، تاکید کرد که بزودی به بغداد سفر میکند.
آنچه در مقطع کنونی و همچنین چشم انداز پیش رو قابل توجه است، روندهای جدیدی است که در فضای عراق بوجود آمده و منجر به نگاه جدید دولت عربستان گردیده است. شاید اصلیترین عاملی که عربستان را در فضای جدید به عراق نزدیک میکند، به مسئله جولان داعش و ضرورت مبارزه هم مرزی و هم منطقهای علیه این جریان و مسئله مهم ثبات عراق بر میگردد. اگرچه برای سعودیها در مقطعی، فعالیت داعش که منجر به اخلال در روند کار دولت عراق گردید، از مطلوبیت برخوردار بود، اما گسیل داعش به سمت مرز 900 کیلومتری عراق و عربستان که تاکنون منجر به درگیری و کشته شدن چند مرزبان شده است، زنگ خطر را برای عربستان به صدا در آورده است. از اینرو تصمیم گیرندگان سعودی تلاش میکنند تا در فرآیندهای امنیتی علیه داعش مشارکت داشته باشند.
مسئله بعدی که سعودیها در صددند در فضای جدید دنبال کنند، ارتقای رایزنیهای آشکار و پنهان هم به شکل برقراری سفارت و هم به شکل تماس با جریانهای متمایل به عربستان و تقویت مواضع آنها برای تاثیرگذاری در روندهای جدید است. ناگفته نماند که سیاست های نفتی عراق و افزایش ظرفیت تولید این کشور در سالهای آتی، مسئله تکامل سیاسی این کشور و تبدیل شدن به یک دولت باثبات با شاخصهای دموکراتیک از جمله چالشهایی است که در روابط دو کشور مطرح خواهد بود.
بنابراین در یک روند کوتاه مدت، باید گفت که تحلیل دقیقتر فرآیندهای موجود در روابط دو کشور به دامنه تحولات آتی در بغداد باز میگردد؛ یعنی وضعیت استقرار نخست وزیر و حمایت یا تقابل جریانهای داخلی از او و گستره فعالیتهای داعش. این دو عامل از اصلیترین موضوعاتی است که می تواند بر ادراک سعودیها تاثیرگذار باشد و آنها را وارد فرآیندهای تقابلی یا تعاملی نماید. از این زاویه است که فهم روندهای میان مدت و بلند مدت نیز قابل پیشبینیتر خواهد بود، چرا که با توجه به سابقه روابط نه چندان دوستانه دو کشور، درک روندهای میان مدت و بلند مدت دشوار بوده و منوط به رخ دادن فرآیندهای تعاملی و تقابلی در مقطع کنونی است.
Your Comment